سال ۱۴۰۲ سال صبر و انتظار مردم بود. انتظار اینکه حاکمیت پس از روبرو شدن با اعتراضات پاییز سال قبل، و پس از آرام شدن شرایط، اندک اندک اصلاحاتی را انجام دهد. اما از ابتدای تابستان که بحث تصویب قانون عفاف و حجاب مطرح شد تا آخر سال که انتخابات مجلس با ادامه روند قبلی خالصسازی و رد صلاحیت گسترده حتی برای اشخاص مستقل به انجام رسید نشان داد که حاکمیت نه تنها قصد اصلاح رویه اقتدارگرایانه خود را ندارد که در اعمال آن سرعت گرفته است. نتیجه را هم در مشارکت مردم در انتخابات مجلس دیدیم.
اگر آمار و ارقام رسمی را مبنا قرار دهیم کمتر از ۲۵ درصد واجدین شرایط در تهران پای صندوق رای رفتهاند و نزدیک به نیمی از آنها هم رای باطله دادهاند یعنی هیچکدام از کاندیدهای منتخب شورای نگهبان را دارای صلاحیت ندانستهاند. پایینترین نرخ مشارکت در انتخابات از ابتدای انقلاب رقم زده شد که واکنشی به وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران بود.
همه ناظران توافق دارند موج فعلی مهاجرت ایرانیان عادی نیست. هیرشمن در مقاله «خروج، اعتراض، دولت» اشاره میکند گاهی شهروندان در تقابل با دولت به این نتیجه میرسند که اعتراض به جایی نمیرسد یا هزینهاش بسیار زیاد است و خروج را در دستور کار خویش قرار میدهند و از کشورشان مهاجرت میکنند. افزایش ۱۴۰ درصدی موج مهاجرت جوانان متخصص در یکسال اخیر که بیش از نیمی از آنان زن بودندُ، را میتوان توسل به استراتژی خروج به دلیل ناامیدی از تغییر و اصلاح دولت دانست.
علوم اجتماعی ورای تصمیمهای فردی به روابط و ساختارهای اجتماعی مینگرد و با این زاویه دید؛ آنها که مهاجرت میکنند از تغییر شرایط جامعه ناامید شدهاند و به همین دلیل کشور را ترک میکنند.
شما از فقر میگویید بله با افزایش فقر و مشکلات معیشت، سرقتهای خرد، کیفقاپی و زورگیری افزایش پیدا میکند اما مساله بسیار بزرگتر از افزایش جرایم خرد به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی است. به استراتژی خروج اشاره کردم اما نکته مهمتر این است که استراتژی خروج تنها به مهاجرت اشاره ندارد، خودکشی نیز نوعی خروج است، البته فردی که خودکشی میکند دلیل کار خود را اعتراض سیاسی نمیداند. او به شدت ناامید است و دیگر تحمل ادامه زندگی را ندارد.
از ابتدای قرن بیستم و انتشار کتاب «خودکشی» اثر دورکیم میدانیم حتی این فردیترین تصمیم نیز تحتتاثیر روندهای اجتماعی رخ میدهد و افزایش آمار خودکشی نوجوانان، جوانان و حتی کادر پزشکی در این برهه خاص به دلیل ناامیدی از بهبود شرایطی است که دولت مانع آن است.
ناامیدی از بهبود شرایط، تنها به خودکشی منجر نمیشود، گاهی این ناامیدی به انزوای اجتماعی و تلاش برای فراموش کردن واقعیت نامطلوب میانجامد و اعتیاد نیز نوعی استراتژی خروج است. مواد مخدر و الکل انتخاب کسی است که امیدی ندارد، راه گریزی نمیشناسد و در برابر معضلات غیرقابلحل، امکانی ندارد جز آنکه به فراموشی و نئشگی پناه برد. اعتیاد را نوعی گریز از واقعیت به قیمت تخریب تن میبینیم و در عین حال محصولی اجتماعی و نتیجه مناسبات غیرعادلانه اقتصادی_سیاسی است.
در سالی که گذشت نه تنها هیچ یک از مطالبات زنان برآورده نشد بلکه منازعه سیاسی بر سر حجاب اجباری افزایش یافت و حاکمیت به دنبال تصویب قانون عفاف و حجاب بود که در برخی موارد حتی با قانون اساسی و سایر قوانین مدنی در تعارض بود و به دلیل همین اشکالات هنوز به تصویب نرسیده اما حاکمیت سیاسی فراتر از رویهّهای قانونی به جریمه زنان بدون روسری با توقیف خودروها و پلمپ کسبوکارها ادامه میدهد. نبردی فرساینده که امکانات محدود حاکمیت در نیروی انتظامی را مصرف میکند و به نارضایتی اجتماعی دامن میزند و باعث شده حتی بخشی از قشر مذهبی و چادری نیز به مخالفان حجاب اجباری بپیوندند.
در تحلیل تاریخی در کشورهای مختلف شاهدیم که طبقه متوسط جدید شهری پیشران تغییرات اجتماعی مدرن است. یعنی از تامین نیازهای اقتصادی چون شغل، مسکن و خودرو فراتر رفته و به سبک زندگی انتخابی، رشد و توسعه فردی علاقه دارد و از این رو ارزشهای سکولار و دموکراتیک که بستر رشد فردی هستند را مطالبه میکند.
در ده سال اخیر با افزایش معضلات اقتصادی چون تورم و رکود اقتصادی، از درصد طبقه متوسط کاسته شده و بخشی از آنها به طبقه پایین سقوط کردند و اکنون به سختی درگیر تامین معاش هستند اما همچنان در کنار اعتراض به توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه به توزیع نادرست قدرت نیز آگاه و به آن معترض هستند. طبقه متوسط شهری بهخصوص در کلانشهرها سکوت کرده اما این سکوت به معنای پذیرش شرایط موجود نیست.
یک گفتوگوی درونی و زیرپوستی در کلانشهرها وجود دارد که از اصلاح شرایط موجود ناامید است و در عین حال از دخالت ارتش خارجی یا خشونت مسلحانه نیز بیمناک است. بهدنبال چاره این شرایط انسداد سیاسی است و حتی مهمتر از آن درباره نظام سیاسی مطلوب آینده میاندیشد.
سال آینده شرایطی مشابه سال ۱۴۰۲ خواهد داشت، یعنی صبر و انتظار ضمنی
جامعه در شرایط انسداد سیاسی، مشکلات اقتصادی مانند گرانی، تورم، بیکاری و
فقر افزایش پیدا میکنند، به تبع آن موج مهاجرت و آسیبهای اجتماعی چون
سرقت، اعتیاد، خودکشی و خشونتهای اجتماعی از جمله قتل و نزاع بیشتر خواهد
شد. مشکلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا، کمبود آب و فرونشست زمین بدتر خواهد
شد. جامعه ایران مثل فنری است که در حال جمع شدن است و این فنر در سال
۱۴۰۳ فشردهتر میشود./خبر آنلاین