شفا آنلاین>سلامت>طبق آماري كه سازمان پزشكي قانوني چند هفته قبل منتشر كرد متأسفانه تلفات ترافيكي سالانه به عدد 19,237 نفر رسيده و با افزايش چشمگير 16 درصدي نسبت به سال قبل مواجه بودهايم.
اين فاجعه در حالي اتفاق افتاده كه تعداد كشتههاي ترافيكي در بیشتر كشورهاي جهان رو به كاهش بوده و در برخي از آنها به صفر نزديك شده است. چرا چنين است؟
٭ معتقدم عوامل متعددي در اين موضوع دخيلند كه يكي از مهمترين آنها گسترش فقر در جامعه است.
٭ طبق گزارش رسمي وزارت رفاه، فقر در ايران گسترش زيادي يافته، به شكلي كه از هر سه ايراني، يك تن زير خط فقر زندگي ميكند. همچنين آخرين گزارش بانك جهاني اشاره ميكند كه درآمد سرانه ايرانيان به شدت كاهش يافته، به شكلي كه جايگاه ايران در تقسيمبندي چهارگانه درآمدي كشورها از درجه دوم (Upper-middle income) به درجه سوم (Lower-middle income) سقوط كرده است.
٭ حدود 40 سال قبل يكي از محققان برجسته بينالمللي روشي را براي تجزيه و تحليل حوادث ارايه داد كه به نام خود وي ماتريس هادون (Haddon’s Matrix) نامگذاري شد. در اين تقسيمبندي عوامل بروز حوادث به چهار بخش انسان، وسيله، محيط فيزيكي و شرايط اجتماعي تقسيم ميشوند.
به طور نمونه براي حوادث ترافيكي اين عوامل به ترتيب به صورت راننده، خودرو، جاده (و شرايط آب و هوايي) و در بخش شرايط اجتماعي با مولفههايي از قبيل فقر، وضعيت فرهنگ رانندگي در جامعه، ميزان تبعيت مردم از قانون و سطح كارآمدي پليس تعريف ميشود.
٭ سالهاي زيادي است كه عادت كردهايم پس از هر سانحه مهمي (چه ترافيكي و چه غير ترافيكي) گروههاي كارشناسي تشكيل داده و پس از مدت زيادي در نهايت خطاي انساني را به عنوان عامل حادثه معرفي كنيم و معلوم نيست به چه علتي اين عامل چهارم (شرايط اجتماعي) هميشه مورد غفلت واقع ميشود.
٭ به عبارت ديگر نكته قابل تامل اينجاست كه چرا راننده، خلبان، سوزنبان
(قطار) و... ايراني بيشتر از همترازان خارجي خود دچار خطا ميشوند؟ اگر به
صحبتهاي مسوولان هم دقت كنيم عموما در تحليل حوادث ترافيكي به سه ضلعي
راننده، خودرو و جاده به عنوان عوامل حادثهساز اشاره كرده و مهمترين
عوامل را به خواب آلودگي، سرعت بالا يا سبقت غيرمجاز رانندگان تقليل داده و
به بخش چهارم موضوع كه شرايط اجتماعي حادثه است، نميپردازند.
٭ مولاينتن و شفير (Mullainathan & Shafir) به ترتيب اقتصاددان و
روانشناس برجستهاي هستند كه در زمره صد متفكر برجسته جهان معرفي شدهاند.
اين دو چند سال قبل كتاب مشتركي چاپ كرده كه در كشورمان به نام «فقر احمق
ميكند» ترجمه شده و تاكنون به چاپ چهل و دوم رسيده است. آنها در اين كتاب
با شواهد معتبر نشان ميدهند كه چگونه فقر، توانايي ذهني افراد را كاهش
داده و آنها را نه تنها مستعد به خطاي عملكردي ميكند، بلكه نبوغ و خلاقيت
را در آنها از بين ميبرد.
٭ علاوه بر اين، بيش از 50 سال قبل مازلو (Maslow) روانشناس ممتاز
انسانگرا، تئوري هرم نيازهاي انساني را مطرح كرد كه تا به امروز يكي از
معتبرترين پارادايمها در خصوص تفسير رفتارهاي انساني است. طبق اين نظريه،
نيازهاي انساني سلسله مراتبي بوده و براي آنكه تواناييهاي بالقوه انسان به
شكوفايي برسند، لازم است تا نيازهاي انسان از پايين هرم به سمت نوك آن
مرحله به مرحله تامين شوند.
٭ به اين ترتيب نيازهاي فيزيولوژيك همچون غذا، مسكن و پوشاك در قاعده هرم
قرار گرفته، در سطح بالاتر نياز به امنيت جاني، شغلي، مالي و... قرار داشته
و در بخشهاي بالاتر نياز به تعلق و عشق به خانواده، دوستان و جامعه و
احترام به قانون قرار ميگيرند. پس ميتوان استدلال كرد كه در جامعهاي كه
مردم به سختي درگير حوايج اوليه زندگي و احساس عدم امنيت شغلي و مالي هستند
احترام به قانون و حقوق شهروندي حين رانندگي كه در سطوح بالاتر اين هرم
قرار دارند، ناديده گرفته ميشوند.
٭ همچنين با توجه به ماتريس هادون متوجه ميشويم كه جهت اجتناب از حوادث
رانندگي نياز داريم تا از خودروها و جادههاي مناسب استفاده كنيم در حالي
كه بر همگان واضح است كه گسترش فقر در جامعه ايراني باعث شده تا مردم توان
مالي لازم جهت تهيه خودروهاي باكيفيت را نداشته باشند، خودروسازان امكان
توليد خودروهاي مناسب را ندارند و دولت هم امكان انجام وظايف با استفاده از
طرحهايي همچون اعطاي وام جهت جايگزيني خودروهاي فرسوده يا بهسازي راهها و
اصلاح نقاط حادثه خيز را از دست بدهد.
٭ جان كلام آنكه، جهت آناليز حوادث ترافيكي نياز داريم تا از بررسي يك تك
حادثه (به صورت يك انسان خاص، سوار بر يك خودروي خاص و در حال رانندگي در
يك جاده خاص) بپرهيزيم و به محيط و عوامل اجتماعي زمينهاي ايجاد حادثه هم
بپردازيم. فقر باعث افزايش خطاهاي عملكردي، ناديده گرفتن قانون و تخطي از
قوانين راهنمايي و رانندگي شده و موجب كاهش كيفيت خودروهاي در حال تردد و
نابساماني جادهها ميشود.
٭ در چنين شرايطي است كه ميتوان نتيجه گرفت تشديد فقر در جامعه ايراني موجب افزايش كشتههاي ترافيكي شده است.