شفا آنلاين-وقتی فرد در موقعیتی قرار می گیرد که انگیزه و هدف هایش برای ظهور رفتاری خاص در تعارض قرار می گیرد دچار تردید می شود.
به گزارش شفا آنلاين،دكتر ميناپورفرخ، روان شناس در برنامه «خانه ما» گروه سلامت روان و خانواده راديو سلامت با بيان اين مطلب گفت: تعارض، حالتی است که به نداشتن توانایی در تصمیم گیری و انتخاب های پیش رو اطلاق می شود. پژوهش ها نشان می دهند که قرارگیری افراد در حالت تعارض باعث هدر رفتن انرژی روانی و خستگی در فرد شده و مشکلاتی را ایجاد می کند.
وي با اشاره به انواع و حالات مختلف تعارض افزود: تعارض انواع و حالات مختلفی دارد: اجتناب ـ اجتناب؛ در این حالت، فرد مجبور است که بین دو گزینه که هیچکدام برایش انگیزه مثبت و حس خوبی ندارد یکی را انتخاب نماید. اگرچه هر دو انتخاب ناراحت کننده است ولی چاره ای جز این وجود ندارد. اینجاست که تردید می کند و به بررسی می پردازد تا دلیل قانع کننده ای برای انتخاب یکی از آنها پیدا کند. هنگامی که دانس آموزی همزمان در دو رشته تحصیلی قبول شده که علاقه چندانی به هیچکدام ندارد دچار این نوع از تعارض خواهد شد.
پورفرخ ادامه داد: نوع دوم، گرایش – گرایش؛ هنگامی که فرد دو گزینه مناسب برای انتخاب هایش دارد درحالیکه تمایل دارد از منافع و مزایای هردو گزینه استفاده کند ولی صرفا می تواند فقط یک گزینه را انتخاب نماید. پس دچار تردید شده و باید پروسه تصمیم گیری را به تعویق بیندازد. مزایا و منافع را سبک سنگین کند و در نهایت بتواند دلایل قانع کننده ای برای تصمیم گیری نهایی اش بیابد. دانش آموزی که دو رشته تحصیلی را همزمان دوست دارد و فقط امکان ثبت نام در یک رشته و دانشگاه وجود دارد. یا فردی که دو خواستگار دارد و هردو در موقعیت و شرایط همخوان با او قرار دارند.
اين روان شناس در ادامه بيان كرد: سوم، گرایش ـ اجتناب؛ هدفی که همزمان مورد علاقه ماست و هم به دلایلی می تواند ناخوشایند باشد.این یک تعارض دوسوگراست و دردناک ترین حالت در انتخاب است و باعث می شود که فرد، مدتی در سرگردانی به سر برد. فردیکه در یک مصاحبه استخدامی با حقوق دلخواه پذیرفته شده و حس خیلی خوبی دارد و باید تمام وقت آنجا مشغول به کار باشد ولی همزمان برای ارتقاء تحصیل در آزمون ورودی دانشگاه هم پذیرفته شده و در ابتدای کار، امکان گرفتن مرخصی وجود ندارد.
پورفرخ در پايان اظهاركرد: این تعارض ها بیشتر در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی رایج است. زمانیکه نوجوان ها وارد مرحله جوانی می شوند، مایلند به خاطر هویت جدیدی که کسب می کنند استقلال داشته باشند درحالیکه هنوز وابسته به خانواده هستند و از نظر اقتصادی و روحی روانی هنوز آمادگی استقلال را ندارند؛ اما در شرایطی تردید، ناشی از پایین بودن عزت نفس و در نتیجه اعتماد به نفس و خودآگاهی پایین می باشد. خودآگاهی یعنی توانایی آگاه بودن به تصمیمات و تدابیر زندگی که لازم است افراد با بالا بردن سطح مهارت های زندگی، خودآگاهی خود را افزایش دهند.