خشم یک احساس است، احساسی طبیعی که در همه آدمها وجود دارد و گاهی خود را نشان میدهد. والدین از کودکی به فرزندانشان یاد میدهند که خشم چیز خوبی نیست و باید جلویش را گرفت در حالیکه این حق مسلم آدمهاست که گاهی عصبانی شوند و آن را ابراز کنند.
سرکوب شدید خشم درونی و تخلیه نکردن این انرژی قدرتمند ممکن است در نظر دیگران شما را فردی صبور و محکم نشان دهد، اما این سرکوب حتما عوارض جسمی و روحی در پی خواهد داشت، اما اگر قرار باشد جوانی خشمش را نشان دهد باید چگونه آن را کنترل کند که هم ابراز شود و هم آسیبهای دیگری در پی نداشته باشد؟
سیما جوادی بانویی پنجاه و دو ساله است که دو پسر جوان داردو میگوید: جوانهای این نسل بیطاقت شدهاند، تحملشان کم شده، کافی است حرفی برخلاف میلشان بگویی، ناگهان برافروخته میشوند و فریاد میزنند، فکر میکنید این همه نزاع خیابانی از کجا سرچشمه میگیرد؟ از یک سبقت نابهجا، یک جمله ناخوشایند، اصلا جوانها سر هیچ و پوچ با هم جروبحث میکنند و دست به یقه میشوند.
شاید برخی بگویند که خشم خودش ایجاد میشود و دست ما نیست، حالا از یک سبقت بیجا گرفته تا یک حرف نامربوط بالاخره آدم عصبانی میشود و کنترلش را از دست میدهد! اما باید بدانیم هر چقدر هم که یک عامل بیرونی مسبب ایجاد خشم باشد باز هم این ماییم که مسئول خشم خود و مدیریت کردن آنیم. پس جملههایی مثل دست خودم نبود، هر کسی جای من بود اینکار را میکرد، کاسه صبرم لبریز شد، تقصیر خودش بود، فلانی که میداند من زود جوش میآورم و خلاصه این بهانهها را دور بریزید و راه درست ابراز خشم خود را یاد بگیرید.
ابراز خشم افراطی زمانی رخ میدهدکه شما حد و مرزتان را برای دیگران روشن نکردهاید و آنها بسادگی حریم شما را محترم نمیشمارند. به همین دلیل هم به خودشان اجازه میدهند روی وقتتان حساب کنند، به وسایلتان دست بزنند، برایتان برنامهریزی کنند و شما را در عمل انجام شده قرار دهند. راحله نادرزاده، بیست و چهار ساله و دانشجوی ارشد یکی از رشتههای فنی- مهندسی است. او میگوید من هیچ وقت با قاطعیت درباره حیطههای شخصیام حرف نزده بودم. همیشه هم با نرمش رفتار میکردم، اما دیگران از مهربانی من سوءاستفاده میکردند و گاهی مرا به مرز جنون میکشیدند. به همین دلیل یا اصلا عصبانی نمیشدم یا وقتی کاسه صبرم لبریز میشد از شدت عصبانیت همه حساب کار دستشان میآمد. البته بعد از یک دعوای اساسی حس پشیمانی و وجدان درد اذیتم میکرد. سرانجام با کمک مشاور یاد گرفتم خط و مرزهایم را به دیگران نشان دهم. اینکار اوایل کمی سخت بود چرا که خانواده و دوستان نزدیکم یاد گرفته بودند که میتوانند برای هر کاری روی من حساب کنند یا از وسایلم استفاده کنند اما با چند بار برخورد قاطعانه من کمکم همه چیز سرجای خودش قرار گرفت، حالا به جای نرمشهای بیجا و خشمهای افراطی یاد گرفتهام قاطعانه برخورد کنم.
همانطور که ورود دیگران به حریم شما میتواند علامتی برای شکستن حد و مرزتان باشد، خشم کنترل نشده و غضبناک شما هم نمونهای از شکستن حریم آنهاست. وقتی یاد میگیرید چطور قاطعانه رفتار کنید هم به خودتان احترام گذاشتهاید و هم به دیگران.
محمد کاظمزاده، پدری پنجاه و چهار ساله و بسیار عصبی است و به دلیل مشکلات قلبی و بیماری دیابت خیلی زودجوش میآورد. البته بخشی از عصبانیتهای گاه و بیگاه او با بیماریهای جسمیاش هم مرتبط است. زمانی که خانواده او به دلیل عصبی مزاج بودنش خسته و درمانده شده بودند، به مشاور مراجعه کردند؛ حالا هر دو طرف تا حدودی با مهارت کنترل خشم آشنا شدهاند و تنش کمتری در خانواده ایجاد میشود.
کاظمزاده میگوید خانوادهام مراقب هستند که شرایط برای عصبی شدن من فراهم نشود، ضمن اینکه اگر من در شرایطی قرار بگیرم که بالا رفتن صدایم را محتمل بدانم از خانه خارج میشوم و مدتی قدم میزنم. بعد از یکی دو ساعت خودم به بیاهمیت بودن موضوعِ پیش آمده پی میبرم و قبل از اینکه همسر یا فرزندانم را ناراحت و رنجیده خاطر کنم مساله را در شرایط روحی بهتری حل میکنم.
شاید برای همگان ترک محل و پیادهروی امکانپذیر نباشد، مثلا شما نمیتوانید در محل کار به مدیرتان بگویید «من دارم عصبانی میشم. پس میرم یک ساعت قدم بزنم!» وقتی خشمتان در حال پیشروی است و امکان ترک محل وجود ندارد آنچه مهم است کارهایی است که نمیکنید، نه کارهایی که میکنید. پس به جای تندتند حرف زدن، ملتهب کردن فضا و دلیل آوردنهای بیوقفه، توانتان را برای مدیریت کردن اوضاع به دست بگیرید، مبادا گمان کنید باید مقابل رئیستان فقط سکوت و خشمتان را سرکوب کنید و به روح و جسمتان فشار بیاورید، آنچه باید انجام دهید این است که حرفهای درست و بموقع بزنید.
روی تن صدایتان کنترل داشته باشید و فراموش نکنید سخنان به حق شما وقتی به چاشنی فریاد مزین شود، آنچه شنیده میشود فقط صدای بلند یا لرزان شماست، نه خود حرفهایتان.
اگر توانایی مدیریت به این شکل را ندارید پس بگویید: فکر میکنم ادامه بحث در حال حاضر فایدهای ندارد. اجازه بدهید فعلا فلان کار را انجام بدهم. بعد دوباره صحبتمان را ادامه میدهیم؛ یا من شما را توجیه میکنم یا شما مرا.
در آخر اینکه بسیاری از واکنشهای عصبی و خشمناک ما به سمت افرادی است که دوستشان داریم و برایمان مهم هستند. طی یک ارتباط طولانیمدت است که روابط عاطفی دوستانه یا روابط احترامآمیز کاری، میتوانند به روابط خشمآلود بدل شوند. بنابراین برای ابراز خشم در مقابل کسانی که برایتان اهمیت فوقالعاده دارند مثل پدر و مادر، همسر، دوستان قدیمی و صمیمی محدودهای از خشم را برای خودتان تعریف کنید، مبادا با سخنی نامنصفانه پلهای پشت سرتان را خراب کنید یا رنجی عمیق در دلشان ایجاد کنید.