کد خبر: ۳۷۲۶۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۱ - ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - 2014October 14
شفاآنلاین-زمانه، حسابی عوض شده است. دیگر خیلی از آن مناسبت‌های قدیمی، کارکرد گذشته را ندارد و روابط آدم‌ها با محیط اطرافشان دگرگون شده است.

به گزارش شفا آنلاین،رقابت و سرعت در انجام کار باعث شده محیط زندگی بسیاری از آدم‌های امروزی، خواسته و ناخواسته درگیر اضطراب شود؛ اضطرابی که بعضی‌ها می‌توانند آن را به خوبی کنترل و مدیریت کنند، ولی عده‌ای دیگر از چنین توانایی بی‌بهره هستند.

زندگی ماشینی هم مزید بر علت شده است تا بسیاری از ما ایرانی‌ها دیگر آن روابط درهم تنیده قدیمی را نداشته باشیم و خیلی‌ها کمتر از قبل با یکدیگر معاشرت و رفت‌وآمد دارند.

فناوری‌ها هم با قدرتی کم رقیب، تحول عظیمی در کانون بسیاری از خانواده‌ها راه‌انداخته‌اند و آن رابطه والد و فرزند قدیمی هم بشدت متاثر از فضاهای مجازی شده است.

همه اینها را گفتیم تا بگوییم وقتی شرایط زندگی آدم‌ها عوض می‌شود، شادی و دردهای زندگی هم‌ رنگ عوض می‌کنند و از آن طرف هم درمان این دردها هم متحول می‌شود.

مثلا اگر تا دیروز پیر آبادی و ریش سفید قوم می‌توانست بسیاری از اضطراب‌ها، تضارب‌های ذهنی و اخلاقی بین آدم‌ها را حل کند و تا حدودی آرامش را به قبیله‌اش بیاورد، حالا دیگر ریش‌سفیدی رفته‌رفته منسوخ شده است و جنس بسیاری از مشکلات آدم‌ها با پادرمیانی حل نمی‌شود.

یکی از عمده همین مشکلات، برهم خوردن آرامش روانی در بین بسیاری از ایرانیان است، البته تغییر شرایط و سبک زندگی که از آن سخن گفتیم در به وجود آمدن این شرایط بی‌تاثیر نیست.

این روزها بسیاری از ایرانیان با انواع و اقسام مشکلات روحی ـ روانی دست و پنجه نرم می‌کنند؛ طوری که به اعتقاد بسیاری از روان‌شناسان، برخی اختلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب در جامعه ما شبیه سرماخوردگی‌های جسمی شده است که هر کسی احتمال دارد به آن دچار شود.

آمار سلامت روانی در وضعیت قرمز

هفته پایانی ماه مهر را هفته ملی سلامت روان نامگذاری کرده‌اند. همین نامگذاری شاید بهانه خوبی باشد تا مروری اجمالی به وضعیت سلامت روان در ایران داشته باشیم و با نگاهی به آمارهای رسمی در وهله اول بررسی کنیم که سلامت روان در کشور ما در چه موقعیتی قرار دارد و در وهله دوم به فکر راه‌حلی برای رفع این مشکل باشیم.

چند هفته قبل بود که مدیرکل سلامت روان وزارت بهداشت به فارس اعلام کرد 23.6 درصد ایرانی‌ها بین جمعیت 15 تا 64 سال کشور دارای اختلالات روانی هستند و البته به گفته احمد حاجبی، این آمارها مربوط به افرادی است که اختلال روانی در آنها شناسایی شده است، ولی آماری از افرادی که به اختلالات روانی مبتلا هستند و تاکنون شناسایی نشده‌اند، وجود ندارد.

درواقع می‌توان گفت تقریبا از هر چهار ایرانی، یک نفر با اختلالات روانی دست و پنجه نرم می‌کند و از سلامت روانی کاملی برخوردار نیست.

این آمار 23 درصدی فقط مربوط به بیماران شناسایی شده است که به مراکز درمانی مراجعه کرده‌اند. همین حرف به این معنی است که اصلا معلوم نیست در کشور ما چه تعداد افراد ناشناس با اختلالات روانی زندگی می‌کنند که در آمارها از آنها نامی برده نمی‌شود.

چندی قبل نیز احمد جلیلی، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران یادآور شد دست‌کــم 30 درصد مراجعان به پزشکان عمومی به دلیل انواع مختلفی از بیماری‌های روانی مراجعه کرده‌اند، بنابراین لازم است پزشکان عمومی دربــاره درمان بیماری‌های روانی مطالعه داشته باشند. همچنین 30 درصــــد دیگر بیماران این پزشکان هم دارای انواع بیماری روانی و جسمی هستند و می‌توان گفت بیشتر از 50 درصد بیماران در کشور، مبتلا به گونه‌های مختلف بیماری‌های روانی از جمله افسردگی هستند.

بنابراین با نگاه به آمارهای رسمی و اظهارنظرهای متخصصان این حوزه می‌توان براحتی نتیجه گرفت که سلامت روان در بین ایرانی‌ها تا چه‌اندازه دست کم گرفته شده؛ تا جایی که دیگر از چهار ایرانی، یک نفر سلامت روانش به خطر افتاده است.

از بی‌توجهی پزشک خانواده تا فرافکنی بیمار

شاید ابتدایی‌ترین تعریفی که بتوان برای سلامت روان پیدا کرد این است که همان‌طور که جسم ما به بهداشت و مراقبت نیاز دارد، روان ما هم به پیشگیری و توجه نیاز دارد تا به اختلالات روانی مختلف مبتلا نشود.

دکتر فرزاد فرقان، عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور در گفت‌وگو با جام‌جم معتقد است: گاه منشأ بیماری‌های جسمی را باید در اختلالات روانی پیدا کرد.

به گفته فرقان، بارها دیده شده است بیماری به پزشک مراجعه کرده و از یک درد جسمی گلایه می‌کند، اما با تحقیقات بیشتر متوجه شده‌ایم درد جسمی او ناشی از به‌هم‌خوردن سلامت روان اوست و در حقیقت بدون آن‌که خودش متوجه باشد، اختلال روانی‌اش را به صورت درد جسمی بروز داده است.

اگرچه در طرح پزشک خانواده قرار است پیشگیری در اولویت قرار بگیرد، اما فرقان بر این باور است در این طرح کلان به پیشگیری از اختلالات روانی توجه نشده است و روان‌شناس، روانپزشک و مشاور، جایگاهی ندارد و برای خدمات اولیه به بیمار در طرح پزشک خانواده، خدمات سلامت روان تعریف نشده است.

ارتقای سلامت روان، وظیفه‌ای همگانی است

حدود پنج ماه از اجرای طرح تحول سلامت گذشته است و در همین مدت، سهم پرداختی بیماران بستری در مراکز دولتی کاهش یافته و هزینه دریافت برخی خدمات درمانی نیز کاهش داشته است، اما مشکل اینجاست که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نظام سلامت، این طرح بیشتر به طرح تحول درمان تبدیل شده است و در این برنامه ملی، جای خالی پیشگیری و بهداشت به وضوح دیده می‌شود.

این کمبود در بخش سلامت روان نیز مشاهده می‌شود؛ به نوعی که می‌توان با جرات بیان کرد تاکنون بودجه مشخصی از سوی وزارت بهداشت برای ارتقای سلامت روان در طرح تحول سلامت تخصیص داده نشده است.

اما دکتر علی اکبر نجاتی صفا، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌گوید: درست است در این طرح کلان به موضوع بهداشت و سلامت روان توجه جدی نشده است، اما این ضعف فقط به وزارت بهداشت برنمی‌گردد.

به اعتقاد این متخصص، باید پیوست سلامت بهداشت برای همه طرح‌های اقتصادی و اجتماعی هم وجود داشته باشد تا مساله سلامت روان افراد درگیر با این طرح‌ها نیز سنجیده شود، اما می‌شود گفت در بیشتر موارد هیچ‌گونه پیوست سلامت روان از سوی نهادها و سازمان‌های مسئول و مجری این طرح‌ها تدوین نمی‌شود.

نجاتی صفا می‌گوید: به طور مثال در کشورهای توسعه‌یافته شاهد هستیم در همه طرح‌های عمرانی، نفتی، علمی و پژوهشی، سنجیده می‌شود آیا مردم عادی یا فعالان این طرح‌ها در حین انجام کار، سلامت روان‌شان به مخاطره می‌افتد یا خیر، اما شما بارها می‌بینید در ایران حتی با افتتاح یک کارخانه بزرگ هم بحث سلامت روان اهالی یا کارگران آن کارخانه لحاظ نمی‌شود.

پیشگیری اولیه از اختلالات روانی در جامعه شامل این‌که افراد دچار بیماری روانی نشوند، همچنین پیشگیری سطح دوم، شامل شناسایی افرادی که تازه به اختلال روانی دچار شده‌اند و باید به آنها کمک کرد تا اوضاعشان بدتر نشود و پیشگیری سطح سوم نیز شامل بازتوانی و درمان افرادی که به اختلال روانی مبتلا هستند، از جمله سطوح ارتقای سلامت روان در جامعه است که این روانپزشک به آن تاکید دارد.

مشاوره‌های گرانقیمت؛ درمان‌های نیمه تمام

یکی از عمده راه‌های ارتقای سلامت روان در جامعه، استفاده از متخصصان حوزه روان‌شناسی و حضور موثر آنها در جامعه است، اما متاسفانه شرایط فعلی به شکلی است که درمان اختلالات روانی، هزینه‌های گزافی دارد که از توان هر خانواده‌ای برنمی‌آید.

وقتی هر ساعت مشاوره روان‌شناسی بین 50 تا 200 هزار تومان هزینه دارد و بیمه هم از این نوع درمان حمایت نکند، طبیعی است خیلی‌ها ـ از جمله بسیاری از همان جمعیت 23 درصدی که در ابتدای گزارش به آن اشاره کردیم ـ قادر نخواهند بود روند درمان خود را ادامه دهند.

همچنین وقتی خدمات سرپایی به بیماران مبتلا به اختلالات روانی، نصفه و نیمه رها می‌شود و پزشک پیگیر ادامه درمان بیمارش نمی‌شود یا وقتی تخت‌های روانپزشکی به‌اندازه کافی برای بیماران وجود ندارد و افراد مبتلا به اختلالات روانی حاد مجبورند گاه تا ماه‌ها در صف خالی‌شدن تخت روانپزشکی منتظر باشند، در این شرایط هم نمی‌توان به ارتقای سلامت روانی افراد مبتلا به اختلالات روانی کمک چندانی کرد و حتی بسیاری از بیماران اصلا فرصت درمان پیدا نمی‌کنند.

جدای از این موضوع، بحث آموزش و ارتقای سلامت روان از سوی نهادهای فرهنگساز هم تاکنون نتوانسته است به وظیفه ذاتی‌اش بخوبی عمل کند. مثلا وفور دعواهای خیابانی برای موضوع‌های کم اهمیت، ایجاد مزاحمت‌ها، درگیری‌های خانوادگی، تنش‌های مختلف در محیط کار، گرایش به مواد مخدر و رواج خشونت در برخی گروه‌های اجتماعی نشان می‌دهد هنوز نهادهای فرهنگساز نتوانسته‌اند آموزش‌های لازم برای ترویج سبک زندگی سالم را ارائه دهند؛ آموزشی که نتیجه دقیق و مستقیم آن به ارتقای سلامت روان در جامعه، منجر خواهد شد.

جام جم

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: