شفاآنلاین- بازگو کردن خطای پزشکی برای بیماران، حق آنان بوده و لازم است که بیماران از این مساله آگاه شوند.
به گزارش شفا آنلاین،خبر بد و خطای پزشکی را نباید بطور ناگهانی برای بیمار بازگو کرد، پزشک
بهتر است پس از آگاه کردن بیمار از تشخیص یا مشکل او، مدتی در کنار او
بماند چون بسیاری از بیماران بعد از شنیدن خبر ناخوشانید دچار شوک می شوند.
احتمالا شما هم بارها این جمله را شنیده اید که انسان
جایزالخطاست؛ گرچه امروزه این جمله بیشتر به صورت ابزاری برای توجیه خطاها
و تبرئه اشخاص مورد استفاده قرار می گیرد، اما در حقیقت در پس آن پشتوانه
محکمی از استدلالات عقلی و شواهد تجربی وجود دارد.
این خطاپذیری در مورد بعضی از روش های شناختی از جمله علوم تجربی که موضوع علم پزشکی است، ابعاد گسترده تری پیدا می کند.
به
عبارت دیگر ماهیت علم پزشکی بگونه ایست که چه در مرحله ابزار شناختی و
چه در مرحله اجرا، همواره فرد پزشک را در معرض خطاهای کوچک و بزرگ قرار می
دهد.
البته باید توجه داشت که به جز قطعیت ناپذیری ذاتی علم پزشکی،
عوامل دیگری مانند نداشتن توانایی علمی یا مهارتی پزشک نیز می تواند در
وقوع خطا نقش به سزایی داشته باشد.
صرف نظر از اینکه یک خطای پزشکی
چرا و چگونه روی می دهد، موضوع مهمی که اینجا مطرح می شود این است که
وظیفه اخلاقی یک پزشک در برابر بیمار در زمان وقوع خطای پزشکی چیست.
به
عبارت دیگر با توجه به اینکه هدف اصلی سیستم پزشکی پیشبرد سیر بهبودی
بیمار است، آیا در چنین شرایطی بیمار از کتمان حقیقت و ادامه سیر درمانی
بیشتر سود خواهد برد یا از آگاهی و دریافت اطلاعات کافی در مورد خطای انجام
شده منفعت می برد.
بطور مثال کودک سه ماهه ای با تشخیص نقص در دیواره بین بطنی قلب در بیمارستان پذیرش می شود.
او
در مراحل اولیه نارسایی احتقانی قلب است(سی اچ اف) و برای او دارویی موسوم
به «دیگوکسین» تجویز می شود؛ 30 دقیقه پس از اینکه کودک دارو را طبق
دستور مصرف می کند، دچار استفراغ های شدید شده و با ایست قلبی می میرد.
پزشک متوجه می شود که به دلیل اشتباه در نقطه اعشار، دوز دارو را 10 برابر بیشتر از مقدار مورد نیاز تجویز کرده است.
در
این شرایط وظیفه پزشک چیست؟ آیا به رغم اینکه افشای خطا، پزشک را در معرض
پیگیری قانونی قرار خواهد داد، پزشک خود را از لحاظ اخلاقی متعهد به افشای
آن می داند.
اگر در مثال فوق بیمار فوت نشده ولی دچار آسیب جبران ناپذیری شده باشد، در آن صورت رویکرد پزشک به مساله چگونه خواهد بود.
اگر
آسیبی که در نتیجه خطای پزشک به بیمار وارد می شود آنقدر جزئی و بی اهمیت
باشد که عملا در سیر درمانی او هیچگونه تأثیری نداشته باشد، آیا پزشک باز
هم خود را اخلاقا ملزم به افشای آن خطا می داند؟
در این رابطه عمدتا دانشمندان، افراد را در یکی از دو گروه اصلی «وظیفه گرایان» و «نتیجه گرایان» قرار می دهند.
براساس
نظر گروه اول، هر نوع خطای پزشکی صرف نظر از شدت آسیب وارده و نتایج
زیانباری که برای بیمار دارد، باید بطور کامل برای بیمار شرح داده شود زیرا
علاوه بر تعهد اخلاقی پزشک، بیمار حق دارد در جریان کامل سیر درمانی خود و
تمام پیشامدها و رخدادهای مربوطه قرار بگیرد.
به عبارت دیگر
مساله ای که لزوم و ضرورت افشای خطا برای بیمار را تعیین می کند، نه شدت
آسیب وارده یا سودمند بودن افشای خطا برای بیمار، بلکه وظیفه اخلاقی پزشک و
حق بیمار برای داشتن اطلاعات کامل است.
در یک مطالعه تحقیقاتی نشان
داده شده است که خطاهای پزشکی سالانه به بیش از یک میلیون بیمار آسیب می
رساند و جان 98 هزار نفر را می گیرد.
در این مطالعه بیان شده است
که نزدیک به 98 درصد بیماران مایل هستند که در مورد خطاهای پزشکی که در
مورد آنان واقع می شود صرف نظر از میزان اهمیت و نتیجه افشای آن، مطلع
شوند.
در مقابل نتیجه گرایان معتقدند که ضرورت اظهار خطای پزشکی
منوط به سودمند بودن آن برای پیشبرد سیر بهبودی بیمار و جبران پذیر بودن
خطا است، همچنین اینکه بیمار در صورت اطلاع از خطای صورت گرفته بتواند از
خدمات مناسب برای جبران موقعیت پیش آمده استفاده کند.
این افراد
معتقدند درصورتیکه خطای پزشک باعث بروز خسارت جدی و جبران ناپذیری برای
بیمار شود بطوریکه اظهار آن نه تنها کمکی به بیمار نمی کند بلکه باعث از
بین رفتن احساس اعتماد و اطمینان بین بیمار و سیستم پزشکی و همچنین بروز
تألمات روحی شدید برای بیمار و خانواده او هم می شود، در این وضعیت بیمار
از کتمان حقیقت نسبت به افشای آن سود بیشتری خواهد برد.
صرف نظر از
اینکه پزشک کدامیک از این دو دیدگاه را معقول تر و منطقی تر بدانند، یک
موضوع اساسی هیچگاه نباید فراموش شود و آن محوریت منافع بیمار در اتخاذ همه
تصمیمات است.
به عبارت دیگر، منافع بیمار به عنوان هدف نهایی سیستم بهداشتی باید در همه تصمیم گیری ها موردتوجه ویژه قرار گیرد.
نکته
پر اهمیت دیگر تلاش برای حفظ احساس اعتماد و اطمینان بین بیمار و سیستم
پزشکی است که در صورت مخدوش بودن امکان ارائه خدمات بهداشتی درمانی به
جامعه را تا حد قابل توجهی کاهش می دهد.
به هر حال به نظر می رسد
برای به حداقل رساندن آسیب هایی که در نتیجه اظهار خطای پزشکی به خود پزشک و
بیمار یا خانواده او وارد می شود، باید فرهنگ سازی گسترده ای انجام گیرد
تا اولا افراد جامعه خطاپذیری را به عنوان جزء لاینفک علم پزشکی بپذیرند و
دوم آنکه پزشک متعهدی که تمام تلاش خود را برای ارائه بهترین خدمات
بهداشتی به بیمار خود انجام داده اما با این وجود دچار خطایی در کار خود
شده است، نه تنها از اظهار خطای خود شرمگین و هراسان نباشد، بلکه بتواند از
آن به عنوان فرصتی برای کسب تجربه بیشتر و بالاتر بردن سطح علمی خود و
سایر همکارانش استفاده کند.