کد خبر: ۶۶۳۶۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۵ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - 2015June 20
شفا آنلاين:سلامت>درمان-دکتر غلامرضا شریعت پزشک عمومی است که حدود 17 سال در بخشهای سوختگی مختلف سابقه ی اشتغال دارد.وی در زمان جنگ تحمیلی درپی ملاقات آقای دکتر دانش احمدی یکی از جراحان بخش سوختگیِ جبهه های جنوب و زمانیکه برای احوالپرسی از او به بیمارستان قائم مشهد رفته بود پی به رنج بی پایان بیماران سوختگی برد و به همین خاطر در راه درمان این بیماران همت گمارد.

به گزارش شفا آنلاين،وی که تاکنون بالغ بر شصت هزار نفر بیمار به صورت سرپایی یا بستری را در مراکز مختلف با همکاران درمان نموده در راستای خودکفایی کشور همراه با دیگر همکاران تیم درمانی موفق به ابداع سایز 1به 5/4 مش گرافت ایرانی اولین بار در جهان شده است.


محصولاتی که هم اینک در بعضی مراکز سوختگی استفاده می شود که امید است با اعتماد و باور همکاران به استفاده از جنس ایرانی در تمامی مراکز شاهد استفاده از آنها با توجه به قیمت پایین و کیفیت متناسب با نمونه های خارجی باشیم.

دکتر شریعت طی یادداشتی اختصاصی درباره پیشگیری از سوختگی و اقداماتی که پس از ایجاد سوختگی باید انجام شود به سلامت نیوز نوشت : پیشگیری ثانویه شامل اقداماتی که پس از ایجاد سوختگی باید انجام شود تا ضایعات و صدمات کاهش پیدا کند می باشد.

به گزارش سلامت نیوز وی در ادامه یاد آور شد : مراکز سوختگی کشور ما عمدتا" در مراکز استانها و دور از روستاها و شهرهای مرکز استان می باشد گرچه بعضی از مراکز استان نیز فاقد بخش سوختگی می باشند .

معضلات درمانی سوختگی از لحظه شروع سوختگی است یعنی شروع درمان یک درمانگر متبحر در سوختگی از لحظه سوختگی است چرا که بدنبال این موضوع و ایجاد پروسه های التهابی و ادم بدنبال ترشح مدیاتورهای فراوانی که ایجاد می شود رخ می دهد.

متاسفانه در کشور ما هیچ نهاد ، ارگان و یا سازمانی که متولی امر بازتوانی این بیماران باشد وجود ندارد و این وظیفه به خود بیمار و خانواده او گذاشته شده است تا راه خود را پیدا نماید و در امان خدا در بیابان لایتناهی زندگی رها می شوند .

عدم رعایت اصول ABCD موجب وخامت سوختگی در صورت عدم درمان مناسب است این اقدامات شامل پانسمانها – سرم درمانی – رعایت اصول انتقال و موارد زیاد دیگری است که عدم رعایت هر یک از اینها خود به تشدید سوختگی کمک می نماید.

انتقال بیمار با فاصله بیش از 80 کیلومتر طبق استانداردها با هلی کوپتر و فاصله های دوبرابر آن با هواپیما باید انجام شود در حالیکه وسیله انتقال بیمار با 70% سوختگی در کشور ما از فاصله 500 کیلومتری وسایل نقلیه زمینی می باشد.

پس از انتقال بیمار به بیمارستان گرچه در مراکز ما مایع درمانی به سرعت انجام می شود بیمار پانسمان می گردد و اقدامات طبق اصول انجام می شود لیکن بعلت بعضی موارد نظیر فرسودگی بیمارستانها، عدم تهویه مناسب ، تعداد زیاد بیماران، پرسنل ناکافی ، عدم اطلاعات کافی جمیع پرسنل سوختگی از موضوع ، کم توجهی مسئولین به این موضوع ، تبعیض و اعتبارات اندک و نابجا و ... همگی دست به دست هم داده تا درمانی نه چندان مناسب را شاهد باشیم.

از آنجائیکه هیچگاه اراده ای در جهت ریشه یابی و حل این معضل نبوده و دیوار همچنان روی پی کج به بالا می رود تا سرانجام بریزد محصول تخریب دیوار کج ما مصالح – نیروی کار و زمان را از دست رفته است و به هیچ وجه جایگزینی ندارد در این امر نیز ما در هزینه ها - فوت بیماران و زمان از دست رفته است بی آنکه حاصلی برای ما داشته باشد.

اقتباسی از مراجع آنسوی مرزها گرچه مفید و موثر است ولی تطبیق آن با شرایط ما امری ضروری است که به اصطلاح Modified کردن انجام نمی شود .
در این بین هزینه ها می شود، بیماران از دست می روند و عوارض بر جا می ماند بی آنکه سودی برای جامعه ما داشته باشد پانسمانهای نامناسب – فیزیوتراپی ناکافی – عدم تامین مالی کافی پرسنل این بخش با توجه به صعوبت کار و وجود تبعیض در آن و مسائل عدیده ای دیگر باعث شده است که نیروهای انسانی که مهمترین رکن یک سیستم هستند روز به روز تحلیل رفته و نوعی بی تفاوتی و روزمرگی در بین آنان ایجاد شود.

یکی از مهمترین لطماتی است که به بیماران سوخته وارد می شود عدم وجود فضاهای فیزیکی مناسب مبتنی بر درمان این بیماران نظیر سیستم پانسمان مناسب – سیستم های تهویه – سیستم های گرمایشی و سرمایشی همه باعث این شده است که بیمار به محض بستری در معرض عوامل مختلفی که باعث بدتر شدن شرایط می شود قرار گیرد .

از سویی با توجه به میزان کالری زیاد از دست رفته که جبران آن را با رژیم های پر کالری می طلبد و اکثرا در مراکز ما فاقد آنیم .

عدم حمایتهای روانی از این بیماران در مراکز ، انجام اعمال جراحی متعدد- عدم تغذیه و فیزیوتراپی مناسب در کشور ما جملگی دست به دست هم داده تا بیمار پس از ترخیص از بیمارستان در صورت عدم فوت بعنوان مفلوک – مغضوب و معلول باشد و چون با فقر عجین است در انتها دستی غیر طبیعی به سوی مردم جهت معیشت روزانه دراز گردد و یک نیروی کار به نیروی سربار تبدیل شود.

در حالیکه در مراکز و کشورهای دیگر حمایت از این بیماران به مدت طولانی و برگشت به کار آنان مدنظر است چنانچه ما این عوامل و عوامل دیگری را که باید در سمیناری با شرکت صاحبنظران دنبال آن بود پیدا نمودیم می توان امیدوار به حل این مسئله در سطح درمانی بود و امید به پیشرفت در این زمینه را داشت و الا خسران جامعه را از نظر درمانی نیز خواهیم داشت در اکثر مراکز ، اکنون فقط نجات جان بیمار اهمیت دارد و پس از آن تقریبا " بیمار به فراموشی سپرده می شود.

پنج سال پس از سوختگی بیمار دختر 17 ساله خود را در اتاق محبوس کرده بودند او فریاد می کشید زندگی را به کام خود و دیگران تلخ می نمود اشک از چشمان پدر پیر او جاری بود و مادر صبور در خفا گریه می کرد .

اما پیشگیری ثالثیه اقداماتی است که در مورد بیمار به منظور برگشت به اجتماع و کار انجام می شود تا نیروئی که در اثر عاملی دچار صدمه شده است با بازتوانی و طی دوران نقاهت به اجتماع و کار بازگردانده شود تا جامعه از او استفاده نماید .

لیکن متاسفانه در کشور ما هیچ نهاد – ارگان و یا سازمانی که متولی امر بازتوانی این بیماران باشد وجود ندارد و این وظیفه به خود بیمار و خانواده او گذاشته شده است تا راه خود را پیدا نماید و از هیچ گونه راهنمایی و ارشاد و پیگیری خبری نیست و در امان خدا در بیابان لایتناهی زندگی رها می شوند .


بر همین اساس است که بیمار تصور می کند که درمان وی تمام است و هیچ مشکلی ندارد در صورتیکه پس از شش ماه با عوارضی مزمن سوختگی نظیر کنتراکچرها- اسکارها و کلوئیدها و مسائل عدیده روحی روانی و بسیاری معضلات دیگر مراجعه که درمان آنها به مراتب سخت تر از درمان سوختگی است.


اسطوره قربانی اسیدپاشی ایران خانم آمنه بهرامی است که بدنبال اسیدپاشی و درمان نه چندان مناسب وی چشمان خود را از دست داده – حدود چهل عمل جراحی روی صورت وی انجام شده ولی هنوز با صورت اولیه از زمین تا آسمان تفاوت داشته و چشمان وی نیز نابود شده و بعلت هزینه فراوان باید دست به دامان افراد مختلف دولتی و غیردولتی جهت ادامه درمان گردد.


از قبیل ایشان بیماران فراوانی در کشور هستند که با انواع و اقسام مشکلات ناشی از عوارض سوختگی دست و پنجه نرم کرده و روزشان در تلخی به شب می رسد نگارنده جهت تهیه مقاله ای مجبور به رفتن به شهرستان و دیدن آنها بودم در آنجا با صحنه هایی مواجه شدم که پنج سال پس از سوختگی بیمار دختر 17 ساله خود را در اتاق محبوس می نمود فریاد می کشید زندگی را به کام خود و دیگران تلخ می نمود.

اشک از چشمان پدر پیر او جاری بود و مادر صبور در خفا گریه می کرد مصداق عینی آن دخترکان شین آبادی است که پس از سالها هنوز ردیف بودجه ای خاص در اختیار قرار می گیرد و در سایه توجه به این گروه به علت حساسیت خوشبختانه تحت پوشش قرار گرفتند میزان سالیان از دست رفته عمر در مورد بیماران سوخته که یک شاخص اقتصاد درمان نیز می باشد بالاست .

درمورد بیماران قلبی با آن همه تلفات چون این شاخص فعالیت کاری را نشان می دهد و هزینه سرباری به جامعه است با سوختگی برابر می نماید، امید است با تشکیل کارگروهی از دست اندرکاران گامی اساسی در جهت کمک به این نیازمندان برداشته شود.




نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: