کد خبر: ۶۵۶۵۷
تاریخ انتشار: ۰۲:۳۰ - ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - 2015June 15
شفا آنلاین>روانشناسی> می‌گویند شانس فقط یک‌بار در خانه را می‌زند! و کسی که به چنین گفته‌ای اعتقاد داشته باشد در فرآیند تصمیم‌گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار می‌گیرد زیرا داشتن چنین باوری همواره این احساس را در فرد ایجاد می‌کند که مبادا با رد کردن پیشنهاد ازدواج فرد موردنظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بده
به گزارش شفا آنلاین، باورهای نادرست درباره ازدواج، یکی دوتا نیستند و معدودی که به آن اشاره می‌شود، تنها مشتی نمونه خروار است:

شانست گرفته، از دستش نده
ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور که شانس فقط یک بار در خانه را می‌زند، باعث می‌شود فرد عجولانه به کسی‌ که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ مثبت بدهد زیرا نگران است این موقعیت را از دست بدهد و مورد مناسبی هم سر راهش قرار نگیرد.

ازدواج کند، خوب می‌شود
یکی از باورهای نادرست درباره ازدواج این است که ازدواج می‌تواند به بهبود بیماران دارای اختلال روان، عصبانی و... کمک کند. منشأ شکل‌گیری این باور، این تصور نادرست است که مشکلات جنسی، علت بروز بیماری‌ها و اختلالات روانی هستند؛ بنابراین اگر فرد از نظر جنسی ارضا و خلأ ناشی از نیاز جنسی او پر شود، شفا خواهد یافت!

معمولا خانواده‌هایی که چنین باور نادرستی دارند، فرزندان بیمار خود را به ازدواج تشویق می‌کنند و اگر در این کار موفق نشوند، به زور و اجبار متوسل خواهند شد در حالی ‌که بروز بیماری‌های روانپزشکی علل متعددی دارند؛ عوامل‌ ژنتیکی، تجربه‌های زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می‌توانند دست به دست هم دهند و باعث بروز بیماری شوند. دارو درمانی و روان ‌درمانی بهترین گزینه‌های درمان هستند، نه ازدواج.

ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه ‌مثبت و چه ‌منفی، استرس‌زاست. ازدواج به ‌عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار‌ روانی زیادی به بار می‌آورد. اگر والدین با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد ازدواج نه‌ تنها به درمان بیماری‌های روانی کمکی نمی‌کند بلکه به‌ عنوان یک عامل استرس‌زا می‌تواند این بیماری‌ها را تشدید کند بنابراین اگر قرار است ازدواجی انجام شود، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این‌گونه موارد برای ازدواج فرد بهتر است نظر نهایی درمورد بهبود بیمار را پزشک اعلام کند، نه خانواده‌.

قیافه عادی می‌شود
خیلی‌ها به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، می‌‌گویند: «قیافه را جدی نگیر»، «قیافه اصلا مهم نیست چون پس از گذشت زمان برایت عادی می‌شود.» البته این درست است که معیارهای زیبایی نسبی هستند و هرکس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به ‌عنوان مهم‌ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب همسر مشکل خواهد بود اما نباید منکر این حقیقت شد که زوج‌ها باید تا اندازه‌ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر همدیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند.

اگرچه این باور ‌که با گذشت‌زمان، قیافه و زیبایی طرف مقابل عادی می‌شود تا اندازه‌ای درست است؛ اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می‌شود درحالی که چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی‌کند.

با چادر سفید برو با کفن بیا
بسیاری از والدین در شهر‌ها و روستاهای کشورمان هنوز هم به این باور پایبندند که اگر دختری را با چادر‌سفید به خانه بخت فرستادند، باید به هر روشی و با هر موقعیت دشواری کنار آید و فقط مرگ باید او و همسرش را جدا کند. این اعتقاد نادرست در بسیاری از مواقع باعث می‌شود عروس در یک وضعیت نابسامان و آزاردهنده، تنها راه نجات خود را خودکشی، خودسوزی، ‌فرار از خانه یا تسلیم و پذیرفتن این نوع زندگی بداند.

تا عاشق نشدی، ازدواج نکن
ابتدا لازم است بین عشق‌ و ‌علاقه تفاوت قایل شد. عشق، به معنای علاقه شدید و خواستن بی‌اندازه‌، توأم با شیفتگی به طرف مقابل است. چنین چیزی می‌تواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت، شعف و سرخوشی منتهی شود و توجه بیش‌ازحد به عشق، مانع دیدن واقعیت‌ها می‌شود.
افراد عاشق اغلب تحت‌تاثیر عواطف مثبت و شدید و خطاهای‌شناختی، دچار تحریف اطلاعات می‌شوند. در چنین وضعیتی برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ می‌بازند، برخی پررنگ‌تر و برخی کمرنگ می‌شوند. در نتیجه می‌توان گفت عشق قبل از ازدواج می‌تواند تا اندازه‌ زیادی مشکل‌آفرین باشد درحالی‌که علاقه‌مندی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی‌کند. چه‌بسا افرادی که به دیگری علاقه‌مند هستند اما با وجود علاقه از توانایی قضاوت درست برخوردارند یعنی طرف مقابل را با امتیاز‌ها و ضعف‌هایش در نظر می‌گیرند. این گروه می‌توانند انتخاب مناسبی داشته باشند


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: