وجود مشکلات جنسی در جامعه به افزایش طلاقها و ایجاد تنش در روابط میان دو جنس و همچنین بر رفتارهای عمومی افراد اثرگذار بوده است؛ آزار و اذیتهای جنسی در مکانهای عمومی، تجاوز به زنان، کودکان و افراد ضعیف، عدم توانایی در برقراری روابط عاطفی و جنسی درست و غیره از تاثیرات این مشکل است.
دکتر علی آذین -متخصص پزشکیِ اجتماعی و فلوشیپ سلامت جنسی-
در نشستی در انجمن جامعهشناسی ایران گفت: در ایران روابط جنسی، یک مسأله
پیچیده است و باید همه مسئولان را متوجه کنیم که این موضوع سادهای نیست و
نمیتوان به سادگی درباره آن تصمیم گرفت.
ما باید به این موضوع توجه کنیم که مثلا در هیچ کشور توسعهیافتهای هیچگاه بیان نمیشود که توانستهایم اعتیاد یا دیگر آسیبهای اجتماعی را ریشهکن کنیم ولی در ایران میبینیم که طرحهای مختلف ضربتی برنامهریزی و اجرا میشود و اینطور به نظر میرسد که با چنین طرحهایی میتوان تمام آسیبها را از بین برد.
باید حتما به این موضوع توجه داشته باشیم که با مسائل جنسی هم اینطور برخورد نکنیم که اگر این کار را کنیم، نشان میدهد که ما درک درستی از این موضوع نداشتهایم.
سلامت جنسی بنابر تعریف، مولفههایی نظیرِ احساس رضایت از بدن خود، احترام به جهتگیریِ جنسی خود و دیگران، احترام به هر دو جنس زن و مرد، سوءاستفاده نکردن جنسی، عدم قبول باورهای جنسی کلیشهای که در فرهنگهای مختلف وجود دارد، درک درست از مسائل مربوط به جنسیت و رفتار جنسی، احترام قائلبودن برای حقوق جنسی و... را باید داشته باشد.
دکتر علی ناظریآستانه، بر لزوم آموزش سلامت جنسی به افراد در سنین مختلف، برای داشتن جامعهای سالم از نظر جنسی، تاکید میکند. چرا که دلیل بسیاری از رفتارهای نامناسب در این حوزه به ریشههای آموزشی و تربیتی جامعه بازمیگردد.
علی ناظری -روانشناس و سکستراپ- در تعریف سلامت جنسی گفت: به طور کلی سلامت جنسی عبارتاز تمایلات جنسی در مورد گرایشها و رفتارهای جنسی فرد در چارچوب ذهنی اوست. فردی که بتواند به شکلی صحیح و بدون آنکه به خود و دیگران در این زمینه آسیب بزند و همچنین به غریزه جنسی خود متناسب با فرهنگ جامعه بپردازد دارای سلامت جنسی است.
وی با برشمردن شاخههای اصلی رفتار جنسی در ادامه اظهار کرد: تمایل جنسی زیرمجموعههای مختلفی دارد. عمل و رفتار جنسی در انسان به 4 شاخه اصلی تقسیم میشود؛ تمایلات جنسی، توانایی در بروز رفتار جنسی، گرایشات جنسی و ارضاء یا برآوردهشدن نیاز جنسی شاخههای رفتار جنسی هستند. در هرجامعهای باید این شاخهها برای افراد تامین شوند که البته این امر بستگی زیادی به ساختارهای تربیتی و فرهنگی جامعه دارد.
این روانشناس در ادامه گفت: در این چارچوب برخی مسائل به عنوان اختلالات جنسی و برخی مسائل دیگر به عنوان انحراف جنسی شناخته میشوند؛ اختلال جنسی که طبیعتا برای خود فرد و نزدیکان او تبعاتی دارد شامل کمتوانی جنسی، ارضاءنشدن جنسی و... است و اما انحرافات جنسی رفتارهایی همچون تمایل جنسی به کودکان را در برمیگیرد که علاوه بر خود به دیگران نیز ضربه وارد خواهد کرد. انحرافات جنسی را باید در چارچوب بیماری سلامت روان مورد توجه قرار داد.
علی ناظری همچنین در مورد دلایل بروز رفتارهایی مانند تجاوزات جنسی گفت: هرچند
که تجاوزات جنسی میتواند متاثر از اختلال جنسی باشد، اما برای آن باید یک
پرانتز نیز در نظر گرفت؛ گاهی اوقات چنین رفتاری الزاما یک اختلال جنسی
نیست، بلکه نوعی برونریزی خشم است. فردی که دست به چنین کاری
میزند میتواند دارای اختلالات شخصیتی باشد و ممکن است اعمال خشونت از
جانب او، علاوه بر تجاوز جنسی در اشکال دیگری هم بروز پیدا کند.
دکتر ناظری در ادامه تصریح کرد: بهطور کلی سلامت جنسی را باید زیرمجموعهای از سلامت روان دانست. رفتارهای ناهنجار جنسی (مانند آزار واذیت دیگران در محیطهای عمومی) الزاما ناشی از بیماری جنسی نیست.
ریشه این رفتارهای ناهنجار را باید در آموزش جستجو کرد. آموزش، آنهم از دوران کودکی، سبب میشود تا درصد و شیوع رفتارهای نابههنجار کاهش پیدا کند. در جامعه ما این دلیل بیش از همه وجود دارد و البته اقلیتی نیز وجود دارند که به هرحال رفتار آنها بیماری تلقیشده و باید زیر نظر روانپزشکان قرار بگیرند.
وی ادامه داد: سلامت جنسی و سلامت روان قابل تفکیک نیستند. کسی که به دیگران تعرض میکند ممکن است در تسلط بر غریزه خود ناتوان بوده باشد، بنابراین این غریزه میتواند فرد را به سمت قویترین و خشنترین رفتارها در حوزه جنسی ببرد. هنگامی این دست از رفتارها از یک فردی که دچار بیماری عقبافتادگی ذهنی است سر بزند، افراد پیرامونِ او، عدم درایت در وی را مورد تاکید قرار داده و میگویند او باید درمان شود.
اما در مورد بروز چنین رفتاری از بخش زیادی از مردم طبیعتا نقش فرهنگ و طبیعت مهم است. ناظریآستانه با اشاره به نقش کلینیکها در آموزش و بالابردن سلامت جنسی افراد اظهار کرد: اگر قرار است کلینیکی برای سلامت جنسی وجود داشته باشد، باید در آن به فرهنگسازی و تربیت افراد پرداخته شود. این کلینیکها نباید فعالیت خود را به درمان بیماران و افرادی خاص محدود کنند.
این روانشناس در انتها تصریح کرد: باید مستقیما و به طور وسیع، آموزشهایی به افراد داده شود. اصولا گفته میشود که پس از بلوغ بهترین زمان برای آموزش مسائل جنسی به افراد است. اما ما نباید نقش آموزش در دوران کودکی را نادیده بگیریم؛ آموزشی که البته باید با ظرائف زیادی انجام شود. باید از کودکی به آنها شرم و حیا، خویشتنداری، روابط میانجنسیتی و... را آموزش داد تا این رفتارها درون آنها نهادینه شود.