کد خبر: ۳۸۳۸
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۲ - ۰۸ تير ۱۳۹۲ - 2013June 29
شفا‌آنلاين -در زندگي هميشه لحظاتي وجود دارد كه از يكنواختی زندگي خسته می‌شویم و از اين‌كه شب و روز براي ما تكراري شده است از زمين و زمان شكايت داريم. بعضي از ما نيز براي اين‌كه به اين يكنواختي پايان بدهيم، تلاش مي‌كنيم تغييراتي در زندگي مان بدهيم اما شايد تعداد كمي موفق به اين كار شده‌اند. تغيير در زندگي، اصلي است كه مورد تاكيد بزرگان و پيامبران نيز بوده است و حضرت علي(ع) فرموده‌اند مومن واقعي امروزش با روز گذشته‌اش تفاوت دارد
به گزارش شفا‌آنلاين ،روانشناسان و جامعه شناسان نيز تغيير در محيط زندگي و دور شدن از يكنواختي را از عوامل مهم سلامت روح انسان مي‌دانند و هميشه تاكيد دارند براي رهايي از يكنواختي كه پيامدهايي چون افسردگي و استرس و اضطراب را به دنبال دارد بايد در سبك و محيط زندگي تغييراتي داد. اما زندگي شهرنشيني امروز و سكونت در آپارتمان‌هاي كوچك شرايط را براي اين تغيير بسيار سخت مي‌كند. از سوي ديگر برخی افراد اعتقادي به ثبات در زندگي ندارند و تغيير را فقط در عوض كردن وسايل زندگي يا ماشين و تلفن همراه مي‌دانند. آن‌ها تلاش مي‌كنند با انجام اين تغييرات روح تشنه خود را سيراب كنند اما هيچگاه به ثبات نمي‌رسند. پس چه زماني بايد در محيط زندگي تغيير ايجاد كرد؟ با توجه به محدوديت‌هاي زندگي شهري چگونه مي‌توان اين تغييرات را ايجاد كرد و آيا اين تغييرات فقط شامل لوازم زندگي و يا مكاني كه در آن زندگي مي‌كنيم مي‌شود؟ دكتر داود فلاح روانشناس، گروه درماني و ارتباط با اطرافيان و بستگان را بهترين راهكار براي تغيير در زندگي مي‌داند. او با بيان اين‌كه براي تغيير در زندگي مي‌توانيم از تجارب ديگران استفاده كنيم مي‌گويد: تغييرات در زندگي يك بحث رواني است و تكراري شدن زندگي، پديده رايج شهرنشيني است به ويژه زماني كه استرس‌هاي محيطي هم بر ما تاثير بگذارد. افسردگي، استرس و اضطراب و به پوچي رسيدن، پيامدهاي ناگوار يكنواختي زندگي شهري است و به‌طور طبيعي نياز به تنوع و استفاده از الگوهاي افرادي كه با ايجاد تغيير، زندگي شادي دارند احساس مي‌شود. زندگي يكنواخت شهري باعث شده براي دور هم جمع شدن هميشه به دنبال علت باشيم. تصور كنيد هر چند روز يكبار با بستگان دور هم جمع شويد. در اين گردهمايي شما مي‌توانيد از تجربه‌هاي نزديكان در زمينه‌هاي كنترل خشم يا حل اختلافات با همسر يا فرزندان استفاده كرده و به نوعي درد‌دل كنيد و همين درد دل‌ها به نوعي تخليه هيجان‌هاي منفي است كه تبديل به افسردگي مي‌شوند.افسردگي، خشمي است كه انسان نمي‌تواند آن را بيرون بريزد و به اصطلاح، آن را درون خودش مي‌ريزد. در جوامع شهري به علت آن‌كه اعتمادي به همكاران و يا اطرافيان نداريم و رفت و آمدي با بستگان نيست، نمي‌توانيم خشم خودمان را بيرون بريزيم و با كسي درددل كنيم و به همين علت افسرده مي‌شويم و زندگي براي ما يكنواخت مي‌شود. من اعتقاد دارم گروه درماني كه در روستاها يا شهرستان‌هاي كوچك به صورت سنتي اجرا مي‌شود مي‌تواند ايده مناسبي براي پايان دادن به يكنواختي زندگي شهرنشينان باشد. بايد بپذيريم وقتي 4 فكر در كنار هم قرار مي‌گيرند ممكن است يكي از اين فكرها بكر باشد و ما را از دور باطلي كه در آن قرار گرفته‌ايم نجات بدهد يوسف حيدري.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: