به گزارش شفا آنلاین، بسیاری از افراد مطلقه، برای ازدواج مجدد، احساس شک و تردید
شدید دارند؛ در حالی که ازدواج مجدد، حق طبیعی هر فرد مطلقه است؛ البته آدم
های مختلف دلایل متفاوتی برای ازدواج مجدد نکردن دارند و مجرد ماندن تا
پایان عمر، در صورتی که انتخاب واقع بیانه باشد، یک سبک زندگی محترمانه
است.
در واقع سلامت انسان ها فقط به ازدواج مجدد بعد از طلاق وابسته
نیست اما به نظر می رسد کسانی که تن به ازدواج دوم نمی دهند بیشتر در یک
حالت اجبار این کار را می کنند.
با اینحال باید اذعان داشت که طلاق
پایان بسیاری از روابط مهم و نخستین گام برای شروع جدید است. برای عبور از
فرآیند طلاق باید هیجان های پس از طلاق را تجربه کرد تا بتوان با گذشت
زمان، دوباره ازدواج کرد و زندگی بهتری نسبت به قبل داشت.
در این
بین اولین گزینه برای برخی افراد، ازدواج مجدد با همان همسر سابق است. می
شود گفت که افراد در شرایطی در موقعیتی قرار می گیرند که باید برای بازگشت
به رابطه قبلی تصمیم بگیرند اما این شرایط چیست و در چه مواقعی بازگشت به
رابطه قبلی می تواند گزینه مناسبی باشد؟ در این مطلب به این دو سوال پاسخ
خواهیم داد.
شرایطی که ما را به فکر بازگشت می اندازد
مردان
عموما چه تقاضادهنده طلاق باشند چه نه، معمولا تمایل بیشتری به بازگشت و
آشتی را از خود نشان می دهند، بازگشت (پس از طلاق) که از آن به عنوان
وابستگی عاطفی به همسر یاد می شود، با میزان خو گرفتن و عادت کردن به زندگی
پس از طلاق (به اصطلاح جا افتادن) رابطه عکس دارد؛ یعنی هر چه شما با
زندگی فعلی پس از طلاق از ابعاد مختلف بیشتر خو گرفته باشید، کمتر مایل به
بازگشت هستید و بالعکس. در هر حال برخی از دلایلی که باعث می شود به ازدواج
مجدد با همسر سابق فکر کنیم، عبارتند از:
1- ترس از وضعیت فرزندان
مهمترین
دلیلی که بیشتر افراد مطلقه به خصوص زنان، برای ازدواج کردن با همسر سابق
می آورند این است که نمی خواهند بچه ها زیر دست ناپدری یا نامادری بروند.
2- خبرهایی از تغییر همسر
در
شرایطی نیز ما دائما خبرهای مبتنی بر تغییر همسر سابق مان می شنویم. تغییر
همان مسائلی که باعث گرایش ما به طلاق شد. برای مثال مشکلات اقتصادی و
بیکاری همسر یا اعتیاد که دیگر رفع شده است. به خاطر همین تمایل به بازگشت
بیشتر می شود.
3- ترس از روبرو شدن با موقعیت کاملا جدید
ازدواج
با فردی غیر از همسر سابق، نیازمند سازگاری جدید با موقعیتی است که تقریبا
برای ما کاملا ناشناخته است. ترس از این ناشناخته ها، ممکن است باعث شود
ما تمایل داشته باشیم که به همان وضعیت قبلی برگردیم؛ وضعیتی که گرچه گاهی
سخت بود اما برای ما شناخته شده تر بود.
4- فشارهای اطرافیان
برخی
از افراد بعد از طلاق دائما از طرف دیگران سرزنش می شوند که چرا طلاق
گرفتند. این فشارها می تواند احساسات متناقض و گاه تمایل به بازگشت را
ایجاد کند؛ بخصوص زمانی که رابطه قبلی خویشاوندی است.
5- ابراز تمایل و اصرار همسر سابق
همسر سابق از رفتارهای خود ابراز پشیمانی می کند و دائما اصرار بر برقراری رابطه مجدد دارد.
6- موج هیجانات منفی
بعد
از طلاق موجی از هیجانات منفی از تردید تا تنهایی، از احساس گناه و تقصیر
تا اضطراب و ... وجود ما را می گیرد. گاهی فکر می کنیم برای رهایی از همین
هیجانات منفی و جبران خطاها، باید دوباره به این رابطه برگردیم.
7- وجود زمینه های تماس مجدد
یکی
بودن محل کار و آموزش، تماس اینترنتی، فرستادن پیامک، تلفن کردن، دیدار در
مسیر رفت و آمد، پیغام دادن توسط دوستان مشترک، گفتگو و مشورت کردن با
همسر سابق درباره مسائل و مشکلات فرزند و ... زمینه سازان برقراری رابطه
های مکرر است که می تواند تمایل به بازگشت در رابطه را ایجاد کند.
8- اجبار شرایط
البته
باید متذکر شوم که در شرایطی خاص، انگیزه های بسیار منفی از بازگشت به
رابطه در بین طرفین یا یکی از آنان وجود دارد. انگیزه های منفی از قبیل:
فرار از خانواده بی محبت، ملامت گر یا محدود کننده پدری؛ جلوگیری از ازدواج
همسر سابق خود با زنی دیگر؛ فریب دادن زن برای بخشیدن مهریه ای که مرد
مجبور به پرداخت آن شده است؛ آسیب رساندن به همسر سابق یا خانواده او پس از
ازدواج مجدد و دوباره او را به طلاقی بدتر واداشتن و ...
شرایط صحیح کدام اند؟
در
هر حال اگر تصمیم به بازگشت دوباره و ازدواج مجدد با همسر سابق خود دارید
(البته به شرط انگیزه مثبت)، این انتخاب در شرایط زیر می تواند درست باشد.
البته قبل از مطالعه این شرایط یک نکته را متذکر می شوم، اینکه: اگر فرزندی
دارید، تا زمانی که تصمیم تان جدی نشده، به او چیزی نگویید، زیرا باعث
احساسات منفی در او می شود.
1- واقع گرایانه اندیشیده اید
شاید
از همان اوایل طلاق، میل به برگشت داشته باشید اما خیال برگشت دوباره به
زندگی مشترک با همسر سابق باید بر اساس شواهدی مستند و دقیق باشد، در غیر
اینصورت خیالی بیش نیست. همچنین باید بدانید در ابتدای بازگشت دوباره شاهد
اختلافاتی خواهید بود و باید برای مقابله با این اختلافات نیز خود را آماده
کنید. برگشت شما به این معنی نیست که دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت.
2- انگیزه های صحیح و واقعی برای بازگشت دارید
ابتدا
لازم است صادقانه در مورد انگیزه های بازگشت خود به رابطه فکر کنید و آن
را مورد تحلیل قرار دهید. همانطور که گفته شد، انگیزه ها گاهی می تواند
منفی باشد یا حداقل به اندازه لازم کافی نباشد؛ بنابراین با دادن وقت به
خودتان و البته گرفتن کمک تخصصی در این مورد، انگیزه را به دقت مرور کنید.
همچنین باید در مورد انگیزه طرف مقابل نیز تحلیل و جستجو کنید.
3- با یک (و شاید چند) روانشناس مشورت کرده اید
اولین
کار قبل از اعلام تصمیم به همسر و حتی خانواده تان مراجعه به یک مشاور
معتمد و با صلاحیت است. تردید در بازگشت دوباره به دلایل زیادی اتفاق می
افتد که شاید برخی از این دلایل برای شما روشن نباشد، شاید هم حس برگشت، یک
حس موقت و ناشی از فشارهای مختلف باشد.
روانشناس به شما کمک می کند
تا با این افکار و احساسات ضد و نقیض آشنا شوید و بتوانید تصمیمی محکم و
قاطع بگیرید. همچنین روانشناس می تواند به شما در شروع مجدد اما بهتر و طی
کردن روشی درست، کمک کند. وقتی خودتان تکلیف تان مشخص شد، باید به همراه
طرف مقابل نیز یک روانشناس و خانواده درمانگر بروید تا در مورد موارد
اختلاف بحث کنید و مهارت های جدید را کسب کنید؛ زیرا مهارت های قبلی و فعلی
شما کافی نیست چون اگر کافی بود کار به طلاق نمی کشید.
4- از دلایل طلاق، یک لیست مشترک دارید
این
مرحله دقیقا شبیه این است که می خواهید تازه با هم ازدواج کنید، با این
تفاوت که این بار شما از یکدیگر شناخت بیشتری دارید و باید بیشتر دقت کنید
تا دوباره به بن بست عاطفی نرسید.
در مورد هر علت به خوبی بحث و بررسی
کنید؛ سعی کنید بفهمید که چگونه می توانید آن مورد را حل کرده و به نتیجه
برسید. با یکدیگر در مورد مسائل مالی، شغلی، روابط جنسی، تربیت فرزندان،
انتظاراتی که از یکدیگر دارید، دین و مذهب، والدین تان و تمام مسائلی که یک
زوج در آستانه ازدواج صحبت می کنند، بحث کنید.
شما باید به دو علت
در مورد این مسائل صحبت کنید؛ یک، شما هدف و برنامه ای دارید که می خواهید
دو نفری در مورد آن به توافق برسید و دلیل دوم اینکه شما نیاز دارید که قبل
از اینکه زندگی تان را شروع کنید، تمرین کرده که با همدیگر فکر کنید و
تصمیم بگیرید. شما باید یاد بگیرید که به جای بحث و جدل با همدیگر به راه
حل برسید و راه حل مشکل تان را پیدا کنید.
5- بخشیدن را یاد گرفته اید
شما
باید هر مسئله ای را که تا به حال برای تان به وجود آمده بود، فراموش کنید
و طرف مقابل تان را ببخشید. اگر نمی توانید این کار را بکنید، نمی توانید
رابطه تان را بهبود ببخشید و مجبورید که دوباره از همسرتان جدا شوید. البته
زمانی که شما می گویید که همسرتان را بخشیده اید، به این معنی نیست که او
تغییر کرده و تبدیل به فردی منحصر شده است. این کار به این معنی است که «من
به خودمان اجازه می دهم که گذشته را فراموش کنیم و دوباره شروع کنیم.»
6- به یکدیگر قول داده اید که برای داشتن یک رابطه پایدار و بادوام سعی کنید
اگر
قصد دارید که رابطه خراب شده تان را ترمیم کنید، سعی کنید که خوب برگردید!
این را بدانید که فرزندان شما از داشتن والدین دمدمی مزاج و سست اراده
اذیت می شوند.
به این فکر نکنید که رابطه تان چه زمانی دچار مشکل می
شود؟ افکاری از قبیل: «آیا این هفته دوباره با او دعوا می کنم و او ترکم
می کند.» یا «آیا او فقط برای تعطیلات نزد ما آمده یا برای تولدم رفتارش را
تغییر داده و به محض تمام شدن جشن تولدم ترکم می کند؟» سعی کنید به یک
رابطه پایدار فکر کنید.
7- تغییرات اساسی در خود و طرف مقابل ایجاد شده است
بگذارید
نکته آخر را بگویم که می تواند خلاصه این مطلب باشد: اگر با همان ساز و
کارهای قبلی به رابطه خود برگردید، فرآیند تنش و طلاق حتما دوباره (البته
با حس سرخوردگی شدیدتر) پیش خواهد آمد زیرا هیچ چیز تغییر نکرده است.
بازگشت مجدد نیازمند تغییرات اساسی و عملی است. گفتن جملاتی مانند «برگرد،
من عوض می شوم» یا «می روم تا دوباره تلاش کنم» هیچ چیز را درست نمی کند
چون شما و طرف مقابل نیز هیچ فرقی نکرده اید اما اگر تغییرات جدی را احساس
می کنید و عملا می بینید، برای تغییرات برنامه عملی دارید و مهارت های جدید
کسب کرده اید، شاید بازگشت گزینه خوبی باشد.