در این مبحث ما قصد نداریم که در مورد عمل خودارضایی (Masturbation) صحبت کنیم، بلکه موضوع بحث این نوشتار اعتیاد به خودارضایی (Masturbation Addiction) می باشد. هر فعل و عملی که در انسان زمانی طبیعی تلقی می شود، ممکن است تبدیل به اعتیاد شود، یک مثال ساده خوردن است، اگز میزان خوردن از یک حد خاصی عبور کند می گویند که فرد مبتلا به اعتیاد به خوردن شده است. اعتیاد به خودارضایی نیز تعریف خاص خود را دارد. اگر عمل خودارضایی منجر به اختلال در زندگی فرد شود، مثلا نتواند به تحصیل ادامه دهد، شغل خود را از دست بدهد، و یا در رابطه با همسر سبب ایجاد اختلال شود، می گویند که فرد معتاد به خودارضایی است. هر فردیکه خودارضایی می کند معتاد به خودارضایی محسوب نمی شود، ولی اگر مرد یا زن طبق تعریف بالا معتاد به خودارضایی شوند، به عبارت دیگر ممکن است معتاد جنسی (Sex Addict) نیز باشند. افراد معتاد به خودارضایی (Masturbation Addiction) یک کشش درونی اجباری برای اقدام به خود ارضائی دارند و نمی توانند در مقابل آن مقاومت کنند و تا زمانیکه خودارضایی نکرده اند، در اضطراب و تشویش هستند.
مقدمه بسیاری از رفتارهای پرخطر مثل داشتن شرکای جنسی متعدد، داشتن رابطه خارج از خانواده، ابتلا به بیماریهای آمیزشی، همین خودارضایی مرضی است. معمولا افرادیکه معتاد به خودارضایی می شوند، دارای سابقه ضربه روحی و روانی، فرهنگ خانوادگی خاص و باورهای اجتماعی خاصی می باشند. بسیاری از افرادیکه اقدام به خود ارضائی می کنند بر این باور هستند که آن یک عمل شرم آور و کثیف است، ولی از طرفی بالاجبار دست به این کار می زنند و اراده ای از خود برای انجام ندادن آن ندارند. افراد معتاد به خودارضایی کم کم دچار افسردگی و اضطراب می شوند، و گوشه گیر هستند و دوست دارند تنها باشند، در صورتیکه تنهائی موقعیت بسیار مناسب برای خودارضایی است.
در مغز یک ماده ای بنام دوپامین وجود دارد که نقش عمده ای در هر نوع اعتیاد بازی می کند. دوپامین یک واسطه عصبی در مغز است که سبب می شود انسان احساس خوشی و لذت بکند. مواد مخدر (مثل تریاک و هروئین) و بدتر از آنها مواد محرک (مثل شیشه و اکس) سبب آزاد شدن دوپامین در مغز و سرانجام اعتیاد می شوند. هنگام خودارضایی بدن شروع به ترشح دوپامین می کند و یک احساس خوشایند و لذت عمومی به فرد دست می دهد. به مرور زمان ترشح مداوم دوپامین در مغز منجر به اعتیاد می شود. مغز علاوه از دوپامین دارای یک واسطه عصبی دیگر به اسم آندورفین است. در مواقع اضطراری، استرس شدید و تحت فشار زیاد قرار گرفتن، دوپامین و آندورفین در مغز آزاد شده و به فرد کمک می کنند که با موقعیت دشوار مقابله کنند.
بسیاری از افرادیکه معتاد به مواد مخدر می شوند، بر خلاف تصور عموم مردم، بعلت خوشی و نشئه شدن، مواد مخدر مصرف نمی کنند بلکه آنها از طرق مختلف یاد می گیرند که در شرایط دشوار از مواد مخدر استفاده کنند. مثال بارز در این مورد شاطرها در نانوائی ها هستند. شاطرها معمولا از ساعت 5 صبح گاها تا 10 شب پشت تنور کار می کنند. اینگونه کار کردن از عهده انسان بر نمی آید و بدین دلیل اکثریت قابل ملاحظه از شاطرها معتاد به مواد مخدر هستند. علاوه از آن در شرایط دشوار مثلا بیکاری، مقروض بودن، از دست دادن عزیزی و غیره، فرد برای مقابله و فراموشی شرایط دشوار اقدام به استفاده از مواد مخدر می کند که سرانجام آن اعتیاد خانمان سوز است. همین موضوع دقیقا در مورد اعتیاد به خودارضایی صدق می کند. بسیاری از افرادیکه معتاد به خودارضایی هستند، دیگر دنبال لذت جنسی نیستند و اصولا خودارضایی در آنها منجر به لذت جنسی نمی شود، بلکه این عمل جزو ملزومات زندگی آنها شده است. مثلا من یک بیمار معتاد به خودارضایی داشتم که هر روز صبح قبل از رفتن به سرکار می بایست سه بار خودارضایی می کرد. بنابراین خودارضایی مکرر یک روش ناسالم برای مقابله با استرسها است.
بسیاری از افراد در طول مدت زمانیکه معتاد به خودارضایی می شوند، اعتیاد به استفاده از مواد پورنوگرافی نیز پیدا می کنند و مشکلات آنها چند برابر می شود. این افراد نه تنها باید بالاجبار خودارضایی کنند، بلکه باید حتما به طرق مختلف به مواد پورنوگرافی دسترسی پیدا کنند و چون استفاده از مواد پورنوگرافی بصورت اجباری درآمده است و مثل اعتیاد به مواد مخدر، فرد هر طوری که شده باید آنرا بدست بیاورد، و این سبب مشکلات عدیده در زندگی می شود، مثلا از کامپیوتر محل کار و موبایل جهت بدست آوردن مواد پورنوگرافی استفاده می کند. وقتی مغز بصورت مکرر دوپامین و آندورفین ترشح می کند، ذخائر آن خالی می شود. بنابراین فردیکه با 5 بار خودارضایی در روز رضایت پیدا می کرد، بعلت عدم ترشح کافی دوپامین توسط مغز ناچار است تعداد موارد خودارضایی را افزایش دهد تا میزان ترشح دوپامین توسط مغز به اندازه ای برسد که سبب رضایت وی گردد و این سیکل معیوب همچنان ادامه پیدا می کند و روز بروز بر تعداد خودارضایی ها افزوده می شود و فرد نمی تواند خود را از داخل این حلقه معیوب نجات دهد. خودارضایی سبب آشفتگی و پریشانی و استرس بیشتر شده و نیاز فرد به دوپامین جهت آرامش و مقابله با استرس بیشتر می شود و بناچار بیشتر خودارضایی می کند و این سیکل معیوب همچنان ادامه می یابد تا اینکه سبب مشکل جدی در زندگی مثل از دست دادن شغل، ترک تحصیل، طلاق و غیره شود.
روز به روز بیشتر بدنبال مواد پورنوگرافی است.
از عمل خود شرمسار است.
در برقرار کردن رابطه جنسی مشکل دارد چون همیشه خودارضایی می کند.
در برانگیختگی جنسی بخصوص خانمها مشکل پیدا می کنند، چون خودارضایی یک راه آسان و ساده تر است.
اقدام به خودارضایی در مکانهای نامناسب مثل اداره، دفتر کار، داخل ماشین و غیره.
داشتن مشکلات قانونی بعلت رفتارهای غیر اخلاقی.
مشکل در رعایت زمان، مثلا اکثرا دیر به اداره یا مدرسه یا دانشگاه می رسند.
اگر نتوانند خودارضایی بکنند دچار عصبانیت و افسردگی می شوند.
اینگونه افراد کمتر زمان خود را با خانواده و فرزندان می گذرانند.
اگر با توجه به علائم فوق شما متوجه شدید که معتاد به خودارضایی هستید، نا امید نباشید در اولین فرصت به پزشک متخصص در این زمینه مراجعه کنید، قطعا راههای زیادی برای کمک کردن به شما وجود دارد. یک روش ساده برای اینکه بدانید که آیا معتاد به خودارضایی هستید یانه، سعی کنید به مدت 30 روز عمل خودارضایی و یا هرگونه رابطه جنسی خارج از خانواده را متوقف کنید، اگر شما موفق به اینکار شدید، معتاد به خودارضایی نیستید. اگر شما بسختی توانستید 3-2 روز مقاومت کنید، معتاد به خودارضایی می باشید.
من یه مدتی هروز خودارضایی میکردم
از وقتی فهمیدم عوارض داره شروه به کم کردن تعداد دفعات کردم کم کم هفته ای یک بار ولی الان ماهی یک بار یا شاید بیشتر
میخواستم بدونم اگه دیر به دیر خودارضایی کنیم باز هم عورض داره یا نه؟
من یک معتاد به خود ارضائی هستم که به کمک انجمن معتادان جنسی تونستم خود ارضائی رو ترک کنم اما دچار تیک های عصبی در صورت و صدایم شدم
و اضطراب واسترس ام زیاد شده
آیا این نشانه ها گذرا هستند یا نیاز به درمان دارند؟
به چه متخصصی مراجعه کنم؟