شفا آنلاین -اگر مادر بودن را تجربه نکردهاید احتمالا در اطرافیانتان مادرانی در دوره نقاهت پس از زایمان را دیدهاید و از مشکلات روحی و جسمی این دوره تا حدودی باخبرید. از قدیم در باورهای سنتی دوره بهبودی پس از زایمان را دورهای چهل روزه دانستهاند و در تمام فرهنگها و جوامع مختلف برای مراقبت از مادران در این مقطع قواعد و رسوم خاصی در نظر گرفتهاند. از نظر علمی نیز دوره نقاهت پس از زایمان، زمانی طولانی است که در آن مادر نیاز به مراقبتهای ویژهای دارد تا روان و جسمش بهبود یابد
به گزارش شفا آنلاین ،با این تفاسیر تصور کنید مادری پس از سپریکردن دوران سخت بارداری و دست و پنجه نرمکردن با دردها، مشکلات و مصایب زایمان، مجبور به مراقبت از نوزاد چند روزهاش شود که به دلیلی در بیمارستان بستری شده است و علاوه بر این، نگرانی و دلهره برای فرزند ناخوش احوالی را که در محیط و شرایط نهچندان مطلوب بیمارستان به سر میبرد هم، باید تحمل کند. تمام این دلایل دست به دست هم دادهاند که یکی از تلخترین خاطرات این مادران رقم بخورد.
شاید بپرسید با وجود مراقبتهای پزشکی و پرستاری در محیطهای درمانی چه لزومی به حضور مادران است؟ برای پاسخ باید گفت، طبق تحقیقات پژوهشگران، تغذیه نوزادان از شیر مادر و در آغوش گرفتن آنها از سوی والدین در بهبود و رشد هر چه سریعتر نوزادان بیمار یا نارس تأثیر شگرفی دارد. پیرو این نتایج در کشور ما نیز طبق سیاستهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مادران موظف میشوند در کنار نوزادانشان در بیمارستان حضور یابند و طبق نظر پزشک معالج نوزاد در پرستاری از او سهیم شوند.
دکتر کریم افشارینیا، عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، در خصوص اهمیت این پرستاری میگوید: در ماههای اولیه زندگی پدیده دلبستگی و تماس بدنی نوزاد با مادر از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و آنقدر در روانشناسی رشد مهم ارزیابی میشود که در نبود مادر توصیه میشود پدر به جای او پرستاری و در آغوش گرفتن نوزاد را به عهده بگیرد.
وی میافزاید: طبق تحقیقات، کودکانی که از این مسأله محروم شدهاند، هوش شناختی و هوش هیجانی کمتری نسبت به کودکانی دارند که از همان بدو تولد از محبت پدر و مادر بهرهمند شدهاند. لازم به تذکر است، شکایت مادرانی که پرستاری از کودکانشان را در بیمارستان بهعهده گرفتهاند، نه به دلیل سختیهای این مراقبت بوده، بلکه آنها از اینکه در کنار کودکانشان بودهاند، بسیار هم ابراز خشنودی میکنند، اما این شرایط نامطلوب و نهچندان استاندارد بخش نوزادان بیمارستانهای کشور است که آنها را سخت آزرده و باعث ایجاد لطمات روحی و جسمی برای آنها شده است.
برخی از مشکلات و نواقص بخش بستری نوزادان بیمارستانهای کشور از دیدگاه مادرانی که نوزاد بستری شده دارند، مورد بررسی قرار گرفته که تأمل درخصوص این کمبودها سوالبرانگیز است.
فقدان آموزش برای مادران
از جمله نواقصی که به آن اشاره شده فقدان آموزشهای مورد نیاز برای سازگاری با شرایط و مقررات بیمارستان و نحوه مراقبت از نوزادان بیمار است. شکوفه. م، خاطره اولین شبی را نقل میکند که برای پرستاری از نوزادش به بخش نوزادان فرا خوانده شد: «ابتدای ورودم از سوی نگهبان به خوابگاه مادران راهنمایی شدم، ساعت 11 شب بود و همه خواب بودند. سالن کاملا تاریک بود. حال بدی داشتم و چون سزارین شده بودم از شدت درد و ضعف نمیتوانستم حتی روی پاهایم بایستم. هر چه تلاش کردم تا تختی خالی برای استراحت بیابم موفق نشدم. سرگردان و مبهوت بودم. ناگهان به یاد نوزادم افتادم و به طرف بخشNICU که فاصله زیادی با خوابگاه داشت به راه افتادم، به آنجا که رسیدم خبری از پرستاران نبود. نیم ساعتی منتظر شدم تا بالاخره سر و کله پرستاری پیدا شد و با عصبانیت فریاد زد که چرا بدون روپوش مخصوص و دمپایی وارد بخش شدهام. دستپاچه حال نوزادم را پرسیدم و از او خواستم مرا راهنمایی کند. محل آن را به من نشان داد و خود غیبش زد. به طرف فرزندم رفتم و اشکریزان و لرزان بدن نحیف و ضعیفش را برانداز کردم. من که تجربه اولم بود حتی نمیدانستم چگونه درِ دستگاه را باز کنم و فرزندم را با آن همه سِرُم و چشمبند و دستگاهی که به بدنش وصل بود در آغوش بگیرم. از شدت ناراحتی و بغض میلرزیدم و کاملا درمانده شده بودم که ناگهان یکی از مادران به دادم رسید و نکاتی را که مهم و حیاتی بودند به من گوشزد کرد؛ مثلا گفت چشمبند را حتما به چشم نوزاد بزنم تا آسیب نبیند و در«انکوباتور» را در هر بار خارجکردن نوزاد ببندم و مواظب دمای بدن او باشم.
خلاصه کوچولویم را آرام کردم و بسختی او را در جایش خواباندم و خودم شب را بدون اینکه تختی برای خواب داشته باشم تا صبح سر کردم و دائم به این موضوع میاندیشیدم که ناآگاهی من ممکن بود فرزندم را دچار آسیب کند.
وی میافزاید: اینجا فقدان آموزش به مادران ممکن است سلامت نوزادان را به خطر اندازد. مثلا پوشیدن روپوش مخصوص حضور در بخش اجباری است، اما دلیل این تاکید به مادران آموزش داده نمیشود، به همین علت دیده میشود کسانی که از سواد کمتری برخوردارند با این روپوش به همه جا میروند و روزها هم آن را تعویض نمیکنند، در نتیجه باعث انتقال آلودگیها به محیط استریل این بخش میشوند.
کمبود راهنمایی لازم برای آموزش نحوه صحیح شیردادن به مادرانی که برای اولین بار نوزادی را شیر میدهند، از جمله مسائل دیگر مورد نظر مادران است. آنها میگویند اگر چه بروشورهایی در این باره توزیع میشود، اما حضور فردی دلسوز، مسئولیتپذیر و متخصص که بتواند به ارائه راهنماییهای لازم بپردازد و مشکلات را در این باره مرتفع کند، ضروری به نظر میرسد.
نقص تجهیزات و امکانات
اگر چه نیروی انسانی، خدمات پرستاری و پزشکی از اهمیت فوقالعادهای در مراکز درمانی برخوردار است، اما نقش اساسی امکانات و تجهیزات و شرایط فیزیکی این اماکن مورد بحث را نمیتوان نادیده گرفت. بحث درخصوص تجهیزات تخصصی، درمانی و خدمات پزشکی در گزارش ما نمیگنجد، اما نقص شدید در تجهیزات بهداشتی و امکانات رفاهی مقولهای بوده که بارها به آن اشاره شده است.
شهرزاد. ت به مسأله مهمی در این خصوص اشاره میکند و میگوید: محل شیردادن به نوزادان در سالنی قرار دارد که محل تردد پرستاران، پزشکان، مادران و گاهی عیادتکنندگان است. گاه پیش میآید که حتی پزشکان مرد نیز از آنجا عبور میکنند و این خلاف موازین اخلاقی و دینی است. همچنین در سالن مرتب باز و بسته میشود و دمای آن تغییر میکند و این مسأله نوزادان عریان را که به دمای انکوباتور عادت دارند در معرض خطر قرار میدهد.
یکی دیگر از مادران درخصوص نبود امکانات کافی هنگام تغذیه نوزادان میگوید: برای مادرانی که عمل سزارین انجام دادهاند یا در زایمان طبیعی جراحی شدهاند، نشستن روی صندلیهای خشک و غیرقابل انعطاف که برای شیردادن در نظر گرفته شده است، قابل تحمل نیست و شیردادن به نوزاد در این حالت بسیار طاقتفرسا و دردناک است.
مکان شیردادن به کودکان باید محلی با دمای مناسب و بهداشتی و خالی از تردد باشد تا احساس آرامش و امنیت در مادر و کودک پدید آید. نوع هیجان مادر هنگام تغذیه کودک تأثیر فوقالعادهای در رشدکودک دارد، هر چه مادر شادتر، آرامتر و سرحالتر باشد، شیردادن تأثیر مثبتتری روی نوزاد میگذارد.
بیشتر مادران شرکتکننده در گزارش ما از نامناسب بودن محل استراحت مادران و کمبود امکانات بهداشتی، رفاهی و تغذیه نامناسب در بیمارستانها شکایت میکنند. دوری محل استراحت مادران نسبت به بخش مراقبت از نوزادان موضوعی است که مادران بارها به آن اشاره داشتند. همچنین تراکم جمعیت در سالن استراحت مادران، تهویه نامناسب، وجود صندلیهای تاشو به جای تخت، نبود امکانات برای خواب و سرویس بهداشتی نامناسب از دیگر معضلات مورد بحث برای مادرانی است که گاهی ماهها مجبورند در بیمارستان اقامت کنند.
بنا به گزارشهای رسیده در برخی بیمارستانها برای یک اتاق استراحت که حدود 20 نفر را در خود جای میدهد، یک واحد سرویس بهداشتی در نظر گرفته شده که فاقد استانداردهای لازم و مناسب با شرایط فیزیکی مادران تازه فارغ شده است.
برخی تجهیزات جزو بدیهیات و استانداردهای معمول بیمارستانها محسوب میشود که متأسفانه در برخی گزارشها کمبود آنها نیز به چشم میخورد. اظهارات زیر میتواند برخی از این کمبودها را متذکر شود.
مریم میگوید: روی دیوارها، تابلوی اعلانات و پشت در اتاق نوزادان بارها تأکید شده که ضدعفونیکردن کامل دست با مواد ضدعفونیکننده، استحمام مادر قبل از شیردادن نوزاد و تمیزکردن نوزادان با آب گرم و صابون از مواردی است که انجام آنها برای سلامت نوزاد الزامی است. حال اینکه در مدت اقامت من در اینجا از آب گرم خبری نبود به طوری که من ناچار شدم با آب سرد فرزندم را شستوشو دهم که او را برای گرفتن آزمایش ادرار آماده کنم و این کار برایم بسیار دردناک بود. همچنین برای تعویض لباس و پوشک نوزادان یک تخت در نظر گرفته شده که ملحفهاش قابل تعویض نیست و ممکن است براحتی عفونت از نوزادی به نوزاد دیگر منتقل شود.
پدرانی که از دیدار فرزند محرومند
شرایط و امکاناتی که پدران نیز بتوانند بخشی از پرستاری نوزاد را به عهده بگیرند یا حتی به ملاقات او بیایند، مساله دیگری است که به طور غیرمستقیم مادران را تحت فشار روحی قرار میدهد. زیرا حمایت همسر در این دوران میتواند بسیار کارگشا و موثر باشد، اما متاسفانه از یک سو مادران به ناچار از این حمایتها محروم میمانند و از سوی دیگر پدران که گاه ممکن است هفتهها کودکشان را نبینند دچار افسردگی و اضطراب میشوند.
نداشتن اجازه برای حضور همراهی که کمک حال مادران باشد، نبود ضوابط و امکاناتی که مادران بتوانند در محل بیمارستان خدمات درمانی دریافت کنند، نبود اطلاعرسانی به والدین درخصوص بیماری فرزندشان و اضطراب حاکم بر آنها در این خصوص و برخورد نامناسب برخی پرستاران و پزشکان از مسائل دیگری است که موجب آزردگی مادران شده است.
توجه به هیجانات و سلامت مادران با علم به اینکه تأثیر مستقیم بر روح و جسم نوزاد دارد از نکات ضروری است که توجه یا بیتوجهی به آن میتواند حتی زحمات کادر درمانی را به هدر دهد و برای همیشه اثرات نامطلوبی را در نوزادان بیمار بر جای بگذارد.انسانهای کوچکی که هیچ ارادهای از خود ندارند و کاملا وجودشان وابسته به مراقبتهای مراقب است، موجودات دوستداشتنیای که به کار بردن هرگونه روش درمانی تهاجمی برای آنها دل هرکسی را به درد میآورد چه رسد به مادران که محبت ذاتی و وصفناشدنی به فرزند خود دارند، با این شرایط حضور مشاورانی در بیمارستان که بتوانند در تسکین افسردگی و هدایت هیجانهای مادران کمک کنند شاید جزو پیشنهادهای آرمانگرایانه محسوب شود، اما فراهمکردن شرایط مطلوب، مناسب و استاندارد، رابطه مستقیم با اجرای موفقیتآمیز هدفی دارد که مادران را به پرستاری از نوزادان بستری شده فرا میخواند؛ نبود این شرایط ممکن است این طرح را به کلی ناکارآمد کرده یا به یک فعالیت سطحی بدل کند و نتایج مورد نظر را زیر سوال ببرد.