کد خبر: ۶۱۱۷۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - 2015May 07
شفا آنلاين:سلامت>جامعه پزشکی-استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: یکی از اصول درمان، وجود ارتباطات عاطفی بین درمانگر و درمان شونده است که متاسفانه آرام آرام در حال حذف شدن است و این فاجعه بزرگی است که در روزگار ما در حال وقوع است. باید پذیرفت که هزار دارو کار یک لبخند یا جمله عاطفی و امید بخش یا دلسوزی را نمی گیرد.

به گزارش شفا آنلاين،به نقل از سازمان نظام پرستاری، سید حمید خویی در سومین کنگره اخلاق پرستاری گفت: در این روزگار بد اخلاقی ها که هر جا نگاه می شود، بوی توحش، فرومایگی و سبعیت کام دل را می آزارد برگزاری چنین اجلاس هایی با چنین عناوینی، روح نواز است و جان پرور.

وی افزود: فریدون مشیری در یکی از اشعارش اینچنین سرود که روزگار ما روزگار مرگ انسانیت است و روزگار مرگ انسانیت قاعدتاً روزگار مرگ اخلاق است و خدا بهترین و بیشترین و برترین جزای خیر را به  همه کسانی که این عناوین را در این روزگار بداخلاقی ها و بی اخلاقی ها زنده نگاه می دارند، بدهد.

خویی گفت: دو واژه کلیدی است که اگر خدای ناکرده در خدمات شما پرستاران درست تعریف نشده باشد یا مغفول بماند، قطعاً همه زحمات و تلاش های شما نقش برآب خواهد شد و شما را به سر منزل مقصود نخواهد رساند که این دو کلید واژه انسان و ارتباط است تا تعریف روشن، شفاف و جامعی از انسان هم به عنوان خدمت رسان و هم عنوان خدمت گیرنده داشته باشیم.

وی افزود: تا زمانی که خودمان را به عنوان انسانی که حرفه پرستاری را برگزیده است درست نشناسیم قطعاً پرستاران موفقی نخواهیم بود و تمام این درس هایی که در دوران تحصیل فرا گرفته‌ایم اگر به ما کمک کند که به نقطه خودشناسی (انسان شناسی) برسیم، اسمش علم است و در غیر این صورت سرکاری است.

خویی گفت: این را به تلخی باید گفت که تفاوت از زمین تا آسمان است بین عالم، حمال علم و حمال مدرک و این سه عنوان کاملاً از هم جدا و متفاوت هستند.ما در اسلام بالاتر از خون شهید هیچ چیز نداریم جز علم عالم، اما این هر عالمی را شامل نمی‌شود بلکه عالمی را مد نظر دارد که به تعبیر امیرالمومنین (ع) به خودشناسی رسیده باشد.

وی ادامه داد: عالم کسی است که قدر خود را بداند و در جهل انسان همین بس که قدر خود را نداند. ممکن است کسی چندین عنوان دکترا هم داشته باشد ولی این علم حجاب بزرگ زندگی او محسوب شود.

خویی افزود: باید تعریف روشنی از مفهوم انسان در ذهن داشته باشیم و این تعریف را مدام به روز کنیم زیرا بسیاری از ناکامی ها یا کم اثر بخشی های خدمات دست اندرکاران نظام سلامت ریشه در اینجا دارد که ما فقط یک بعد بیولوژیک، فیزیکی، مادی و محدود خدمت گیرنده را نگاه می کنیم و از همین جاست که خواه ناخواه درمان ها می رود به سمت درمان مکانیکی، گویا یک ربات می خواهد پیچ و مهره ربات دیگری را شل و سفت کند و تغییراتی در او ایجاد کند.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: باید توجه داشت که انسان (بیمار) در ورای این ابعاد فیزیکی و محدودش و پشت چندین کیلو پوست، گوشت و استخوان ابعاد نامتناهی عظیمی از معنویت دارد به گونه‌ای که امروز انسان را یک موجود چهار بعدی تعریف می کنند که یک بعدش جسمی و بیولوژیک است و سه بعد دیگرش متافیزیک (اجتماعی، روحی و روانی) است.

او ادامه داد: اگر در برخورد با انسان ها چهار بعد را با هم نبینیم نتیجه اش این می شود که روز به روز و سال به سال دائماً مصرف دارو و تجهیزات پزشکی بالا می رود ولی شاخص های سلامتی به همان اندازه افزوده  نمی شود.

خویی گفت: ما در ایران سالی در حدود 25 درصد رشد مصرف دارو را داریم اما قطعاً به همین نسبت رشد شاخصه های سلامت فردی، جمعی و رشد آرامش روحی را نداریم.

به گفته وی متاسفانه طب و شاخه های وابسته به طب مکانیکی در حرکت است و این کاملاً با طب قدیم حکمت سالار فاصله دارد و حتی متضاد آن است بنابراین یک بخش مهم اگر نگوییم بخش اصلی درمان، خواسته یا ناخواسته حذف شده است .

وی با تأکید بر تأثیرات برگرفته از ارتباطات عاطفی بین درمانگر و درمان شونده گفت: متاسفانه اینها آرام آرام در حال حذف شدن هستند و این فاجعه بزرگی است که در روزگار ما در حال وقوع است. باید پذیرفت که هزار دارو کار یک لبخند یا جمله عاطفی و امید بخش و یا دلسوزی را نمی گیرد.

لازم نیست ما سوادمان را به رخ بیماران و مردم بکشیم. حتی در مواردی یکی از شاخصه های تحصیلکردگی ما بی ادبی محسوب می شود

 خویی ادامه داد: در مدل های اصطلاحاً مدرن طب به شدت دچار مشکلات ارتباطی شده ایم در حالی که اگر به انسان نگاه کنیم، حیات حاصل مجموعه عظیمی از ارتباطات درون سازمانی بدن ما است و حیات را بدون ارتباط نمی توان تعریف کرد.

وی گفت: سلولهای بدن ما، بافت ها و دستگاه های بدن ما به طور مستمر و لحظه ای و وقفه ناپذیر با هم در ارتباط هستند و سلامتی حاصل مجموعه ارتباطات سالم است. بیماری وقتی حاصل می شود که این ارتباطات مختل شود یا دچار افراط و تفریط می شود.این موضوع در جامعه بزرگتر از بدن انسان نیز صدق می‌کند و جامعه‌ای سالم است که در آن ارتباطات سالم جاری باشد.

خویی افزود: ما هرگز نباید این انتظار را داشته باشیم که چشم مان را بر ابعاد متافیزیکی انسان ببندیم و بگوییم مشکل صرفاً مشکلی فیزیکی است و بخواهیم آن را بدون لحاظ ابعاد روانی و روحی درمان کنیم. دسته وسیعی از بیماری ها تحت عنوان بیماری های روان تنی وجود دارند که منشاء آنها روانی است ولی تظاهرات آن در جسم بروز می کند و عکس آن نیز صدق می کند.

وی گفت: این هویت انسانی قطعاً قابل تجزیه و تفکیک نیست و نمی‌توانیم بگوییم که ما فقط با بعد جسمی کار داریم و بقیه مسائل که مربوط به روح است باید به روحانی مراجعه شود.هر کسی که با سلامتی بیمار سر و کار دارد از جمله پرستار، شرط قطعی و لازم برای موفقیت اش این است که مریض را در آن جامعیت اش ببیند.اتفاقاً استفاده هایی که ما می‌توانیم از ابعاد متافیزیکی بیمار برای افزودن اثر بخشی درمان داشته باشیم خیلی موارد بیشتر از اقداماتی است که می توانیم در بعد مادی انجام دهیم .

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: در بحث ارتباط اگر توانستیم خودمان را به زاویه دید بیمار نزدیک کنیم قطعاً در کارمان  بسیار موفق تر خواهیم بود.گاهی در ذهن خودمان بیماری ها را طبقه بندی می کنیم و به عنوان مثال سرطان و ام اس را جزو بیماری های مهم می انگاریم و بیماری هایی نظیر آکنه را در شمار بیماری های کم اهمیت تر می پنداریم در حالی که همین بیماری آکنه می تواند از منظر یک بیمار یک بیماری سخت تلقی شود و مشکلات روحی و روانی بسیاری از جمله افسردگی و انزوا را به همراه  داشته باشد.

به گفته وی در بسیاری از کشورهای دنیا در دانشکده پرستاری، پزشکی و داروسازی 4 واحد تا 8 واحد دروسی که عنوانش فقط ارتباط است، تدریس می شود.

خواه ناخواه درمان ها می رود به سمت درمان مکانیکی، گویا یک ربات می خواهد پیچ و مهره ربات دیگری را شل و سفت کند و تغییراتی در او ایجاد کند

وی تأکید کرد: یکی از آفت های طبقه تحصیلکرده ما در جامعه این است که خواسته و ناخواسته کم کم زبان مان به زبان تکنیکال تغییر می‌کند و متاسفانه باید گفت که یک بخش قابل توجهی از آن نیز عمدی است و همین مسئله نیز به کرات موجب ایجاد اختلال در ارتباط می شود.متاسفانه گاهی علم انسان را به خود شناسی نمی رساند بلکه به خودبیگانگی دچار می کند و کم نداریم کسانی که در محیط دانشگاه گرفتار چنین آفتی می شوند.

وی راز موفقیت انبیاء را در تاریخ بشر بیان ساده و مردمی آنها خواند و گفت: لازم نیست ما سوادمان را به رخ بیماران و مردم بکشیم. در مواردی اینچنین تصور می شود که گویا پیچیده سخن گفتن نوعی ارزش تلقی می شود و حتی در مواردی یکی از شاخصه های تحصیلکردگی ما بی ادبی محسوب می شود که این نیز از آفت های تحصیلکردگی ماست.

به گفته دکتر خویی همه حلاوت و زیبایی انسانهای بزرگ این است که فرصت پیدا می کنند تا لذت های بزرگ را تجربه کنند و خدا شاهد است که از لذتهای بزرگ و متعالی که فقط آنهایی می توانند بفهمند که تجربه کرده اند، «کار پرستاری» است و این را از سر مجیزگویی نمی‌گویم و به تجربه شخصی این را دیده‌ام.

وی گفت: خداوند در هیچ کجای قرآن کریم برای مجاهد فی سبیل الله مزد مادی تعریف نکرده است زیرا هر چیزی به او داده شود کوچکش کرده ایم، همه عالم را هم که به او بدهیم باز مزد یک ساعت کار او نمی‌شود و کار پرستاری نیز جهاد فی سبیل الله است لذا هیچ چیز نمی‌تواند جوابگوی مزد کار او باشد.

خویی افزود: وقتی پرستاری در این فضای نگاه متعالی و متکامل خدمت ارائه می‌دهد اجرش کمتر از جهاد فی سبیل الله نیست لذا یک فرصت استثنایی برای پرستاران فراهم شده که لذت های بزرگ را در زندگی تجربه کنند و این فرصت ها را نباید از دست داد.




فارس




نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: