او میگوید: با اینکه رفتارهای رادیکال توسط خود تندروها هم ضرررسان تلقی میشود، اما از آنجایی که کاری با منافع کشور ندارند و گرفتاری مردم برایشان مهم نیست، این کارها را انجام میدهند تا روز به روز به سِمتهای بالاتر و بهتری برسند. همینطور است که آقای زاکانی که به هر شکلی مدرک پزشکی هستهای گرفته است، به عنوان شهردار مهمترین شهر کشور انتخاب میشود. این نوع انتخاب در حالی است که هم خودش و هم انتخابکنندگان میدانند او ویژگیهای یک شهردار را ندارد، اما شهردار شده است تا هم راجع به هستهای صحبت کند، هم درباره مسائل شهری تصمیمگیری داشته باشد و هم به بحث ورود به موضوع مهم رابطه ایران با کشورهای دیگر ورود کند.
مجلسی میگوید: تا نظام حکمرانی از این فضا و روش استقبال میکند، عدهای همچنان نظراتشان را با آنچه موردنظر حاکمیت است، همخوان میکنند و کاری به کار مصلحت عمومی ندارند. یعنی حاکمیت از دخالتهای بیجا حمایت میکند.
جناحی که آقای رئیسی را به عنوان رئیس جمهوری روی کار آورد و اکنون هم ارگانهای حاکمیتی را در اختیار گرفته است، اساسا انزواطلبی را برای خود هدفی اصلی میداند. هر ساختاری که میخواهد، کشورش با جهان همراه باشد و با کشورهای دیگر مبادلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد، باید اصول و مقررات بینالمللی را جدی بگیرد و به بایدها و نبایدهای معادههایی که در جهان بنا گذاشته شده است، تن بدهد.
مشکل اصلی ایران چیزی جز این نیست که گروهی تندرو به نظام تصمیمگیری رسوخ کردهاند که با هدف تحقق منافع سیاسی و جناحی، عامدانه و عالمانه خرابکاری میکنند تا از هر تفاهم احتمالی ایران با جهان جلوگیری کنند. همین چند روز پیش عدهای روی دیوارهای سفارتخانه انگلیس اقدام به شعارنویسی کردند. انگار نه انگار که آن سفارتخانه بر اساس رابطه رسمی ایران و انگلیس در تهران فعالیت دارد. این اقدام در حالی است که هنوز ضررهای حمله به سفارت عربستان را تحمل میکنیم. شاید هم دولت ایران بنای رویارویی با دولت انگلیس را دارد. به هر حال محل تصمیمگیری این مسئله هم شهرداری نیست و اگر قرار است شهرداری تهران رابطه با جهان را تنظیم کند، بهتر است وزارت خارجه تعطیل شود تا دنیا هم تکلیف خود را درباره ایران بداند.