از بین رفتن چندده اصله درخت چندصد ساله و احتمالا تخریب گنجینهای غنی از بقایای تمدنی ۳۲۰۰ساله که بخشی از آن، چند دهه پیش کشف شده و بخشی کماکان زیر این پارک زیبا مدفون است. جالب آنکه بنابر یادداشت تلگرامی چندی پیش حمیدرضا حسینی پژوهشگر تاریخ، آنچه مانع از ادامه کاوشهای باستانشناسی شادروان سیفالله کامبخشفرد در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی شد، همین بوده که این باستانشناس برجسته به این تصمیم رسیده که بهتر است این کاوش را متوقف کند و از خیر کشفیات بیشتر باستانی و یافتن آثار بهجا مانده از مقابر و گورهای ۳۲۰۰ساله، در ازای حفظ درختان چندصد سالهای که در آن مکان قرار داشته و هنوز نیز اغلب پابرجاست، بگذرد!
بیش از ۶دهه پس از آن تصمیم تاریخی این باستانشناس برجسته ایرانی، اما حالا یک سیاستمدار انقلابی، در حالی بر ساخت مسجدی در همین مکان اصرار دارد و حاضر است برای ساخت آن، نهتنها آن درختان را ریشهکن و بقایای «تمدن ۳۲۰۰ ساله قیطریه» را نیز نابود کند، بلکه در عین حال حاضر است رو در روی شهروندان تهران و ایران و خواست معقولشان بایستد و به این خواست ملی دهانکجی کند.
دیماه سال گذشته بود که در پی مطرح شدن زمزمههای ساخت این مسجد چندصد متری درست وسط پارک قیطریه تهران، موجی از اعتراضات مردمی به راه افتاد. اعتراضاتی که حالا پس از چندماه از آن، نهتنها منجر به تغییر رویکرد شهردار تهران نشده، بلکه ظاهرا او را بر سر دنده لج انداخته است. تاجایی که در نخستین اظهاراتش در این رابطه در سال نوی خورشیدی، با ادبیاتی نامتعارف و دور از انتظار و دون شأن شهردار پایتخت، در واکنش به پرسش یکی از خبرنگاران درباره انتقادات و اعتراضات مردمی نسبت به ساخت این مسجد در حیاط کاخ ریاستجمهوری اعلام کرد: «حتما در پارکها مسجد میسازیم؛ خوبش را هم میسازیم!»
زاکانی که مدعی بود «در مورد پارک قیطریه اخبار نادرست منتشر شده» در حالی تاکید کرد که «هیچ درختی برای ساخت مسجد قطع نمیشود»، صراحتا اقدام به بیان گزارهای خلاف واقعیت کرد و مدعی شد: «فقط پشت مسجد ۱۰، ۱۵ نهال وجود دارد که قرار است جابهجا شوند؛ آنجا اصلا درختی نیست؛ شخصا بازدید کردم!» حال آنکه دهها عکس و ویدئوی منتشر شده از این مکان، ازجمله ویدئویی که ایلنا منتشر کرده، حکایت از این دارد که «برخلاف صحبتهای شهردار تهران در مکانی که برای ساخت مسجد در پارک قیطریه در نظر گرفته شده، حدود ۴۰ درخت تنومند و ۶۰ نهال به فاصله یک متر وجود دارد!»
اما این پایان برخورد توام با لجبازی زاکانی نبود. چه آنکه درست یک هفته پس از آن اظهارات عجیب در تکذیب وجود درختهای تنومند، دیروز باردیگر در این رابطه اظهارنظر کرد و ضمن پافشاری مجدد بر آنچه در این چندماه بر آن اصرار کرده، گفت: «نه درختی قطع میشود و نه اتفاقی میافتد؛ یک ساختمان قدیمی را به مسجد بدل میکنند و به اقتضای نیاز پارک، سایر ظرفیتها هم دیده شده؛ بنابراین هیاهوها بر سر هیچ است!» عجیبتر از این لجبازی زاکانی اما تعجب او بود نسبت به طرح نکاتی که درباره وجود گنجینه غنی باستانی زیر زمین این منطقه مطرح شده و میشود. تعجبی که در نگاه اول میشود گفت ناشی از بیاطلاعی و ناآگاهی او نسبتبه این مهم بوده است، اما باتوجه به آنکه او تنها چند لحظه پیش از ابراز شگفتی در این رابطه، خود به موج گسترده انتقادها در این رابطه اشاره کرده و در نتیجه قاعدتا از آنها باخبر بوده، به نظر میرسد این شگفتی و تعجب، صرفا نمایش شگفتزدگی بوده، نه شگفتزدگی واقعی!
او گفته «چیزهای عجیبی گفته میشود که ما هم تعجب میکنیم. آنجا یک ساختمان روشویی است که بدون قطع درخت به یک مکان قابلاستفاده و خوب بدل میشود!»
زاکانی اما در حالی بیتوجه به ویدئوها و تصاویری که در طول یک هفته گذشته در تکذیب ادعایش درخصوص نبود درختهای تنومند در این منطقه، باردیگر مدعی شده «تنها حدود ۱۰، ۱۵ نهال آنجاست که قرار شده جابهجا شوند» که شاید پرسش اصلی این باشد که آیا بهواقع آنطور که او مدعی است، این همه انتقاد و اعتراض عمومی شهروندان، صرفا «هیاهو برای هیچ» است؟! اعتراضاتی که حالا وارد فاز تازهای شده و کنار موج گسترده واکنشهای اعتراضی شهروندان که در این چند ماه گذشته از طریق شبکههای اجتماعی مطرح میشد، حالا چند صباحی است کارزاری نیز در این رابطه به راه افتاده و تا اینجا، نزدیک به یکصد هزار نفر از شهروندان پای آن را امضا کردهاند تا مگر به این شیوه بتوانند خواست معقولشان را به شیوهای کاملا خشونتپرهیز و مدنی به گوش شهردار لجوج تهران برسانند!
تدوینکنندگان این کارزار که در متن کوتاهی خطاب به روسای قوای مجریه و
قضاییه و همچنین رییس دیوان عدالت اداری، از شهروندان خواستهاند با امضای
آن، با این خواست و مطالبه مدنی همراه شوند، در این رابطه آوردهاند:
«تهران شهری پرجمعیت، با تراکم بالا و دچار کمبود بوستان و فضایی سبز است؛
بنابراین در سالهای اخیر شهرداری نهتنها عمل موثری در این راستا ننموده،
بلکه بهطور گسترده اقدام به قلع و قمع درختان در نقاط مختلف تهران از جمله
بوستان زعفرانیه، باغ گیاهشناسی ملی، پارک چیتگر، کاخ سعدآباد کرده و
هماکنون نیز قصد تخریب پارک تاریخی قیطریه با وجود درختان کهنسال را دارد.
بنابراین با وجود آلودگی شدید هوای تهران و نیاز این شهر به وجود درختان،
این کار عواقب جبرانناپذیری دارد؛ کمااینکه شهروندان پایتخت از افسردگی
رنج میبرند و وجود ساختمانهای بیقواره، ازدحام و کمبود فضای سبز شهری از
علل بسیاری از بیماریهای روانی است.
بنابراین ما شهروندان تهران خواستار جلوگیری از تخریب پارک قیطریه هستیم.»
کارزاری که از ۲۲ اسفندماه سال گذشته آغاز شد و باوجود آنکه بخش عمده مدت زمان پیگیری آن، با تعطیلات نوروزی مصادف بوده، بهسرعت در حال گسترش است و بهویژه در همین چند روز گذشته، با سرعتی تصاعدی رشد کرده و حالا بیش از ۷۵ هزار نفر پای آن را امضا کردهاند. آن هم در حالی که همزمان بسیاری از چهرههای شاخص سیاسی، مدنی و فرهنگی نیز از آن حمایت کرده و در نتیجه انتظار میرود در روزهای پیشرو شاهد افزایش بیش از پیش امضاهای آن باشیم. هرچند بعید است گوش زاکانی به این حرفها بدهکار باشد. هرچه نباشد او در همین مدت نیز ثابت کرده که مرغش یک پا دارد و آنطور که از قدیم گفتهاند «نرود میخ آهنین در سنگ!» بماند که اگر بالاخره چنین شود، احتمالا شکافی در آن سنگ ایجاد میشود که منجر به دوپاره شدنش خواهد شد.