به گزارش شفاآنلاین،با رسیدن به هفته های پایانی سال، معمولا این سوال برای افکارعمومی ایجاد می شود که مدیران کشور تا چه اندازه توانسته اند شعار سال را که هر ساله رهبر انقلاب در اولین روز سال اعلام می کنند در عمل محقق کنند. برای آغاز بحث پیرامون ارزیابی میزان عملیاتی شدن شعار امسال، می خواهم بدانم از نگاه شما اهمیت نامگذاری های سالانه در چیست و فکر می کنید نامگذاری های سالانه تا چه اندازه می تواند موتور محرکه توسعه کشور در طول سال باشد؟
همان طور که اشاره کردید، پیش از پرداختن به موضوع نامگذاری سال و تحقق اهداف آن باید به این نکته که از سوی برخی دانشگاهیان و نخبگان مطرح می شود، پرداخت که جایگاه نامگذاری های سالانه در نظام برنامه ریزی کشورمان چیست؟ تشکیکی که در این رابطه مطرح می شود این است که وقتی ایران سابقه ای طولانی در برنامه ریزی بلندمدت داشته و دارای سند چشم انداز بیست ساله، برنامه های میان مدت پنج ساله توسعه و نیز برنامه های سنواتی است، ضرورت های نامگذاری سال چیست؟
این در حالی است که برای درک چرایی نامگذاری سال باید با نگاهی استراتژیک به این مقوله پرداخت. در ساختار جمهوری اسلامی، ولی فقیه، استراتژیست اصلی نظام بوده و رهبر انقلاب در رأس نظام تصمیم گیری قرار دارند. بنابراین در این جایگاه است که ایشان اولویت ها و جهت گیری های کشور را متناسب با شتاب بالای تحولات و تغییرات تبیین می کنند و با شناسایی دقیق تهدیدات موجود کشور، مشخص می کنند که در سه حوزه اصلی معطوف به منافع ملی که عبارت است از «امنیت»، «اقتصاد و رفاه» و «ارزش ها»، کشور طی یک سال باید کدام یک را در اولویت اصلی خود قرار دهد. بنابراین وقتی در طول شش سال اخیر، نامگذاری سال حول محور اقتصاد بوده، روشن است رهبر انقلاب اولویت اصلی کشور را به برنامه های اقتصادی می دهند.
دقت کنید در یک نگاه استراتژیک، اولویت دادن به یکی از سه محور بیان شده منفعت عمومی به معنی نادیده گرفتن سایر محورها نیست. مثلا اگر تاکید بر محور اقتصاد در اداره کشور وجود دارد، معنی اش این نیست که در حوزه های «امنیت» یا «ارزش ها» برنامه ای وجود ندارد. همین طور اگر در دوران دفاع مقدس اولویت با تامین امنیت ملی بود، هیچ گاه به اقتصاد و معیشت مردم بی توجهی نشد و برنامه هایی در این حوزه وجود داشت؛ اما شرایط کشور اقتضا می کرد اولویت با تامین امنیت باشد. بنابراین وقتی در سال های اخیر شاهد هستیم که تهدیدات دشمن بیشتر حوزه اقتصاد را هدف گرفته است، بدیهی است که اولویت در تصمیم گیری کلان، اقتصاد قرار داده می شود، هرچند تهدید در حوزه امنیت یا ارزش ها نیز به دقت رصد شده و درباره آن نیز برنامه ریزی صورت می گیرد.
روشن است در سال های اخیر، اقتصاد در اولویت نامگذاری های سالانه از سوی رهبر معظم انقلاب قرار داشته است. با این حال فکر می کنید چرا هنوز شواهد موجود حکایت از نامناسب بودن شرایط اقتصادی دارد و مسئولان در نهادهای مختلف همچنان نقدهایی در ارتباط با ساختار و برنامه های اقتصادی مطرح می کنند؟
نامگذاری سال، ۵۰درصد مسیر لازم برای بهبود وضع اقتصادی است. ۵۰درصد دیگر معطوف به حوزه های سیاستگذاری، برنامه ریزی، مدیریت و اجراست. ما معمولا در ۵۰درصد دوم ضعف داریم و نمی توانیم اهداف نهفته در نامگذاری های سالانه را عملیاتی کنیم.
دلیل این کاستی ها چیست؟ چرا به تعبیر شما این ۵۰درصد دوم نمی تواند در تحقق اهداف درست عمل کند؟
به نظر من سه دلیل عمده برای این ضعفی که اشاره کردم وجود دارد. دلیل اول، درک نکردن صحیح نامگذاری هاست. دلیل دوم، باور نداشتن مسئولان به اصالت نامگذاری است و دلیل سوم هم ناکارآمدی در حوزه اجرایی است. برای این که منظورم روشن شود، بگذارید مثالی بزنم. وقتی شعار سال «جهاد اقتصادی» شد، بدیهی بود که باید اقتصاد به عنوان اولویت نخست دولت و مجلس مورد توجه قرار گیرد. اما در همان سال، مجلس به گونه ای تشریفاتی با طرح ها و لوایح اقتصادی برخورد کرد و دولت هم می گفت که ما از ابتدا جهادی بودیم. این در حالی است که بنا بود اقتصاد، اولویت اصلی باشد و جهاد با محور توکل بر خواست خدا و سختکوشی، آهنگ اجرایی شدن آن شود. خب، نتیجه چه بود؟ نتیجه این بی توجهی ها این بود که در همان سال به جای این که شاهد رونق تولید به عنوان محور اقتصاد باشیم، نوعی سوداگری در بازار ارز و سکه به وجود آمد و همین انحرافات باعث شد تا سال بعد، رهبر معظم انقلاب در شعار سال، افزون بر اقتصاد، بر «تولید ملی» هم تاکید کنند تا راه بر هرگونه سوءبرداشت و غفلتی بسته شود.
با توجه به این که در پایان سال ۹۳ قرار داریم، فکر می کنید عمل به شعار امسال که «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» بود تا چه اندازه محقق شد؟
به همان دلایلی که توضیح دادم، ارزیابی من درباره عمل به شعار امسال مثبت نیست...
یعنی در همان ۵۰درصد دوم مشکل داریم؟
بله، ضعف در نظام سیاستگذاری و برنامه ریزی وجود دارد.
وقتی می گویید ضعف در نظام برنامه ریزی، دقیقا به چه حوزه ای اشاره می کنید؟ مثلا نامگذاری سال باید در چه قالب برنامه ای بروز داشته باشد و دقیقا نظام برنامه ریزی باید چگونه محورهای نهفته در شعار سال را عملیاتی کند؟
نامگذاری های سال دو وجه بلندمدت و کوتاه مدت دارد؛ با این حال محور عمده ای که باید مورد توجه باشد، همان وجه کوتاه مدت تاکتیکی است. یعنی وقتی اقتصاد کشور دچار مشکل است، در طول سال باید برنامه ها معطوف به اصلاح این وضع باشد. حالا ممکن است برخی برداشت های محتوایی از نامگذاری ها هم وجود داشته باشد و مثلا عده ای بگویند تکرار محور اقتصاد در نامگذاری ها به این معنی است که در نظام جمهوری اسلامی، اقتصاد زیربناست و این مطابق با اندیشه های مارکسیستی است، با وجود این محور اصلی آنچه این افراد باید به آن دقت کنند، وجه تاکتیکی موضوع است. واقعیت این است که ما باید در حوزه اقتصاد به سطحی از توانمندی برسیم که در حوزه نظامی دست یافته ایم. توان نظامی ما امروز به حدی است که با وجود تهدیدهای خارجی، دشمنان جرأت رویارویی نظامی ندارند. ما با تکیه بر اقتصاد مقاومتی باید در اقتصاد هم به همین نقطه برسیم که توان رویارویی اقتصادی با کشورمان به دلیل توانایی اقتصادی وجود نداشته باشد. پس نامگذاری سال با توجه به تجارب مقطعی کشور صورت می گیرد، هرچند می شود عقبه محتوایی آن را در برنامه های بلندمدت هم دید و مثلا وقتی در سند چشم انداز توسعه گفته می شود ایران باید به قدرت برتر منطقه تبدیل شود، یعنی باید مثلا در حوزه اقتصاد، ترکیه و عربستان را پشت سر بگذاریم و این محقق نمی شود مگر با توجه به راهنمایی نامگذاری های سالانه. بنابراین باید بر وجه تاکتیکی این نامگذاری ها تمرکز کنیم.
شما به اهمیت اقتصاد مقاومتی اشاره کردید. با وجود همراهی دست کم کلامی مسئولان در رده های مختلف با این نوع اقتصاد، هنوز به نظر می رسد عزمی جدی برای تحقق آن وجود ندارد و به همین خاطر رهبر معظم انقلاب بارها بر ضرورت عمل کردن به اقتصاد مقاومتی و بسنده نکردن به تکرار اظهارنظرها در این باره تاکید کرده اند. فکر می کنید چرا در عمل به این رویکرد مهم اقتصادی ضعف داریم؟
از سال ۸۹ که رهبر معظم انقلاب از اقتصاد مقاومتی سخن گفتند تاکنون شاید در قریب به ۴۲ یا ۴۳ سخنرانی درباره اهمیت اقتصاد مقاومتی، چالش های پیش روی آن و ضرورت عملیاتی شدن آن سخن گفته و نتایج غفلت از این راهبرد و نیز دلایل کاستی ها را آسیب شناسی کرده ام. نتیجه همه این بررسی ها همان سه دلیلی بود که تشریح کردم. یکی درک نکردن صحیح و گفتمان سازی به منظور آماده سازی فضا برای تحقق اقتصاد مقاومتی است که باعث شده رهبر معظم انقلاب در سخنرانی های متعددشان بارها بر این رویکرد تاکید کرده و به این ترتیب عذر و بهانه ای برای درک نکردن این موضوع برای مسئولان باقی نگذارند. نکته دوم که قابل تأمل تر است، باور نداشتن به اقتصاد مقاومتی است که در سطوحی از سیاستگذاری وجود دارد. آنچه در این رابطه نگران کننده است، نوعی مواجهه غیرصادقانه و منافقانه با این موضوع است؛ به این معنا که فلان مسئول حاضر نیست با شهامت بگوید من به این نوع اقتصاد باور ندارم یا راهکار جایگزین دارم یا از پس کار بر نمی آیم، بلکه همه در حرف و کلام این راهبرد را تعیین کرده، اما در عمل برخی به گونه ای دیگر حرکت می کنند.
شما ببینید در زمانی که آلمان شرقی و غربی در حال ادغام بود، برخی با رویکردی انتقادی به این ادغام نگریسته و استدلال می کردند چون رشد اقتصادی آلمان شرقی پایین است، ادغام دو آلمان به نفع این کشور نیست. این انتقادات در فضای خاص ناسیونالیستی آلمان مطرح می شد و نتیجه این که این منتقدان از کابینه استعفا دادند و البته چند سال بعد که آلمان به رشد اقتصادی قابل قبول رسید، دریافتند در تحلیل خود اشتباه کرده بودند. این مثال را زدم که بگویم عرف این است که وقتی عده ای به یک راهبرد باور ندارند، نمی گویند باور داریم و بعد کار دیگری بکنند، بلکه صادقانه دیدگاه متفاوت خود را بیان کرده و با ذکر دلیل از قبول مسئولیت خودداری می کنند. با این حال در کشور ما و در قبال مسائل مهمی چون اقتصاد مقاومتی متاسفانه دیده می شود گاهی رفتارهای متفاوتی بروز یافته و افراد بدون همراهی با یک رویکرد کلان، در مسیری خلاف هدفگذاری از پیش تعیین شده حرکت می کنند.
سومین دلیلی هم که اشاره کردم، همان فقدان کارآمدی است که باعث شده است افرادی که نیت خیر دارند، نتوانند در عمل به اهداف موردنظر دست پیدا کنند.
با توجه به شرایط فعلی اقتصاد آیا فکر می کنید در انتخاب شعار سال آینده هم اقتصاد در اولویت باشد؟
اگر دیدی استراتژیک داشته باشیم و به محیط داخلی و بیرونی همزمان نگاه کنیم، درمی یابیم وضعیت اقتصادی کشور به طور ناگهانی بهبود نمی یابد. بنابراین من فکر می کنم دست کم تا دو، سه سال آینده همچنان اقتصاد، چالش اصلی کشور محسوب می شود. واقعیت این است که در حال حاضر قریب به ۵۰ درصد واحدهای تولیدی ما با ظرفیتی پایین تر از ۵۰درصد ظرفیت موجود خود کار می کنند و طبیعی است اقتصادی که زیر ظرفیت کار کند، قادر به مهار فشار معیشتی و نیز بهبود فضای اشتغال نیست.
از سوی دیگر اختلاف معناداری میان رشد اقتصادی کنونی و رشد اقتصادی هدفگذاری شده وجود دارد. براساس آماری که ارائه شده، در شرایطی که باید اقتصاد ما رشد ۸ درصدی را تجربه می کرد، به رشد ۵ درصد رسیده ایم و این اختلاف ۱۳درصدی میان واقعیت و پیش بینی ها نشان می دهد هنوز در حوزه اقتصاد دچار کاستی هایی هستیم. بنابراین فکر می کنم همچنان به گونه ای اقتصاد یکی از محورهای نامگذاری سال آینده باشد.
بخشی از مشکلات اقتصادی که اشاره می کنید به موضوع تحریم ها باز می گردد. فکر می کنید اگر مذاکرات هسته ای به نتیجه برسد و تحریم های موجود کاهش یابد، بخشی از مشکلات موجود در عرصه اقتصادی کاهش نمی یابد؟
این خام خیالی است که فکر کنیمآسیب شناسی حتی در بهترین حالت می تواند با سرعتی بالا وضعیت اقتصادی ما را تغییر دهد. به نظر من با فرض خوشبینانه ترین حالت اتمام مذاکرات ـ که توافقی کاملا منطبق با منافع ملی ما به دست آید ـ باز هم بعید است تا یکی دو سال آینده بتوانیم به مشکلات اقتصادی پایان دهیم، چراکه اصلاح وضع موجود اقتصاد کشور یک روند زمانبر است.
تسنیم