انتقامگیری از مردان
آتوسا، سهیلا و مهرنوش سه عضو این گروه هستند که صبحها برای تمرین ورزشی
به یکی از پارکهای شرق پایتخت میرفتند، همین موضوع باعث آشنایی و دوستی
آنها شد و وجود یک نقطه اشتراک سناریوی سرقتها را رقم زد.
هر سه شما ورزشکار هستید چه شد که سارق شدید؟
آتوسا گفت: ما غیر از ورزشکار بودن یک نکته مشترک داشتیم، از مردهای مورد
علاقه خودمان زخم خورده و به دنبال انتقام بودیم. من با مردی آشنا و عاشقش
شدم که بعدها فهمیدم زن و بچه داشته و به من دروغ گفته بود. سهیلا هم با
کوروش در میهمانی شبانهای آشنا شده بود اما وقتی کوروش متوجه شد سهیلا از
نظر مالی با او خیلی متفاوت است و وضع مالی متوسطی دارد با او قطع رابطه
کرده بود. مهرنوش، سومین عضو گروه هم موردی مشابه داشت که البته وقت نکردیم
از مرد مورد علاقهاش انتقام بگیریم و دستگیر شدیم.
دو سرقت دیگرتان از چه کسانی بود؟
یکی از آنها همان مرد متأهلی بود که با زندگی من بازی کرد، یکی دیگر هم
خیلی اتفاقی سر راهمان قرار گرفت. من به انتظار تاکسی ایستاده بودم که
مقابل پایم توقف کرد و آشنا شدیم.
این ایده چطور به ذهنتان رسید؟
راستش را بخواهید ایده را از یک فیلم سینمایی ایرانی برداشتیم، چند دختر به
فکر انتقامگیری از مردان میافتند و چنین سناریویی را اجرا میکنند.
چقدر از این سرقتها گیرتان آمد؟
برای ما پول مهم نبود فقط میخواستیم انتفام بگیریم. آنهایی که متأهل بودند
حتی جرأت نکردند که شکایت کنند. کوروش هم چون مجرد بود شکایت کرد. اما خب
بالای یک میلیارد تومان از سه خانه سرقت کردیم ولی دست به پولها و وسایل
باارزشی که سرقت کردیم، نزدیم.
چرا در سرقتها لباس مردانه میپوشیدید؟
میخواستیم مسیر تحقیقات را تغییر دهیم و فکر کنند ما مرد هستیم.