به گزارش شفا آنلاين،بهتر است قبل از رسیدن به مرحله تصمیمگیری، میزان آگاهیهای خود را
بالاتر ببریم و اطلاعات بیشتری در مورد زندگی زناشویی، راهکارهای موفقیت در
آن و عوامل تأثیرگذار برآن کسب کنیم. محققان در تحقیقات اخیر درخصوص
عوامل تأثیرگذار بر ازدواج به نتایج جدیدی در این خصوص دست یافتهاند.
کشف انگیزههای ازدواج
قبل از اینکه صمیمیت و شور و اشتیاق بهوجود بیاید بهتر است ابتدا انگیزههای ازدواج را در افراد جویا شویم. اگر بخواهیم دلایل ازدواج افراد را بدانیم ممکن است به جوابهای مختلفی برسیم؛ مثلا شاید بعضیها بگویند که بهدلیل نیاز به عشق و محبت ازدواج میکنند. فرد دیگری ممکن است برای رفع تنهایی، یکی دیگر برای داشتن فرزند و... . به هر حال هر کس میتواند دلیل خاصی برای ازدواج داشته باشد اما برای رسیدن به ازدواج موفق ملاکها و معیارهایی داریم.
داشتن پختگی لازم
شما تنها زمانی میتوانید فرد مناسبی را برای زندگی خود انتخاب کنید که ابتدا خودتان فرد مناسبی شده باشید. منظور از فرد مناسب این است که شخص به درجهای از استقلال لازم برای شروع یک ارتباط رسیده باشد. بنابراین هر چقدردو نفری که میخواهند باهم ازدواج کنند پختهتر و مستقلتر باشند، ارتباط صمیمانهتری با هم ایجاد میکنند. این ویژگیها هم اغلب در طول زمان، گذر زمان و بالا رفتن سن بهوجود میآید. به همینخاطر هم هست که میگوییم افرادی که با آگاهی بیشتر زندگی میکنند، چون آگاهتر هستند بهتر و دقیقتر هم میدانند که هدفشان از زندگی مشترک چیست و اغلب انتخاب مناسبتری خواهند داشت.
برخورداری از عزت نفس کافی
یکی از مهمترین موارد برای برقراری ارتباط سالم این است که هردو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند، خودشان را هم دوست داشته باشند. در روابط صمیمانه، عزتنفس شخص بسیار مهم است. اگر ما بهخودمان علاقه نداشته باشیم سخت است که بتوانیم فرد دیگری را دوست داشته باشیم. اگر هم بتوانیم، معمولا این کا را به شیوه درستی انجام نمیدهیم؛ یعنی برای اینکه بتوانیم عشق بورزیم باید دریافتکننده عشق و مهربانی باشیم و نیاز به احساس امنیت و عزت نفس خودمان قوی شده باشد.
ثبات در شغل و حرفه
شغل و حرفه با ثبات و همراه با امنیت خاطر باعث رضایت میشود، در عین حال که امنیت مالی هم به همراه دارد و ایجاد امنیت هیجانی هم میکند و فرد خیالش راحت است از اینکه مثلا در شغل خود موفق است، آرامش هم دارد که از لحاظ اقتصادی درمانده نخواهد شد. وقتی کسی در این زمینه احساس امنیت داشته باشد، زمان بیشتری را میتواند صرف ارتباط خود با طرف مقابلش بکند و بیشتر برای او وقت بگذارد. البته این به آن معنا نیست که مثلا خانمها برای برخورداری از ازدواج موفق حتما باید بیرون از منزل هم کار داشته باشند بلکه باید خود را بهگونهای مشغول کنند که احساس ضعف و تنهایی نکند و استفاده درست و بجایی از زمانهایی که در اختیار دارند، داشته باشند.
شناخت دوطرف از خود
ارتباط صمیمانه نیاز به این دارد که بین افراد، درستکاری و صداقت جاری و برقرار باشد. فرد باید بتواند تواناییهای خود را ارزیابی کند، بهطور واقعبینانه ضعفهای خود را بشناسد و سهم خود را از مشکلات موجود در رابطه بپذیرد و همیشه اشتباهات را به گردن دیگران نیندازد. در ضمن هر کدام از دوطرف رابطه هم باید بدانند از طرف مقابل چه میخواهند و چه انتظاراتی از او دارند و در این ارتباط چه کمکی میتوانند به همدیگر بکنند و چطور میتوانند انتظارات همدیگر را برآورده کنند. همه اینها هم بستگی به این دارد که ما ازخودمان آگاه باشیم و خود را به درستی بشناسیم.
مطرح کردن صادقانه نظر
یکی از کلیدهای رشد، صمیمیت داشتن، جسارت و شهامت برای مطرح کردن
خواستههای عاقلانه خود است؛ یعنی باید بتوانیم چیزی را که میخواهیم
بهطور شفاف، صریح، مستقیم و به شیوهای صحیح و درست بیان کنیم.
افرادی که جسارت بیان خواستههای خود را ندارند، اغلب در روابط خود منفعل
یا پرخاشگر هستند. وقتی اشخاص شهامت مطرح کردن شفاف و مستقیم خواستههای
خود را ندارند، مجبورند نقش بازی کنند و دیگران را فریب بدهند. به این
ترتیب، باعث ناراحتی طرف مقابل میشود و به رابطهشان هم آسیب زیادی وارد
میکند. البته جسارت و شجاعت را نباید با خشونت و بیاحترامی اشتباه کرد.
خشونت معمولا به منظور تسلط پیدا کردن بر طرف مقابل است و با این کار
میخواهیم به او نشان دهیم که توانستهایم حرف خودمان را پیش ببریم.
درحالیکه جسارت یک ابراز ساده خواسته است برای بهبود رابطه و یک بیان شفاف
است همراه با رعایت ادب و حقوق دیگران.
دوری کردن از خودخواهیها
هر چه خودخواهیهای ما کمتر باشد به صلاح ماست؛ چون در روابط صمیمانه، سود آن به هر دو طرف میرسد و دیگر این نوع رفتار با انحصارطلبی همراه نیست. از طرف دیگر هم همسران وظیفه دارند همدیگر را تشویق کنند که به ظرفیتهای بالقوه خود بیشتر توجه کنند و توانمندیهای نهفته درونی خود را بشناسند. البته توجه داشته باشیم که علاوه بر جنبههای شخصیتی که ذکر شد، در ازدواج ملاکهای ساده دیگری هم وجود دارد؛ مثلا 2نفر برای انتخاب چقدر برای هم دلنشین هستند که این علاوه بر خصوصیات ظاهری شامل خصوصیات رفتاری آنها هم خواهد شد؛ به این معنا که ابتدا کسی باید به دلمان بنشیند تا بعد بتوانیم بیشتر بهخصوصیات دیگر او توجه داشته باشیم.
رعایت تناسب
وقتی دو نفر میخواهند یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کنند باید از لحاظ ظاهر برای یکدیگر دلنشین باشند؛ ضمن اینکه داشتن تناسبات رفتاری، فرهنگی و خانوادگی هم در جذب دوطرف بسیار مؤثر است. البته دیدگاه اطرافیان هم میتواند تا حدودی بر تصمیمگیری افراد مؤثر باشد. بنابراین داشتن تناسب فرهنگی و کسب رضایت خانوادهها هنگام ازدواج بسیار مهم است. ضمن اینکه داشتن عقاید مذهبی مشترک هم عامل مهمی است که حتی در تربیت فرزندان هم تأثیرگذار خواهد بود. توافق والدین هنگام ازدواج نیز بسیار مهم است. چون همه ما در خانوادههایی بزرگ شدهایم که علاوه بر اینکه از آنها تأثیر گرفتهایم، با روحیات همدیگر نیز آشنایی داریم؛ به همین دلیل هم میتوانیم هنگام تصمیمگیری یکدیگر را کمک کنیم. ضمن اینکه دیدگاه والدین همراه با منطق، آگاهی و تجربه بیشتری است که هنگام ازدواج میتواند مؤثر باشد. تناسب سنی هم بهخصوص تا قبل از 30سالگی عامل مهمی است.
داشتن اختلاف سنی بیشتر از 3تا 5سال گاهی میزان سازشپذیری افراد را کمتر میکند چون معمولا علایق و خواستههای دوطرف کمی متفاوت خواهند بود. تناسب تحصیلی و نزدیک بودن میزان تحصیلات دوطرف هم عامل مهمی است که حتما هنگام انتخاب همسر باید درنظر گرفته شود.