تحقیقات پلیس پایتخت از دختری که به اتهام قتل پدرش بازداشت شده، جریان دارد. این دختر در جریان حادثهای خونین، پدرش را در خواب به قتل رسانده است.
شفا آنلاین>اجتماعی>چند روز پیش مردی با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و گزارش یک قتل را
اعلام کرد. او گفت برادرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. پس از آن تیمی
از مأموران پلیس در محل که ساختمانی مسکونی در خیابان خبازی تهرانپارس بود،
حاضر شدند.
به گزارش شفا آنلاین:جسد متعلق به مردی میانسال بود که در اتاق پذیرایی با ضربات
متعدد چاقو به کام مرگ رفته بود. با تأیید این حادثه، قاضی محمدجواد شفیعی،
بازپرس ویژه قتل همراه تیم جنایی در محل حاضر شد. بررسیهای بازپرس نشان
داد مرد میانسال درحالیکه روی مبل در حال تماشای تلویزیون بوده و پسر
معلولش هم در چند قدمی او نشسته بود، هدف اصابت ضربات چاقو قرار گرفته است.
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مردی که پلیس را از ماجرا
باخبر کرده بود مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت ساعتی قبل برادرزادهاش او را
از حادثه باخبر کرده است.
وی ادامه داد: دختر برادرم با من تماس گرفت و
گفت مردی ناشناس وارد خانهشان شده و پدرش را به قتل رسانده است که من
خیلی زود خودم را به اینجا رساندم و با دیدن جسد برادرم به پلیس خبر دادم.
اظهارات اولیهدختر
خانواده که لیلا نام دارد در شرح ماجرا گفت: من در اتاقم مشغول بودم و
پدرم در اتاق پذیرایی روی مبل نشسته و در حال تماشای تلویزیون بود. او صدای
تلویزیون را خیلی بلند کرده بود برای همین من در اتاقم را بسته بودم.
برادر ۲۰ سالهام که دچار معلولیت است در اتاق پذیرایی روی یکی از مبلها
نشسته بود که از اتاقم بیرون آمدم. آنجا بود که دیدم مردی قویهیکل که
پارچه مشکی به صورت بسته وارد خانه شد. او به سمت پدرم رفت و با پدرم درگیر
شد و چند ضربه چاقو به او زد، بهطوریکه تیغه چاقویش کج شد. سپس چاقوی
دیگری از جیبش بیرون آورد و چند ضربه دیگر به پهلو و سینه پدرم زد. بعد به
طرف من آمد و درباره موضوعات روز شروع به مباحثه کرد. قبل از اینکه از خانه
بیرون برود به من گفت اگر پدرت امشب به خوابت آمد به او بگو که ما به
باورهایمان پایبند هستیم و بعد هم از خانه بیرون زد. من که ترسیده بودم به
عمویم زنگ زدم و ماجرا را برایش توضیح دادم.
لیلا ادامه داد: مدتی قبل
پدرم عضو توئیتر شده بود و از آن زمان در توئیتر درباره مسائل روز با دیگر
کاربران بحث میکرد. نظر برخی کاربران را درباره عقاید پدرم خواندم و دیدم
که چند نفر او را تهدید کردهاند. یکی از آنها هم پدرم را به قتل تهدید
کرده بود، احتمال میدهم مردی که پدرم را به قتل رسانده، یکی از همان
کاربران توئیتر باشد.
آثار جراحت
بعد از مطرح شدن این ادعا، تحقیقات
بیشتری در این باره انجام و مشخص شد آثار جراحت و کبودی روی دستهای لیلا
دیده میشود. او وقتی در این باره مورد تحقیق قرار گرفت، گفت: ساعتی قبل از
حادثه مادرم برای خرید غذای گربه خانگیمان خانه را ترک کرد. آثار جراحتی
که روی دستهایم وجود دارد به دلیل خراشهایی است که گربه به من وارد کرده
است. بخشی از آثار جراحت و کبودی را هم قاتل به من وارد کرد. وقتی او با
پدرم درگیر بود، من به کمک پدرم رفتم، چراکه ترسیدم مبادا آن مرد به برادر
معلولم آسیب برساند و درحالیکه او را از درگیری دور میکردم، چاقویش چند
جراحت هم روی دستهای من ایجاد کرد.
