شفا آنلاین-«دختربچه دو ساله قربانی یک لحظه خشم مادر شد؛ چند جوان به دنبال درگیری با مردی میانسال با زدن چند ضربه به سرش او را به قتل رساندند؛ دو برادر که در جریان درگیری بچگانه مرتکب قتل شده بودند خود را به پلیس معرفی کردند، پسری پس از مشاجره با پدر خود بر سر تمیزکردن خانه به دنبال خشمی آنی با ضربهای بر سر پدرش باعث مرگ او شد و...»
این روزها خواندن اینگونه تیترهای خبری در روزنامههای بیشتر کشورها معمول شده است و روز به روز بر تعداد این قبیل حوادث افزوده میشود و این پرسش پیش میآید که آیا ما در جوامع مدرن و امروزی خود لحظه به لحظه به سمت خشونت پیش میرویم؟ و باوجود زندگی در عصر علم روانشناسی ایجاد تفکر مثبت (که در آن فرد احساس شادی میکند و رفتارهای خشن و بیمارگونه مورد هدف و در نهایت درمان قرار گرفته) خشم به احساسی غالب تبدیل شده است؟ در حالی که در موارد بسیاری در خصوص خشونتهای خیابانی، رانندگیهای خشن، مشاجرات بین اعضای خانواده و دوستان را شاهد هستیم و بارها درباره رفتار بد فروشندگان کالاها یا خدمات دیگر با مشتریان و رفتار متقابل میشنویم.
خشم و عصبانیت حتی زمانی که عقاید خود را ابراز میکنیم نیز خود را نشان میدهد.در واقع این نوع رفتارها و حمله به طرف مقابل فقط در دنیای سیاست دیده نمیشود، بلکه در زمینههای دیگر نیز نمود پیدا میکند.
اوضاع فعلی اقتصاد دنیا و ناآرامیهای اجتماعی، زندگی افراد را باناامنی پیوندزده و بیاعتمادی به آینده را در دل مردم انداخته است. آنها دائم از خود میپرسند، در این دنیا جای من کجاست؟ الان باید چه کنم؟ کجا شغلی مناسب پیدا کنم؟ چگونه هزینههای زندگیام را تامین کنم؟ و هرچقدر این ناامیدیها و نبود اطمینان در قلبشان شکل بگیرد و راهحل مناسبی پیدا نکنند، آستانه تحملشان تحلیل رفته و در وجودشان به شعلهای از خشم تبدیل میشود.
این روزها اوضاع تجارت پرتنشتر از هر زمان دیگر شده و شرکتهای گوناگون باهم بشدت در حال رقابت هستند و دائم با خطر ورشکستگی مواجهند. کارمندان و حتی مدیران این شرکتها مدام نگرانند چگونه میتوانند کار و حرفه و شرکتشان را حفظ کنند. از طرف دیگر در دنیای امروز باوجود تغییرات شگرفی که در فناوری و ارتباطات پیش آمده، سرعت زندگی بالا رفته و مردم برای اینکه با این سرعت هم قدم باشند بیش از گذشته کار میکنند و استراحتشان کمتر شده است. وقتی در الگوی خواب و استراحت افراد اختلالی به وجود آید اضطراب، نگرانی و مصرف زیاد دارو برای کنترل این شرایط نیز افزایش مییابد و فرد را به سمت زود خشمی (خشمهای آنی یا حتی دائم) هدایت میکند. در واقع خشم جامعه مدرن امروزی یک واکنش نابهنگام و غیرمتمدن در برابر ناامیدی، تهدید و فقدان چیزی است و خشم کنترل نشده صدمات جبرانناپذیری با خود به همراه دارد.
اثر خشم روی فرد
خشم نوعی واکنش فیزیولوژی بدن به وضع موجود است و وقتی در شرایط خطرناک قرار میگیریم و باید خود را برای مبارزه یا فرار آماده کنیم، واکنش بسیار مثبتی است، اما اگر این احساس پی در پی رخ دهد و زمانش نیز طولانی شود، سلامت انسان را به خطر میاندازد. همچنین ممکن است ما را وادار به درگیریهای خشونتبار کند و ما به خود یا دیگران صدمه بزنیم.
خشم ویرانگر روی سلامت ذهنیمان هم اثر منفی میگذارد. اگر به این روش ادامه دهیم و پی در پی عصبانی شویم و آن را کنترل نکنیم به پدیدهای عادی در ذهنمان تبدیلشده و با کوچکترین موضوع از کنترل خارج شده و خشمگین میشویم. این احساس به مرور ما را به سمت افسردگی و احساس گناه پیش میبرد. یک فرد عصبانی بیشتر مواقع غمگین است و عزت نفس پایینی دارد.
اثر خشم روی خانواده
پدر و مادر عصبانی، کودکانی عصبانی خواهند داشت و همین موضوع باعث میشود خانواده پر از تنش شده و مکرر با یکدیگر دعوا کنند و رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی از خود بروز دهند و در نهایت به خشونتهای خانگی منجر شود. خشم روی کودکان اثرات روانشناختی و جسمانی فراوانی دارد. کودکانی که شاهد خشونت هستند، ممکن است به مشکلات رفتاری و عاطفی مبتلا شوند. بخشی از این مشکلات با گوشهنشینی، کابوسهای شبانه و پرخاشگری بروز پیدا میکند. در ضمن توانایی یادگیریشان نیز کاهش مییابد.
اثر خشم روی روابط با دیگران
خشم یکی از مواردی است که روی روابط بین انسانها اثر بسیار بدی میگذارد و معمولا فرد عصبانی را به انزوا میکشاند. اگر کودکی مبتلا به خشمهای مهار نشده باشد، نمیتواند با دیگر همسالان خود ارتباط خوبی برقرار کند و طرد میشود. کودکانی که نمیتوانند احساساتشان را کنترل کنند، هنگام بزرگسالی نیز ارتباط سالمی با اطرافیان نخواهند داشت و در خطر رفتارهای نامناسب و ضد اجتماعی قرار میگیرند و حتی ممکن است بزهکار شوند.
بررسی قاتلهای سریالی نشان داده است اکثر آنها از دوران کودکی مبتلا به خشمهای ناشی از نگرانی و ناامیدی به آینده بودهاند و خشمشان بدون درمان تا دوران بزرگسالی باقی مانده است. جامعهای که افراد آن نتوانند بر خشمشان غلبه کنند بتدریج به سوی خشونتی مهارنشده پیش میرود و آیندهای ویران خواهد داشت.
علائم رایج خشم
خشم به طور کلی به دو نوع تهاجمی و انفعالی دستهبندی میشود؛ خشم انفعالی شکلهای متفاوتی دارد، اما میتواند به نوعی پرخاشگری غیرکلامی تعبیر شود که به صورت منفی خود را بروز میدهد و معمولا جایی به وجود میآید که فرد از دست کسی عصبانی است، اما نمیتواند به او بگوید و به جای اینکه به درستی احساسش را بیان کند، ناراحتی و آزردگی خود را مخفی میکند و چیزی بر زبان نمیآورد سپس به جای آن با خشم به دیگران نگاه میکند و رفتاری بسیار سرد و خشن در پیش میگیرد. در خشم انفعالی ممکن است معلوم نباشد فرد عصبانی یا آزرده خاطر است و حتی برعکس به نظر موافق، مودب، دوستانه، مهربان و خوشبرخورد به نظر آید. در حالی که زیر این برخوردها، خشمی عظیم نهفته است. خشم انفعالی الگوی مخرب رفتاری است که باعث میشود فرد گرفتار و سرشار از انرژی منفی به اطرافیان خود از نظر عاطفی صدمه برساند و بتدریج روابط مناسبش را با دیگران از بین ببرد. این نوع خشم بسیار بادوام است و مدام خود را نشان میدهد. افرادی که مبتلا به خشم انفعالی هستند معمولا پشت سر دیگران غیبت کرده، برای مردم مزاحمت ایجاد میکنند و از اینکه آنها را آزار بدهند، لذت میبرند و اینگونه خود را تسکین میدهند. خشم انفعالی، فرد را به سوی رفتارهای ناهنجار دیگری هدایت میکند. از جمله اینکه نسبت به مسائل زندگی و اطرافشان بیتوجه میشوند. هنگام برخورد با کوچکترین ناملایمات غر میزنند و هرگز موضوعی آنها را راضی نمیکند. هنگام بحران به کمک کسی نمیآیند یا برعکس ممکن است خود را فدای دیگران کنند. گاهی بیش از حد از خود انتقاد میکنند. زمانی که نمیتوانند احساس خشم شان را به درستی بیان کنند از وجود خود بیزار میشوند و بسیار حادثهپذیر میشوند.
خشم از نوع تهاجم؛ فرد عصبانی ناگهان دست به برخوردی تند (کلامی یا فیزیکی) زده و به خود و اطرافیانش صدمه میرساند و کنترل رفتار خود را به کلی از دست میدهد. این افراد معمولا با کوچکترین تحریکی عصبانی شده و عکسالعمل شدیدی از خود نشان میدهند. در برخوردهای کلامی ممکن است دیگران را تهدید و به آنها توهین کنند، آنها را دست بیندازند یا حتی انجام اعمال دور از اخلاقی را به آنها نسبت دهند و در برخوردهای فیزیکی شروع به کتککاری با فرد مقابلشان میکنند.
این افراد در هر شرایطی سعی دارند آرامش دیگران را برهم بزنند. مثلا صدای موسیقیشان را تا آنجا که میتوانند بلند میکنند، بیشترین تخلفات رانندگی را مرتکب میشوند، خودخواه هستند و میخواهند تمام وقت در مرکز توجه باشند، به نیازهای هیچ کس توجهی ندارند و بشدت انتقامجو میشوند و در واقع هیچ برخورد ناراحتکنندهای را بیپاسخ نمیگذارند و به بدترین شکل ممکن تلافی میکنند، خاطرات بد گذشته از ذهنشان هرگز پاک نمیشود، رفتارهای قلدرمآبی دارند و اگر قدرتی به دست آورند برای سرکوب دیگران استفاده میکنند. اغتشاش و آشوبهای خیابانی معمولا از سوی این افراد صورت میگیرد. حتی نوع لباس پوشیدنشان به گونهای است که خشونتشان آنها را تداعی میکند و از ضعف دیگران برای استثمارشان استفاده میکنند. گاهی نیز رفتارهای جنونآمیزی از آنها سر میزند، مثلا خیلی تند حرف میزنند، سریع راه میروند و با سرعت بالا رانندگی میکنند. خشمهای تهاجمی را نباید با جسارت و قاطعانه عمل کردن اشتباه گرفت. در واقع جسارت رفتاری منطقی، قاطع و به موقع است که از شخص هنگام گرفتن حقی که از او ضایع شده است، بروز میکند.
همچنین خشم را نباید با خصومت یکی دانست. خصومت نوعی ویژگی شخصی است که در وجود برخی افراد نهادینه شده و معمولا زمانی به وجود میآید که عقاید و اهداف افراد در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند.
روشهای کنترل خشم
برای اینکه بتوانید جلوی خشمهای مخربتان را بگیرید قبل از هر چیز باید علت آن را بیابید. آیا با کوچکترین تحریک عصبانی میشوید؟ شاید وقتی کوچکتر بودهاید با شما رفتار بدی داشتهاند و این احساس که دیگران دامی پهن کردهاند تا به شما آسیب برسانند، همیشه با شما بوده است؟ سعی کنید ریشه خشمتان را بیابید و با کمک مشاور آن را برطرف کنید. یاد بگیرید مشکلاتتان را چگونه حل کنید. اگر در حل مشکلات مختلف مهارت کافی پیدا کنید، کمتر عصبانی و خشمگین میشوید.
و بالاخره برای ابراز مناسب خشم یا متعادل نگهداشتن آن، این روشها را به کار ببندید:
رک باشید
با فردی که باعث ناراحتیتان شده است رک و صریح صحبت کرده و احساستان را صادقانه مطرح کنید و مراقب باشید فقط کسی که شما را عصبانی کرده هدف قرار دهید.
محترمانه رفتار کنید
همیشه آماده باشید از عقایدتان دفاع کنید و یاد بگیرید با احساسات طرف مقابل بازی و سعی نکنید با ارعاب و تهدید به خواستهتان برسید و هرگز حقوق انسانی کسی را زیرپا نگذارید.
لبخند بزنید
وقتی فردی قصد عصبانی کردن شما را دارد، خیلی ساده به او لبخند بزنید. این کار نهتنها فرد آزاردهنده را که توقع چنین واکنشی ندارد، خلعسلاح میکند، بلکه باعث میشود دید شما روی شرایط موجود مسلط شود.
خونسردیتان را حفظ کنید
همان روش قدیمی شمارش تا ده هنوز هم فکر بدی نیست. ابتدا لحظهای صبر کنید، چند نفس عمیق بکشید و تا ده بشمارید. مطمئن باشید آرامشتان را به دست میآورید.
شرایط را از نگاه دیگران بررسی کنید
هرگاه از دست کسی عصبانی شدید، لحظهای خود را به جای او قرار دهید و بیندیشید چه چیزی ممکن است او را وادار به چنین رفتاری کرده باشد. شاید واکنش او منطقی است و شما بتوانید احساسش را درک کنید و به این ترتیب نهتنها شما هم عصبانی نخواهید شد، بلکه به آرامکردن او هم کمک خواهید کرد.
psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند