سکته مغزی یک فوریت پزشکی است که در صورت عدم تشخیص و درمان فوری میتواند باعث آسیب دائمی عصبی، ایجاد عوارض و مرگ شود.
دکترمحمدرضا قيني، متخصص مغز و اعصاب ،عضوهيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران ورییس انجمن سكته مغزي ايران درگفت وگوباخبرنگارشفاآنلاين ازراههای پیشگیری از سکته مغزی می گوید:
آقای دکترقینی،سكته مغزي چيست وچه علایم ونشانه هایی دارد؟
سكته در لغت به معناي حادثهای ناگهاني است. سكته مغزي عبارتست از نقص ناگهانی هر گونه کارکرد مغزی که به علّت کم رسیدن خون به مغز اتّفاق میافتد، بنابراين هرگونه علامت عصبي ناگهاني ممكن است علامت سكته مغزي باشد. مثلاً فرد ممكن است چشمش تار ببيند، تكلمش دچار مشكل شود، اندامهايش دچار ضعف و فلج شود يا به طور ناگهاني راه رفتنش مختل شود. همه اینها کارکردهای سیستم عصبی است. هر نقص عصبي ناگهاني ميتواند علامت سكته مغزی باشد. ممكن است گاهي اوقات رگها خون كافي به مغز نرسانند و سپس پس از مدّت کوتاهی مجدّداً خونرسانی برقرار گردد. از این جهت است که گاهي اوقات سكتههاي مغزي در ابتدا علايم گذرا دارند. يعني به عنوان مثال چند دقيقه بينايي چشمش ضعيف ميشود و بعد دوباره خوب ميشود، يا سه چهار دقيقه احساس ميكند نميتواند خوب حرف بزند و بعد خوب ميشود. متاسفانه بسیاری از افراد، در این مواقع نميخواهند بپذيرند كه بيمار هستند و این حوادث را به فراموشي ميسپارند. اتفاقاً اين علايم خيلي مهم است. اين علايم خبر ميدهد که يك رگ تنگ است و ممکن است در روزهاي آينده سكته مغزی پيش بيايد. اما اين سکته مغزی را تا حد زيادي میتوان پيشگيري كرد. اگر به مراكز درماني مراجعه كنند و پزشک را از این علائم مطّلع سازند و درمان مناسبی انجام شود، تعداد بسيار زيادي از اين افراد دچار سكته نخواهند شد. برای همین تأكيد ميشود كه رسانهها اينگونه علايم را به مردم تذكّر دهند.
مهمترین عاملی که باعث بروز سكته مغزي می شود،چیست؟
سكته مغزي يك بيماري عروق مغزي است، عروقي كه به مغز خون ميرسانند، دچار مشكل شده و تنگي این عروق باعث ميشود كه دریک لحظه خونرساني به مغز آنقدر كاهش پيدا كند، كه خوني را كه به مغز ميرساند تکافوی فعاليت و زنده ماندن سلولهاي مغزي را نكند و بدین ترتیب سكته مغزی پيش میآید. بنابراين علّت سكته مغزي تنگي عروق است. تنگي عروق پديدهاي است كه دريك يا دو روز اتّفاق نميافتد، بلکه اتّفاقی است که در طی سالها رخ میدهد. عدم رعایت شیوه زندگی سالم و تغذیه مناسب و عدم توجّه به زمينههايي كه اصطلاحاً به آنها زمينههاي خطر ميگوييم، در عرض چند سال يا شاید چند دهه باعث تنگی عروق ميشود .
بعضی از این عوامل قابل تغییر نیستند. به عنوان مثال یکی از آنها سن است. هرچه سن بالا ميرود، رگها تنگتر ميشود. البته فقط سن نيست كه باعث تنگي رگها ميشود. عامل ديگر جنسیّت است، مردها بيشتر از زنان دچار سكته مغزي ميشوند.
دسته دیگر عوامل قابل تغيير هستند و كنترل آنها جلو تنگي عروق را ميگيرد. مهمترین فاکتور، فشار خون است. افرادي كه فشارخون بالا دارند، در طولانی مدّت دچار عوارض آن میشوند. دوّمین مسأله قند يا ديابت، سوّمي چربي خون بالا و چهارّمین عامل وجود بيماريهاي قلبي است.
مسئله ديگر كه خيلي مهم است چاقي است. در كنار آن فاکتور مهم دیگر، عدم فعّاليّت فيزيكي است. فعّاليّت فيزيكي از این جهت مهم است که خود به تنهایی قادر است از دیگر عوامل ذکر شده جلوگیری کند. فعّالیّت مستمر از نشانههای يك الگوي زندگي سالم است و ريسك سكتههاي مغزي را پائين ميآورد.
شايعترین سكتههاي مغزي در ايران چه عللی دارد؟
به نظر ميرسد شيوع بيماريهاي عروقي، سكته مغزي و قلبي رو به افزايش است. اگر بخواهيم بررسي و تحليل بكنيم كه چرا 60 سال پيش پدران ماکمتر دچار سكته ميشدند، چند مسأله عمده وجود دارد. يكي كم شدن فعاليتهاي بدني است.
عامل دیگر رژيم غذايي است كه به «فست فود» معروف شده است. غذاهایي كه معمولاً چربي و نمك بالایی دارند و یا نوشابههاي گازدار كه قند زيادي دارند و امروزه زياد مصرف ميشوند. در گذشته فرهنگ غذايي ما اين گونه نبود. گاهي عدّهاي ميگويند اين لازمه فرهنگ و تمدّن است. ولی من معتقدم به هیچ وجه اينطور نيست. اگر به ساير كشورها توجه كنيد همیشه روی این مسأله کار می کنند. شهرهاي خود را طوري ميسازند كه مثلاً دوچرخه سواران جای مخصوصی داشته باشند و بتوانند به راحتي، حداقل براي مسافتهاي نزديك، با دوچرخه رفت و آمد كنند. و یا مصرف فستفودشان آن طور که ما مصرف میکنیم، روزمره نیست .
شما به رژیم های غذایی اشاره کردید، تغذيه چه اندازه در بروز سكتههاي مغزي نقش دارد؟
تغذيه در سكتههاي مغزي بسيار نقش دارد، عواملی كه در سكته مغزي نشانه خطر هستند انسان را فریب ميدهند و در کوتاه مدّت اثر نميكنند. تغذیه بد اثرش را در همان روز نمیگذارد. مثلاً فرد ميگويد 10 سال است كه الگوی تغذیهام این است و هيچ مشكلي ندارم. امّا نمیداند که پنج سال ديگر چه اتّفاقی میافتد. غذاهاي گوشتی به خصوص گوشت قرمز، رژیم پرنمك، غذاهايي كه قندهاي سنتتيك فراوان داشته باشند و روغنهای جامد از رژيمهاي پرخطر هستند. اگر به رژيمهای غذایی ما نگاه كنيد، روغن حيواني، نمك و قند حجم زيادي را به خود اختصاص دادهاند، كه همه عوامل خطرساز هستند.
البته روغنهاي مايع گياهي و روغن ماهي، و یا مغزهایی نظیر گردو و بادام که به اصطلاح چربيهاي خوب دارند رژیم بهتری هستند.
آیا زندگي صنعتي و آلودگي های شهری نظیر آلودگی هوا در بروز سكته مغزي نقش دارند؟
وقتي كه آلودگي هوا وجود دارد، عواملی در هوا هستند كه جايگزين اكسيژن ميشوند. وقتي که تنفّس ميكنيم، خون جاری در رگها که میخواهد مواد غذايي و اكسيژن را به سلولها برساند، اکسیژن کافی ندارد و همین مسأله باعث انقباض عروق و در دراز مدّت باعث تنگی عروق شود.
مسأله ديگر كه خيلي مهم است، آن است که تنگي رگ شاید، در عرض چند ده سال پيش بيايد. ولي سكته مغزي در يك لحظه اتّفاق می افتد. بنابراین افرادی که تنگی عروق در حدّی دارند که با وجود کاهش جریان خون مغز، هنوز جریان به حدّ سکته مغزی کاهش نیافته است، با توجّه به انقباض عروق در هوای آلوده، ممکن است در این روزها دچار سکته مغزی شوند. به همین دلیل اعلام میشود افرادی که بيمارهاي قلبي و ریوی دارند، در روزهای آلوده از منزل بيرون نيايند. يعني آلودگي هوا به دو صورت تأثير ميگذارد هم در دراز مدّت و هم تحریک بروز سکته مغزی در افراد مستعد.
شما درگفته خودبه سكته مغزي بیشتر مردان نسبت به زنان اشاره کردید،زیادبودن سکته درمیان مردان چه دليلی دارد؟
احتمالاً عوامل هورموني در آن دخيل است. يعني هورمونها زنانه ممكن است نقش پيشگيري كننده داشته باشند. بسياري از بيماريها در خانمها كمتر و در آقايان بيشتر است. براساس بررسيهايي كه انجام شده در تمام جوامع متوسّط عمر خانمها بيشتر از آقايان است.
چگونه ميشود از سكته مغزي جلوگيري كرد و در این رابطه افراد چه اقداماتی را باید انجام دهند؟
عواملي را كه ميتوان تغيير داد، بايد تغيير دهيم. یعنی فرهنگ زندگي را تا حدّي كه ميتوانيم عوض كنيم. به عنوان مثال فعّاليّت بدني را زياد کنیم. خيلي از مردم ميگويند وقت براي اين كار نداريم. در صورتي كه فرد ميتواند در میان زندگی روزمره فعّاليّتش را زياد كند. مثلاً وقتي سركار ميرود ماشين خود را دور از محل كار پارك كند و يا اگر با اتوبوس و مترو به سركار ميرود، دو ايستگاه زودتر از محل کار، پیاده شده و حداقل اين مقدار را پياده راه برود. حتّي در همين حد تغيير فعاليتهاي بدني در كاهش سكتههاي مغزي مؤثر است.
دیگر آنکه رژیم غذایی را تغییر دهند. مثلاً از نمك كمتر استفاده كنند، حجم فستفودها را كاسته و برعکس از میوهجات و غذاهايي مثل گوشت سفيد، به خصوص ماهي، زياد استفاده کنند.
از سن حدود 35 سال به بعد افراد باید کنترل ساليانه داشته باشند. هرچند وقت يكبار فشارخون، قند و چربيخون خود را چك كنند. اينها كارهايي است كه ميتواند مؤثّر باشند.
آمارهاي جهاني نشان ميدهد كه دستاوردی که پيشگيري دارد بسيار چشمگیرتر از درمان است. به عبارتي با روشهاي پيشگيري تعداد زیادی از سكتههاي مغزي را ميتوان پيشگيري کرد كه خيلي بهتر از درمان پس از وقوع است.
درگفته های خود به ژنتيك اشاره کردید. ژنتیک چه اندازه در بروز سكته مغزي نقش دارد؟
سكته مغزي و قلبي همه بيماري عروق هستند. طبق آماري كه در دست است سكتههاي قلبي اولین علّت مرگ و میراست، امّا
سكتههاي مغزي مهمترين علّت معلولیّت است. بنابراین با توجّه به شیوع بالا، در هر خانواده همیشه كساني هستند كه سكته کرده باشند. ولی این دلیل بر ارثی بودن سکته نیست. تنها در مواردی که سکته در سنین پایین رخ دهد، باید به عوامل ژنتیک فکر کرد.
براساس آمار انجمن اعصاب ایران، سن سكته مغزي در ايران10 سال پايين تر از سطح جهانی است، چرا؟
به دلیل این که عوامل خطر را خوب شناسايي نميكنيم. طرحهای سلامتی که میخواهد در کشور اجرا شود باید با در نظر گرفتن این مسأله همراه باشند. در چند دهه گذشته، درطرحهای واکسیناسیون و مراقبت نوزادان، قدم بزرگي برداشته شد. بسیاری از بیماریها نظیر فلج اطفال به خوبی کنترل شده است. اين مربوط به 30 سال پيش است. كودكاني كه دوران نوزاديشان را به خوبی گذراندهاند، هم اکنون به دهه چهارّم رسيدهاند و در آستانه بيماريهاي عروقي هستند. ما بايد برنامههاي منظّمي براي کنترل فشارخون، قند و چربي داشته باشيم و اينها را تحت درمان قراردهیم. اين اقدامات باعث کاهش آمار سكتهها و افزایش سن بروز آنها میگردد.
روشهاي درمان سکتههای مغزی در كشور چه وضعی دارند؟
سكتههاي قلبي مراقبت و درمان مناسبي دارند، اما در سكتههاي مغزي با استانداردهاي بينالمللي فاصله داريم. سكته مغزي نياز به پرستاري و مراقبت و درمان طولانيتر از سكته قلبي دارد. از این رو هزينههاي بسيار كلانتري بايد انجام شود. به همين دليل هنوز نتوانستيم به استانداردهاي جهاني برسيم. مهمترین ضعف ما این است که سکتههای مغزی را یک فوریّت واقعی تصوّر نمیکنیم.
دستهای از مسئوليتها مربوط به رسانههاست كه مردم آگاه شوندکه درسكتههاي مغزي رسیدگی اورژانسی جدي است و هرچه سريعتر باید به مراكز درماني مراجعه كنند. آگاهی مردم درخصوص سکته های قلبی طوري شده كه وقتی درد قفسه سينه دارند به اورژانس مراجعه می کنند یا آگاهند که اگر سينه فرد درد گرفت بايد يك نوار قلب گرفته شود. ولي هنوز در مورد سكتههاي مغزي اين سطح از آگاهی ایجاد نشده است. آگاهيبخشی به مردم به همكاري رسانهها نیاز دارد.
مسأله ديگر، بيمارستانها هستند. آيا در بيمارستانها امكانات کافی وجود دارد؟ خيلي از بيمارستانها متأسفانه اين امكان را ندارند. اکنون در سطح جهان بخشهايي به نام "واحد سكته مغزي" تعریف شده و مشابه سيسي يو براي قلب است . امّا متأسفانه واحدهايي در اين سطح حتي در خود تهران هم نداريم. البته درمانهايي وجود دارد که كه پيشنهاد شده كه در چند ساعت نخست، زير3ساعت، به طور معمول انجام شود. اين درمان تحمیلکننده هزينههای بالايي نيست. چون اين درمان يك بار انجام ميشود و نیازمند تداوم نیست و اگر در چند ساعت اوّل انجام ميشود، میتواند تأثيرگذار باشد. واقعبينانه عرض كنم، معجزه نمیكند. به عنوان مثال در فردي كه متأسفانه نصف بدنش فلج است، ممکن است باعث بهبود کامل نشود. ولی احتمال بهبود در حد زندگی مستقل را به نحو چشمگیری افزایش میدهد.
مسأله بعدي كه بسيار مهم است و بيتوجّهي هم ميشود توان بخشی طولاني مدّت بيماران سكته مغزي است. سكته مغزي باعث معلوليّت ميشود و در پرستاري درازمدت بيماران سكته مغزي كشور ضعيف عمل ميكنيم.
گفتگو:رحمان احمدی