بررسی صحنه جرمبعد
از مطرح شدن این ادعا، کارآگاهان در بررسی صحنه جرم متوجه شدند هیچ ردی از
فردی که دختر جوان مدعی بود پدرش را به قتل رسانده در صحنه جرم وجود
ندارد. بنابراین لیلا بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. او اینبار سناریوی
تازهای را برای تیم جنایی مطرح کرد: حقیقتش را بخواهید مردی کارتنخواب که
نیما نام دارد، پدرم را به قتل رسانده است. نیما در طبقه بالای ما زندگی
میکند.
مدتی است که ساکنان ساختمان تصمیم گرفته بودند ساختمان را که
قدیمی است تخریب و بنای تازهای احداث کنند، اما نیما مخالف بود و بر سر
این موضوع با پدرم بحث میکرد. او از رفتارهای پدرم عصبانی شده بود و او
را تهدید میکرد و سرانجام هم تهدیدش را عملی کرد.
تحقیق از پسر معلولبعد
از مطرح شدن این ادعای تازه، پسر معلول خانواده هم مورد تحقیق قرار گرفت.
او گفت: خواهرم لیلا از مدتی قبل با پسری به نام نریمان تماس دارد. چند
وقتی بود که پدرم سر این موضوع با خواهرم اختلاف پیدا کرده بود، برای همین
لیلا و نریمان کینه پدرم را به دل گرفتند. لحظاتی قبل از حادثه هم خواهرم،
نریمان را به خانه راه داد و با کمک او پدرم را به قتل رساند. البته نریمان
بود که پدرم را به قتل رساند و بعد هم از محل فرار کرد. با مطرح شدن این
ادعا، بررسیهای پلیس برای شناسایی و بازداشت نریمان به جریان افتاد.
تحقیقات تیم جنایی، اما نشان داد که سناریوی برادر لیلا هم ساختگی است و
لیلا با پسری به نام نریمان ارتباط ندارد.
رمزگشایی از پروندهدر
شاخه دیگری از بررسیها، پسر معلول که فرهاد نام داشت بار دیگر مورد تحقیق
قرار گرفت. او گفت که خواهرش مرتکب قتل شده است. فرهاد توضیح داد: خواهرم
از مدتها قبل با پدرم اختلاف داشت، بهطوریکه کینه پدرم را به دل گرفت و
از یک ماه قبل نقشه قتل را طراحی کرد. لیلا به دور از چشم پدرم با گوشی
تلفن همراه او در توئیتر یک حساب ایجاد کرد و درباره مسائل روز انتقادات
تندی را مطرح میکرد، بهطوریکه حرفهایش با واکنش کاربران مواجه میشد.
او از این طریق میخواست اتهام قتل را به گردن یکی از دنبالکنندگان حساب
توئیتری پدرم بیندازد. او در توضیح حادثه هم گفت: ساعتی قبل از حادثه لیلا،
مادرم را به بهانه خرید غذای گربه از خانه بیرون فرستاد. پدرم آن زمان
مقابل تلویزیون روی مبل نشسته بود و هنگام تماشای تلویزیون به خواب رفته
بود. من هم نزدیک پدرم روی مبل نشسته بودم که لیلا درحالیکه دو چاقو به
دست داشت به سراغ پدرم رفت و با هر دو چاقو شروع به زدن ضربه کرد. همان اول
پدرم از خواب پرید و با لیلا درگیر شد، اما سرانجام در جریان درگیری به
قتل رسید. بعد از حادثه لیلا صدای تلویزیون را بلند کرد و به اتاقش رفت و
لباسش را عوض کرد و بعد هم با عمویم تماس گرفت.
اعتراف به قتلبعد
از مطرح شدن این سناریو، لیلا بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. او اینبار
به جرمش اعتراف کرد و گفت به خاطر بدرفتاریهای پدرش مرتکب قتل شده است.
متهم گفت: پدرم مرد سختگیری بود و رفتار خوبی با من نداشت برای همین همیشه
از او بیزار بودم و تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. از مدتی قبل سناریوی
قتل پدرم را طراحی کردم و سرانجام او را به قتل رساندم. به دستور قاضی وحید
ناصری، بازپرس ویژه قتل تهران تحقیقات از متهم در اداره دهم پلیس آگاهی
تهران جریان دارد.