چنانچه بخواهیم دریای خزر را با خلیجفارس مقایسه کنیم باید بگوییم وضع این پهنه آبی اصلا خوب نیست، به گونهای که باید گفت آلودهترین نقطه در خلیجفارس پاکتر از تمیزترین نقطه در دریای خزر است، زیرا دریای خزر بسته است و با دریای دیگری در ارتباط نیست. به همین دلیل آلودگیها در این دریا محبوس باقی مانده و قدرت خودپالایی دریای خزر هر سال کاهش مییابد، بنابراین باید هشدار داد تا چند سال آینده وضع این دریا از شرایط بحرانی نیز عبور خواهد کرد.
آلودگیهای نفتی، متهم ردیف اول
بیشترین آلودگی دریای خزر به دلیل نشت نفت در این پهنه آبی است، زیرا سالانه حدود یک میلیون و یکصد هزار بشکه نفت وارد بزرگترین دریاچه جهان میشود. نکته اینجاست که این مقدار فقط یکصد هزار بشکه کمتر از نفتی است که وارد خلیج فارس میشود. این حجم آلودگی نفتی حیات را در این دریا با چالش جدی روبهرو کرده، به این شکل که هیدروکربنهای سنگین این مواد در بستر دریا رسوب کرده و سبب افت اکسیژن دریا میشود، بنابراین موجودات بسترزی دریای خزر اکنون شرایط ناگواری پیدا کردهاند.
عبدالرضا کرباسی، رئیس دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران درباره منشا آلودگیهای نفتی دریای خزر میگوید: علت اصلی آلودگیهای نفتی حوادث است، زیرا نشت بر اثر انتقال و بارگیری نفتی در خزر بسیار کم اتفاق میافتد، اما کشورهای تازه استقلالیافته بخصوص آذربایجان از تجهیزات قدیمی و نامناسب برای اکتشاف نفت استفاده کرده و موجب آلوده شدن این دریا میشوند.
در این میان باید یادآور شد به دلیل اینکه جریان آب در دریای خزر به شکلی است که آلودگی نفت از قسمتهای شمالی و شمال غرب به سواحل ایران میرسد کشورمان آسیب زیادی میبیند. برای نمونه حدود سه سال پیش 26 تن گلوله نفتی از سواحل گیلان جمعآوری شد.
کارشناسان میزان خسارت آلودگی نفتی به کشورمان را که چند سال پیش آذربایجان سببساز آن شد، حدود چهار پنج میلیون دلار تخمین میزنند، زیرا آلودگی سبب کاهش گردشگر و کاهش جمعیت آبزیان شد. نکته اینجاست که با گذشت چند ماه از این حادثه، هنوز موفق نشدهایم این خسارت را دریافت کنیم، زیرا کماکان وزارت نفت نتوانسته اثر انگشت لکه نفتی را مشخص کند تا با ارائه آن به مجامع بینالمللی بتوان ثابت کرد مسبب آلودگی ایجاد شده، کشور آذربایجان است.
پسابهای صنعتی و فاضلابهای خانگی
عامل دیگری که سبب بحرانی شدن وضع دریای خزر شده آلودگیهای ناشی از پسابهای صنعتی است. به گفته کارشناسان، حدود 90 درصد این پسابها را کشور روسیه تولید میکند، زیرا صنایع سنگین زیادی دارد.
کرباسی درباره علتهای دیگر آلوده شدن دریای خزر میافزاید: عامل دیگری که باید به آن اشاره کرد سموم کشاورزی است که باز هم روسیه سهم بیشتری نسبت به چهار کشور دیگر در آن دارد. آلودگیهای ناشی از فاضلابهای خانگی را نیز باید یکی از عوامل موثر در وضع بحرانی دریای خزر دانست. نکته اینجاست که کشورمان در انتشار این عامل نقش چشمگیری دارد.
رئیس دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران تصریح میکند: اکنون حدود 90 درصد فاضلابهای خانگی تولیدی در سه استان کشور بدون تصفیه به دریای خزر میریزد. البته فاضلابهای کشور آذربایجان نیز بدون تصفیه وارد خزر میریزد، اما چون ایران بیشترین جمعیت ساحلنشین را بین پنج کشور دارد فاضلاب خانگی بیشتری تولید میکند.
فاضلابهای خانگی اثرات سوء زیستمحیطی نفت، سموم و عناصر سنگین را ندارد، اما از لحاظ بهداشتی اثرات جدی میگذارد. برای نمونه این آلودگی سبب میشود آبزیان دریای خزر به رشد واقعی خود نرسند و در نتیجه اقتصاد منطقه و ماهیگیران سواحل دریای خزر نیز اکنون با چالش روبهرو شده است. به عنوان مثال این شرایط سبب شده ماهیانی که در شرایط مناسب وزنشان تا یک کیلوگرم نیز میرسید اکنون وزنشان به 300 گرم هم نرسد.
کرباسی تاکید میکند: اکنون بیش از 400 انگل در بدن ماهیان دریای خزر شناسایی شده و نکته اینجاست که تعداد انگلها بیشتر از این است و فقط نوع آنها تا حدود 420 گونه شناسایی شده است. این درحالی است که برای مصرفکنندگان جای نگرانی نیست، زیرا ماهیها اگر بخوبی پخته شوند، این انگلها از بین رفته و خطری برای انسان ندارند، نکته اینجاست که فقط در صورت خام خوردن ماهی این انگلها وارد بدن انسان میشود.
افزون بر این باید روی اثرات منفی این نوع آلودگی بر سلامت انسانها نیز تاکید کرد، زیرا برخی شهروندان از سواحل شمالی کشور برای شنا استفاده کرده و میکنند، اما نکته اینجاست که به دلیل وجود انواع میکروبها کارشناسان آبتنی در این سواحل را از لحاظ بهداشتی توصیه نمیکنند.
کشورهای تازه استقلالیافته
باید تاکید کرد در این میان استقلال سه کشور آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان شرایط زیستمحیطی خزر را با چالش جدی روبهرو کرده است، زیرا این کشورها پس از استقلال یافتن با این تصور که از قافله بهرهبرداری جامانده و ایران و روسیه قرنهاست که از این دریا استفاده میکنند با تمام توان و به شکل غیراصولی از دریایچه خزر بهرهبرداری میکنند.
رئیس دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران در این باره یادآور میشود: برای نمونه ماهیان خاویاری در منطقه زمانی تا پنج میلیارد دلار در سال صادرات داشت، اما اکنون صید ماهی خاویاری به صفر نزدیک شده و این گونه در خطر انقراض قرار گرفته است. افزون بر این، این کشورها بیرویه فکهای خزری را نیز صید کرده و سبب شدهاند جمعیت این گونه که تا مدتی قبل حدود یک میلیون قلاده برآورد میشد به کمتر از یکصد هزار قلاده برسد.
از این کنوانسیون، آبی گرم نمیشود
هرچند پنج کشوری که از دریای خزر بهرهبرداری میکنند برای حفاظت از آن حدود ده سال پیش با تدوین چارچوب حقوقی زیستمحیطی سعی در ایجاد تعهدات زیستمحیطی برای کشورهای ساحلی کرده و مقدمات کنوانسیون تهران را فراهم کردند تا بتوان مانع وخیم شدن وضع دریای خزر شد، اما میتوان گفت کشورهای عضو هیچ وقت این کنوانسیون را جدی نگرفتهاند.
کنوانسیون حفاظت محیط زیست دریایی خزر در سیزدهم آبان سال 82 به امضای نمایندگان کشورهای ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان رسید. از آنجا که این تفاهمنامه در تهران به امضا رسید به عنوان کنوانسیون تهران شناخته میشود.
بر اساس این کنوانسیون، کشورهای ساحلی منطقه باید در مواردی مانند کاهش و کنترل آلودگی، جلوگیری از ورود، کنترل و از بین بردن گونههای مهاجم، حفاظت و نگهداری و احیای منابع زنده دریایی، مدیریت مناطق ساحلی، ارزیابی زیستمحیطی، پایش، تحقیق و توسعه این پهنه آبی همکاری کنند، اما نکته اینجاست با اینکه بیشتر کارشناسان محیط زیست بر این باورند که عمل به کنوانسیون تهران میتواند تاثیر زیادی در بهبود وضع دریا داشته باشد، اما کشورهای عضو، آن طور که باید و شاید به مقرارت مشخص شده عمل نکرده و اجرای آنها را به تاخیر میاندازند.
این در حالی است که تاکنون پروتکلهایی مانند پروتکل مقابله با آلودگی نفتی و پروتکل مقابله با آلودگیهای منشا زمین نیز به این کنوانسیون الحاق شده و پروتکلهای دیگری نیز مانند پروتکل حفاظت تنوع زیستی و پروتکل ارزیابی اثرات زیستمحیطی فرامرزی نیز تاکنون به امضای نمایندگان هر پنج کشور عضو نرسیده است.
رئیس دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه تنها راه نجات خزر این است که پروتکلها سریعتر به امضا رسیده و مجلس پنج کشور آن را تائید کرده و تیمهای اجرایی به آنها عمل کنند، عنوان میکند: به علت اینکه این کشورها بسیار کند عمل کرده و مسائل زیستمحیطی اولویت آخر آنهاست به نظر میرسد پروتکل حفاظت از تنوع زیستی زمانی به امضا برسد که دیگر حیاتی در خزر وجود نداشته باشد، یا پروتکل ارزیابی اثرات زیستمحیطی فرامرزی نیز زمانی امضا شود که آلودگی سراسر دریا را گرفته و کشورهای حاشیه خزر به این توافق برسند که از دریای خزر به عنوان محلی برای انبار کردن موادهای آلاینده استفاده کنند.
کرباسی ادامه میدهد: بنابراین نمیتوان به بهبود شرایط خزر امیدوار بود، زیرا در این شرایط کشورهای تازه استقلالیافته تازه به فکر کشف میادین جدید نفتی هستند.
این درحالی است که علت دیگر عمل نکردن کشورها به کنوانسیون تهران را میتوان مباحث امنیتی و تقسیمبندیها این پهنه آبی دانست که در واقع روی اجرای این پروتکلها سایه انداخته است.
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که این پنج کشور جلساتی برگزار میکنند، اما آنها هیچ انگیزهای برای عمل به پروتکلها ندارند. افزون بر این باید یادآور شد افرادی در جلسات این کنوانسیون حاضر میشوند که تصمیمگیر نبوده و در نتیجه پروسه به امضا رسیدن پروتکلها خیلی کند پیش میرود.
جام جم