کد خبر: ۳۶۶۵۳
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۷ - ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - 2014October 07
شفا آنلاين-حالا که کودک شما بزرگتر شده مهمترین کار این است که برایش یک الگوی مثبت فراهم کنید. همه ما محصول پرورش و محیط اولیه مان هستیم. ما مشروط شدیم به پاسخگویی به موقعیت ها و محرک های جدی.
به گزارش شفا آنلاين،اگر خودتان را جای یک کودک بگذارید که والدینش مدام در حال غر زدن و شکایت کردن درباره این هستند که چقدر زندگی سخت است، چقدر کار پیدا کردن دشوار شده و چقدر رییس بد و افتضاحی دارند، آن وقت به آسانی متوجه می شوید که چطور کودک تان تبدیل به فردی می شود که دیدگاهی منفی نسبت به جهان اطراف دارد.

اجازه بدهید از زبان شما جمله هایی مثل «نمی توانم این کار یا فلان کار را انجام دهم» را بشنود. رفتارها بلندتر و بیشتر از کلمات سخن می گویند؛ بنابراین اگر چیزی وجود دارد که از انجام دادنش می ترسید چرا اینطور فکر نمی کنید که می توانید آن ترس را در هم بشکنید.


چطور دخترانی با اعتماد به نفس تربیت کنیم؟



والدینی که هر چیزی را در زندگی با تفکر «من می توانم» به دست می آورند می توانند باعث بالا رفتن اعتماد به نفس کودکانشان شوند. نگذارید این جمله ها که «هیکلم را دوست ندارم» یا «من خیلی چاقم» را از شما بشنوند؛ جمله هایی که روی خودباوری آنها تاثیر می گذارد. والدینی که خودشان را دوست دارند، دختران کوچک شان را با اعتماد به نفس و با تصوری مثبت از خود و متکی به نفس بار می آورند.

نقش یک الگوی الهام بخش مثبت یا اعتماد به نفس را در زندگی دختر کوچک تان داشته باشید. الگوهای رفتاری دیگری را هم برای او انتخاب کنید. امروز که فرهنگ و ظواهر فیزیکی در همه جا دیده می شود تلاش کنید تا همه چیز را از راه الگوهای معروف و مثبت مانند قهرمانان، دانشمندان، ورزشکاران و سیاستمداران، بانیان خیر و محققان هماهنگ کنید. بهتر است که زنان موفق و معروف را در این زمینه ها پیدا کنید و برایشان مثال بزنید.

در زمانی زندگی می کنیم که جامعه تحت فشار قرار گرفته است، همه به شدت مشغول کارند، پرداختن قسط و دائما در تلاش بودن برای رسیدن به امورات زندگی. با وضعیت اقتصاد کنونی بیشتر ما در احاطه اضطراب اقساط یا کارمان هستیم.

کودکان قادر به درک این وضعیت که ناشی از تاثیرات بیرونی است و باعث شده پدر و مادرشان ناراحت و عصبی یا مشوش باشند نیستند. کودکان به آسانی به این باور می رسند که آنها باعث این رفتار در والدین شان شده اند. از این رو سعی کنید گاهی اوقات آنها را برای تفریح به بیرون و پارک ببرید. هیچ چیز به اندازه لبخند کودک، مشکلات یا نگرانی های شما را برای مدتی کوتاه از بین نمی برد.

محیط امن و شاد خانوادگی را در خانه تان ایجاد کنید؛ جایی که همه صرفنظر از سن و سال شان قابل توجه و تحسین باشند.

بچه ها مانند بزرگترها نیاز به توجه و عاطفه دارند. آنها نیاز دارند که بدانند کسی آنقدر آنها را دوست دارد که برای آنها وقت بگذارد و در آغوششان بگیرد و به آنها توجه کند. دختر کوچک شما زمانی متکی به نفس بار خواهد آمد که والدینش واقعا از وقت گذراندن با او احساس لذت و شادی کنند. اگر والدینش برای بازی کردن با او وقت بگذارند و بیشتر از اینکه او را بفرستند تا تلویزیون تماشا کند یا با اسباب بازی هایش بازی کند، خودشان با او بازی کنند، بیشتر متکی به نفس بار می آید.

از کودک تان انتقاد نکنید. پژوهش های اخیر نشان داده اند که بیشتر از 90 درصد روابطی که کودک تا قبل از پنج ماهگی اش می شنود منفی است. فکرش را بکنید که ما بیشتر کودکانمان را بدون منظور و بدون آنکه متوجه باشیم و بخواهیم مورد انتقاد قرار دهیم چند بار به کودک تان گفته اید که: «خیلی شلخته ای، اسباب بازی هایت همه جا پرت و پلاست» یا «خیلی نامرتب نوشته ای» یا «چرا نمی توانی مثل دختر دایی ات رفتار کنی؟»

به عنوان والدین خیلی از ما به عمد به فرزندمان آسیب نمی زنیم اما اگر به عنوان یک کودک همیشه بشنوید که «این کار رو نکن» یا او را بی نظم، تنبل و بی مسئولیت خطاب کنیم و مدام بخواهیم مثل دختر دایی اش باشد و ... آن وقت شما هم از بین دو گزینه یکی را انجام می دهید.



کودک باور می کند که او همیشه خطاکار است چون مهم نیست که چه کاری انجام داده؛ بنابراین ممکن است خودسری کند و کارهای غیرعادی انجام دهد. به همین شکل تبدیل می شود به کودکی سرکش، نافرمان، عصبی و سرسخت که نمی توانید مدیریتش کنید یا اینکه به این باور می رسد که کاملا فردی به دردنخور است؛ بنابراین تلاشی نمی کند و تبدیل می شود به کودکی محتاط و خاموش و بدون اعتماد به نفس که از فقدان عزت نفس در رنج است.

وقتی دختر کوچک تان با شما حرف می زند تنها به آنچه می شنوید دقت نکنید، ببینید که دقیقا می خواهد چه چیزی با حرف هایش به شما بگوید. اگر کودکی از مدرسه به خانه می آید و به شما می گوید که بقیه در کلاس خیلی از آنها باهوش تر و بهترند، بدترین چیزی که در این مواقع می توانید انجام دهید این است که دستی به سرشان بکشید و بگویید که آنها افرادی ابله هستند.

در این شرایط فقط اعتماد به نفس و عزت نفس آنها را خراب می کنید چرا که آنها درباره احساس خوشان با شما روراست بوده اند و شما فقط آنها را از سر خود باز کرده اید.

به جای این کار تلاش کنید، کنار فرزندتان بنشینید و از او بپرسید که چرا اینطور فکر می کند. با زبانی که او متوجه شود و نه با غرور و خودبینی سعی کنید برایش توضیح دهید که بعضی ها در بعضی زمینه ها بهتر از دیگران هستند اما در بعضی کارها آنها از دخترتان ضعیف ترند. سپس درباره کارهای خودش برایش مثال بیاورید. هر کاری که باشد، نشان برتری کودک شماست و همه ما در امر خاصی از دیگران برتر و بهتریم و فقط باید آنها را کشف کنیم.

هیچ وقت به فرزندتان نگویید که بزرگ شود یا مثل بچه ها رفتار نکند. کودکان هم گاهی مانند بزرگسالان در کشمکش با احساسات شان قرار می گیرند. آنها هم می توانند در زندگی شان احساس شکست و سرخوردگی کنند. دوباره باید سعی کنید با آنها حرف بزنید که چه چیزی باعث شده چنین حسی داشته باشند. فقط با صحبت کردن و گوش کردن به دختر کوچک تان می توانید به او کمک کنید. او به شما اعتماد می کند و نسبت به توانایی هایش برای حل مسائل و مشکلاتش بیشتر اعتماد به نفس می یابد.

اگر مانند یک کودک رفتار کرد، آن وقت به دنبال دلیل این رفتار بگردید. ممکن است خسته شده یا فقط روز بدی را تجربه کرده باشد. سعی کنید حواسش را پرت کنید اما روی کلمه «رفتار بچگانه» متمرکز نشوید. گاهی دوست داریم بخواهیم فقط در رختخواب بمانیم و در حالی که زیر سرمان نرم و راحت است وقت مان را بگذارنیم. کودکان هم از این امر مستثنی نیستند. اجازه ندهید کودکتان زیاد تلویزیون تماشا کنند. تماشای بیش از حد تلویزیون هیچ کمکی به تهییج تصورات و خلاقیت او نمی کند.

کودکان از گشت و گذار و جستجو در باغچه و حیاط خانه بیشتر لذت می برند تا تماشای برنامه مستند طبیعت در تلویزیون. آنها عاشق طبیعت هستند و این راهی است که به آنها آموزش زیادی می دهد.

فرزندتان را تشویق کنید همانطور که در طبیعت در مقابل خطرات از خودش حفاظت می کند، جهان پیرامونش را کشف کند. ممکن است از آنها بخواهید به مورچه ها نزدیک نشوند اما مورچه آسیبی به او نمی زند. اینها کمک می کنند تا اواز هر چیزی پیش زمینه ای داشته باشد. کودکان هنگام نقاشی کردن یا بازی کردن در گل و خاک کثیفی می شوند اما این لازمه یادگیری است.

لباس ها را می توان شست، عوض یا ترمیم کرد ولی نمی توان کاری با خاطرات افراد از بازی ها و سرگرمی های دوران کودکی کرد. درستش این است که تنها در مواردی که احتمال آسیب دیدن کودکان وجود دارد به آنها اجازه کودکی ندهید چون در این موارد کودکی کردن موجب افزایش اعتماد به نفس مثبت نمی شود.

اگر دائما به کودکانمان بگوییم که جهان جای بد و پر از افراد نا به کار است، می توانیم از آنها توقع داشته باشیم که افرادی با شخصیت مستقل بار بیایند؟ در چنین شرایطی که برای آنها ایجاد کرده ایم، بیشتر شبیه افرادی هستند که حتی از سایه خودشان هم می ترسند!




بنابراین اگر کودکتان می خواهد مسیر خانه تا مدرسه را به تنهایی قدم بزند، اگر از نظر امنیتی در منطقه شما مشکلی وجود ندارد و به این شرط که در میانه راه به او ملحق شوید، اجازه این کار را به او بدهید. برای کودکان کوچکتر به جای آنکه تا دم در کلاس با آنها همراه شوید، اجازه دهید بعد از ورود به محوطه مدرسه، خودش تا کلاس برود. می توانید بیرون از محوطه تا زمانی که مطمئن شوید دوباره از مدرسه بیرون نمی آید یک گوشه بایستید.

خب، چطور کودکانمان را بار بیاوریم تا افرادی با اعتماد به نفس باشند بدون آنکه آنها را تبدیل به افرادی لوس و بداخلاق کنیم! بسیاری از کودکان رفتار را از روی والدینشان کپی می کنند؛ بنابراین رفتارها بلندتر از کلمات سخن می گویند.

اگر شما دائما سر والدین تان فریاد می زنید یا با بی احترامی با آنها برخورد می کنید، نمی توانید از فرزندانتان انتظار داشته باشید که با دیگر افراد با احترام برخورد کنند.

سیستم پاداش دهی داشته باشید

راهی پیدا کنید تا به دخترتان پاداش دهید اما این کار را درست و در موارد با اهمیت انجام دهید. اگر به خاطر هر کاری که فرزندتان انجام می دهد امتیاز یا پاداشی به او بدهید، اینگونه یاد می گیرد که پاداش گرفتن مهم نیست و فردی که پاداش می دهد مهم است، ممکن است فکر کند برای هر کاری که انجام می دهد نیاز به پاداش دیگران دارد.

به طورکلی اگر کودکتان کار قابل توجهی انجام داده به او پاداش دهید اما با گفتن اینکه تو میکل آنژ بعدی هستی، آن هم بعد از اینکه شکلی را با خاک و گل ساخت، بیشتر تشویق خواهد شد. غیر از این نیست که دخترتان شگفت انگیز و در واقع متخصص کوچکی در مجسمه سازی است.

وقتی تماشایش می کنید که سخت در تلاش برای انجام کاری است، آن هم تنها به خاطر جمله ای کوچک که به او گفته اید؛ «تو آدم سختکوشی هستی» یا «اگر همینطوری سخت تلاش کنی می توانی همه کارها را انجام دهی!» وقتی کاری را که با محاسبه در ارتباط است انجام می دهد، مانند شمردن تا 10 یا حل کردن معما، به او بگویید: «خوشحالم که از اعداد خوشت میاد، ریاضی ات خوبه.»

اگر در تلاش است تا کار سختی را به پایان برساند به او بگویید: «راهی را که خودت برای کشف آن پیدا کردی، دوست دارم، خسته و منصرف نمی شی و این باارزشه.»

گاهی اوقات والدین به همین شکل و بیشتر در مواردی که فرزندشان در رتبه هایش در مدرسه خوب بوده یا تلاش می کند که خوب باشد، به آنها پاداش می دهند اما می توانید به آسانی به آنها بیاموزید برای آنکه از سوی شما تشویق شوند باید همیشه بهترین رفتار یا بالاترین رتبه ها را داشته باشند.

به کودک تان توجه کنید

به همان خوبی که درباره ارزش ها و قابلیت هایی مانند اصرار و پافشاری، سختکوشی، عدالت، خلاقیت، اعتماد به نفس، شجاعت، خوش نیتی، بخشش و سخاوت او اظهارنظر می کنید درباره خنده کوک تان یا توانایی اش در دویدن و لبخند زدن هم توجه نشان دهید.

مد نظر داشته باشید که چقدر به کودک تان توجه می کنید و اینکه آیا این توجه مثبت است یا منفی. اگر دو کودک در یک اتاق حضور دارند و یکی از آنها به خوبی برای خودش بازی می کند در حالی که دیگری روی کاناپه بالا و پایین می پرد، کدام یک توجه شما را جلب می کند؟

معمولا آنکه روی کاناپه بازی می کند، در حالی که قبلا به خاطر این کار سرزنش شده بود. آن یکی مورد توجه قرار نگرفته و به این شکل هر دوی شان یاد می گیرند که رفتار منفی توجه پدر یا مادر را جلب خواهد کرد. یک تاکتیک متفاوت می تواند پاداشی باشد برای کودکی که برای خودش به خوبی بازی می کند ولی برای آن یکی که روی مبل بالا و پایین می پرد، بی توجهی محسوب می شود.

رفتار مثبت، توجه ها را جلب می کند و واکنشی که تمام کودکان در سرتاسر جهان در آن مشترکند این است که می خواهند توجه ها را جلب کنند.

به دخترتان رسم سپاسگزاری را نشان دهید. اگر در جمع کردن ظرف ها و مرتب کردن اسباب بازی های اتاقش کمک کرد از او تشکر کنید. کاری کنید که تشویق شوند به خوب بودن و آن وقت متوجه می شوید که آنها بیشتر مواقع خوب هستند.

به دخترتان اجازه دهید که مشکلاتش را خودش حل کند یا حداقل برای انجام آنها تلاش کند. مشخص است که بعضی مشکلات که آنها قادر به حل آنها هستند، بستگی به سن و سال شان دارد؛ برای مثال اگر کودک کمی بزرگتر شما عروسک گرانی می خواهد، ترغیبش کنید به اینکه چه راه هایی وجود دارند که می تواند به وسیله آنها برای پرداخت هزینه عروسک پول دربیاورد.

به کودک تان اجازه دهید خودش باشد

در مورد کودکان کوچکتر اجازه دهید که خودشان تکالیف شان را انجام دهند. از مثال مریم و دخترش سارا برای شرح یک مشکل مشترک در میان بسیاری از والدین استفاده می کنیم. از سارای پنج ساله خواسته شد تا قلعه ای بسازد و هفته بعد آن را به مدرسه بیاورد، به همین منظور مادرش تعدادی جعبه حبوبات، چسب و مداد رنگی به او داد.



سارا به قلعه ای که ساخته بود بسیار افتخار می کرد. تنها کمکی که مادرش به او کرد این بود که بخش هایی از جعبه ها را باید برای او می برید. غرور سارا نسبت به کاری که خودش انجام داده بود زمانی با شکست مواجه شد که وقتی به مدرسه رسیدند متوجه شدند که والدین همکلاسی های سارا فکر کرده بودند که این تکلیف به جای کودکانشان برای آنها در نظر گرفته شده است؛ بنابراین در بخشی از قلعه ها قسمت خندق دور تا دور قلعه را با آب پر کرده بودند و بعضی مناره های قلعه را با بلوک ساخته بودند.

احتمالا می توانید این صحنه را تصور کنید یا اگر زمانی را در مدرسه با کودک تان سپری کرده باشید، بدون شک این صحنه را قبلا دیده اید. سارا با دیدن این صحنه گریه کرد اما مادرش به او گفت که مهم نیست که قلعه بقیه چه شکلی است. او خودش قلعه اش را ساخته و این دقیقا همان چیزی است که معلم از بچه ها خواسته بود.

معلم کاردان سارا قلعه ساخته شده با جعبه حبوبات را به عنوان برنده پذیرفت و سارا جایگاه افتخاری خودش را در کلاس پیدا کرد.

انگیزه، هدیه ای به فرزندانتان است

در بحث پرورش کودک با اعتماد به نفس، انگیزه یکی از بزرگترین هدایایی است که می توانید به کودکان تان بدهید. کودکانی که انگیزه ندارند در رتبه پایینی قرار می گیرند و افسرده و کسل و بی توجه و بی رغبت و ... هستند. تصویر غم انگیزی نیست؟

کودکانی که تازه متولد می شوند باور دارند که می توانند هر کاری را انجام دهند، به کودکان نوپایی که راه رفتن را یاد می گیرند نگاه کنید. هرگز باور ندارند که آنها نمی توانند این کار را انجام دهند. بارها و بارها می افتند اما برمی گردند و بلند می شوند تا اینکه روزی بدون کمک دیگری راه می روند. بنابراین بسیار دردناک است که بچه ها، به ویژه کودکانی ببینید که باور توانایی های درونی خودشان را از دست داده اند.

دختر کوچک تان را سرگرم کنید، به او اجازه دهید تا امتحان کند و خودش بیاموزد. این می تواند به همان خوبی که کاردانی را به او می آموزد در مهارت حل مشکلات و انتقادی فکر کردن هم مثمر ثمر باشد. بسیاری از شیوه های پرورشی ما به صورت خودکار و براساس چیزهایی است که خودمان از والدین مان یاد گرفته ایم؛ حتی اگر اکنون که بزرگ شده ایم با آن موافق نباشیم.

مراقب حرف زدن تان باشید

ما باید هنگام صحبت کردن با دختر کوچک مان مراقب زبان و حرف زدن مان باشیم و مطمئن شویم که رفتارها را با عنوان رفتارهای اشتباه یا بی ادبانه درباره بچه ها به کار نبریم. کودکی که به این باور رسیده باشد بی ادب و سرکش است؛ به دنبال کسب ارزش های سالم نیست.

بنابراین دفعه بعد که در حال یاد دادن انضباط به دخترتان هستید، به خاطر داشته باشید که از زبان درخور و مناسب استفاده کنید. اگر آنها کودک دیگری را کتک زدند آن موقع می توانید بگویید که «کتک زدن کار بی ادبانه ای است» به جای آنکه بگویید؛ «واقعا بچه بی ادبی هستی».

مشارکت دادن دخترتان در انواع ورزش ها و فعالیت های بدنی استراتژی بسیار تاثیرگذار و ضروری برای ساختن اعتماد به نفس آنها دارد. باعث بالا بردن سلامتی، خوبی و هوشیاری جسمی می شود و می تواند باعث ایجاد مهارت های زندگی و ایجاد روابط اجتماعی باشد.

یک دختر سالم باید در تمام انواع فعالیت های بدنی مانند شنا، دو، دوچرخه سواری و ... مشارکت داشته باشد. همینطور خیلی مهم است که در جمع تیم های ورزشی باشد، بخصوص وقتی آنها کار کردن با دیگران را به کودکان می آموزند و به آنها کمک می کنند تا مهارت های اجتماعی را یاد بگیرند.

به خاطر داشته باشید که با دختر کوچک تان بیرون بروید، پیاده روی در پارک راه خوبی برای گذراندن چند ساعت وقت برای یک مادر و دختر یا پدر و دختر است.

دخترتان را تشویق کنید که چیزهای جدید را امتحان کند تا بتواند چارچوب های فعالیت های زنانه را کنار بزند. آیا می داند چطور دوچرخه اش را تعمیر کند؟ آیا به او آموخته اید که چطور از روی نقشه بخواند؟ آیا او را برای امتحان کردن ورزش جدیدی که به طور سنتی توسط دخترها انتخاب نمی شود تشویق کرده اید؟ درباره یک مورد هنری چطور؟

در جامعه کنونی همه عادت کرده ایم تمام فعالیت ها و کارهایی را که بیشتر توسط مردها انجام شده تجربه کنیم، باید این پیام را در ذهن دختر کوچک مان ایجاد کنیم. حواستان باشد که دختر کوچک تان می تواند هم در فعالیت ها و ورزش های مربوط به زنان و هم مردان شرکت کند و از این راه است که یاد می گیرد می تواند هر چیزی که آرزوی بودنش را دارد، باشد.

دخترتان را تشویق کنید تا صحبت کند و دیدگاه هایش را به این وسیله نشان دهد و سوال بپرسد. تشویقش کنید که هنگام حل کردن مشکلی، گزینه ها را ارزیابی کند. از او بخواهید که با صدای بلند گزینه هایش را مرور کند، از او بپرسید کدام روش موثرتر است و کدام یکی تاثیری ندارد و تشویقش کنید که برای به دست آوردن نتایج متفاوت روی دلایل متمرکز شده و در آنها تامل کند.



به او بیاموزید که وقتی چیزی موثر و کارگر نیست، تنها معنی اش این است که او نیاز دارد تا هدفش را تنظیم کند و به فکر طرح و نقشه جدیدی باشد. باید بداند که کاوش کردن در گزینه های متفاوت راهی است که افراد از راه آن کارهایی که باید را انجام می دهند و مشکلاتشان را به این شکل حل می کنند که این می تواند سرگرم کننده هم باشد.

نقش شما به عنوان مربی

به خاطر داشته باشید که شما بیشتر از اینکه فردی کار راه بینداز برای فزندتان باشید، نقش مربی برای او را دارید. مسئولیت شما این است که فرزندانتان را طوری تربیت کنید که در بزرگسالی نقشی مثبت در زندگی داشته باشند. شما در حال آماده کردن کودکی هستید که روزی مسئولیت نام خود و کارهایش را برعهده می گیرد. نمی توانید این را محقق کنید اگر زود شروع نکنید.

استقلال و اعتماد به نفس در توانایی ها را با توجه به شرایط سنی مناسب برای اتخاذ تصمیم، به او بیاموزید. اگر نقش خودتان را به عنوان مربی در نظر بگیرید؛ یعنی به عنوان فردی که در حاشیه زندگی کودک ایستاده و او را تشویق می کند و نه به عنوان فردی که در زندگی کودک زندگی می کند؛ در این صورت شما خیلی نمی توانید دچار اشتباه شوید. با وابسته کردن کودک به خود، کاری از پیش نمی برید جز اینکه در ارتباط خودتان با فرزندتان که رابطه ای بسیار با ارزش است خدشه ایجاد می کنید.

ارتباطی که بین والدین و بچه ها وجود دارد تنها نمونه عشق بدون قید و شرط و خالص است که وجود دارد. باید بدون قید و شرط عاشق کودک تان باشید و آنها را به عنوان افرادی که فارغ از آرزوهای شما هستند و آنطور که خودشان هستند، نه آنطور که شما آرزو دارید باشند، بپذیرید.

تربیت کودکی که اعتماد به نفس خوبی دارد و توانایی های خودش را می شناسد، او را قادر می کند دائما رو پیشرفت باشد و در بزرگسالی تبدیل به فردی موفق شود؛ قطعا امروز این امر باید وظیفه هر پدر و مادری باشد.

ما بر این باوریم که هر کودکی متولد شده تا کار قابل توجهی را به سرانجام برساند، کاری که فقط او می تواند از عهده اش برآید.

سخن آخر

این راهنمای کوچک با یک هدف خاص نوشته شده، به این منظور که تمام تهدیداتی را که به طبیعت واقعی و استعدادهای دختران مان آسیب می زند کمتر کنیم.

در این مقاله بر این متمرکز شدیم تا چارچوب های جنسیتی که منجر به ایجاد عقده های جسمی و بدنی دختران می شود، آنها را از نقش های هدایتگر دور می کند و هر آنچه علائق آنها را نسبت به علم و دانش محدود می کند و آنچه باعث تمایل آنها به ورزش و رسیدن به خودشناسی می شود متمرکز شویم.




همشهری



نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: