به گزارش شفاآنلاین:علائم افسردگی در کودکان متفاوت است. این بیماری اغلب تشخیص داده نمی شود و درمان نمی شود زیرا علائم به عنوان تغییرات عاطفی و روانی عادی ناپدید می شوند. مطالعات اولیه پزشکی بر روی افسردگی «نقابدار» متمرکز بود ، که در آن خلق و خوی افسرده کودک با کنش یا رفتار خشمگین نشان داده میشد. در حالی که این اتفاق می افتد، به ویژه در کودکان کوچکتر، بسیاری از کودکان مانند بزرگسالان افسرده، غمگینی یا خلق و خوی ضعیف نشان می دهند. علائم اولیه افسردگی حول محور غم و اندوه، احساس ناامیدی و تغییرات خلقی می چرخد.
علائم و نشانه های افسردگی در کودکان عبارتند از:
همه کودکان همه این علائم را ندارند. در واقع، اکثر آنها علائم متفاوتی را در زمانهای مختلف و در شرایط مختلف نشان میدهند. اگرچه برخی از کودکان ممکن است در محیط های ساختاریافته به خوبی به عملکرد خود ادامه دهند، اکثر کودکان مبتلا به افسردگی، تغییرات قابل توجهی در فعالیت های اجتماعی، از دست دادن علاقه به مدرسه، عملکرد تحصیلی ضعیف یا تغییر در ظاهر خواهند داشت. کودکان همچنین ممکن است شروع به مصرف مواد مخدر یا الکل کنند، به خصوص اگر سن آنها بالای 12 سال باشد.
اگرچه در جوانان زیر 12 سال نسبتاً نادر است، اما کودکان کم سن و سال نیز ممکن است اقدام به خودکشی کنند و ممکن است زمانی که ناراحت یا عصبانی هستند این کار را به صورت تکانشی انجام دهند. دختران بیشتر احتمال دارد اقدام به خودکشی کنند، اما پسرها به احتمال زیاد وقتی اقدام به خودکشی می کنند، واقعاً خود را می کشند. کودکانی که دارای سابقه خانوادگی خشونت، سوء مصرف الکل ، یا سوء استفاده فیزیکی یا جنسی هستند، مانند آنهایی که علائم افسردگی دارند، در معرض خطر بیشتری برای خودکشی هستند.
تا 3 درصد از کودکان و 8 درصد از نوجوانان در ایالات متحده افسردگی دارند. این عارضه به طور قابل توجهی در پسران زیر 10 سال شایع تر است. اما در سن 16 سالگی، دختران بیشتر دچار افسردگی می شوند.
اختلال دوقطبی در نوجوانان بیشتر از کودکان کوچکتر است. اما اختلال دوقطبی در کودکان می تواند شدیدتر از نوجوانان باشد. همچنین ممکن است با اختلال کم توجهی بیش فعالی (ADHD)، اختلال وسواس فکری جبری (OCD) یا اختلال سلوک (CD) رخ دهد یا پنهان شود.
مانند بزرگسالان، افسردگی در کودکان می تواند ناشی از هر ترکیبی از چیزهایی باشد که به سلامت جسمانی، رویدادهای زندگی، سابقه خانوادگی، محیط زندگی، آسیب پذیری ژنتیکی و اختلالات بیوشیمیایی مربوط می شود. افسردگی یک خلق و خوی گذرا نیست و وضعیتی نیست که بدون درمان مناسب از بین برود.
کودکانی که سابقه خانوادگی افسردگی دارند بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند. کودکانی که والدینشان افسردگی دارند، معمولاً اولین دوره افسردگی خود را زودتر از کودکانی که والدین آنها این بیماری را ندارند، تجربه میکنند. کودکان خانواده های پر هرج و مرج یا خانواده هایی که مدام دعوا می کنند، یا کودکان و نوجوانانی که از موادی مانند الکل و مواد مخدر سوء مصرف می کنند نیز در معرض خطر بیشتری برای افسردگی هستند.
اگر علائم افسردگی در کودک شما حداقل 2 هفته طول کشیده است، برای
اطمینان از اینکه هیچ دلیل فیزیکی برای علائم وجود ندارد و مطمئن شوید که
کودک شما درمان مناسب را دریافت می کند، با پزشک خود ملاقات کنید. مشاوره
با یک متخصص مراقبت از سلامت روان که در کودکان متخصص است نیز توصیه می
شود. به خاطر داشته باشید که ممکن است پزشک اطفال از شما بخواهد که به
تنهایی با کودک شما صحبت کند.
ارزیابی سلامت روان باید شامل مصاحبه با
شما (والدین یا مراقب اولیه) و فرزند شما و هر آزمایش روانشناختی دیگری
باشد که مورد نیاز است.
هیچ تست پزشکی یا روانشناختی خاصی وجود ندارد که بتواند افسردگی را به وضوح نشان دهد، اما ابزارهایی مانند پرسشنامه (هم برای کودک و هم برای والدین)، همراه با اطلاعات شخصی، می تواند در کمک به تشخیص افسردگی در کودکان بسیار مفید باشد. گاهی اوقات این جلسات درمانی و پرسشنامهها میتوانند نگرانیهای دیگری را که به افسردگی کمک میکنند، مانند ADHD ، اختلال سلوک ، و OCD آشکار کنند.
گروه ویژه خدمات پیشگیرانه ایالات متحده غربالگری اضطراب را در کودکان و نوجوانان 8 تا 18 ساله و غربالگری اختلال افسردگی اساسی (MDD) را در نوجوانان 12 تا 18 ساله توصیه می کند.
گزینه های درمانی برای کودکان مبتلا به افسردگی مشابه بزرگسالان است، از جمله روان درمانی (مشاوره) و دارو. پزشک کودک شما ممکن است ابتدا روان درمانی را پیشنهاد کند و در صورت عدم بهبود قابل توجه، داروی ضد افسردگی را به عنوان یک گزینه در نظر بگیرد. بهترین مطالعات تا به امروز نشان می دهد که ترکیبی از روان درمانی و دارو در درمان افسردگی موثرتر است .
اما مطالعات نشان می دهد که فلوکستین ضد افسردگی ( پروزاک ) در درمان افسردگی در کودکان و نوجوانان موثر است. این دارو به طور رسمی توسط FDA برای درمان کودکان 8 تا 18 ساله مبتلا به افسردگی به رسمیت شناخته شده است.
کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی معمولاً با روان درمانی و ترکیبی از داروها، معمولاً یک داروی ضد افسردگی و یک تثبیت کننده خلق و خو، درمان می شوند.
داروهای ضدافسردگی باید با احتیاط مصرف شوند، زیرا می توانند باعث بروز حملات شیدایی یا بیش فعالی در کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی شوند. مدیریت داروی کودک باید بخشی از یک برنامه مراقبت کلی باشد که شامل درمان و قرار ملاقات های معمول با پزشک همراه با مراقبت های اولیه است.
FDA هشدار می دهد که داروهای ضد افسردگی ممکن است خطر تفکر و رفتار خودکشی را در کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی افزایش دهد. اگر سؤال یا نگرانی دارید، آنها را با پزشک خود در میان بگذارید. همچنین، اگر کودک شما از این داروها استفاده می کند، همچنان بسیار مهم است که پزشک و درمانگر را از نزدیک ملاقات کنید.
والدین باید مراقب علائمی باشند که ممکن است نشان دهد فرزندشان در معرض خطر خودکشی است.
اگر شک دارید که کودک یا نوجوان شما افسرده است، زمانی را برای گوش دادن به نگرانی های او اختصاص دهید. حتی اگر فکر نمی کنید مشکل واقعاً نگران کننده است، به یاد داشته باشید که ممکن است برای آنها بسیار واقعی باشد. مهم است که راه های ارتباطی را باز نگه دارید، حتی اگر به نظر می رسد کودک شما می خواهد کناره گیری کند. سعی کنید از گفتن این موضوع به کودک خودداری کنید. در عوض، با دقت گوش دهید و ممکن است در مورد مسائلی که باعث ایجاد مشکلات می شوند، اطلاعات بیشتری کسب کنید.
اگر احساس میکنید خسته هستید یا نمیتوانید به فرزندتان دسترسی پیدا کنید، یا اگر همچنان نگران هستید، به دنبال کمک مشاور و متخصص باشید.
تشخیص افسردگی کودکان بهخصوص در سنین زیر 3 سال کمی مشکل است زیرا با دورههای بدقلقی و لجبازی آنان اشتباه گرفته میشود. بهطور طبیعی کودک از 15 ماهگی تا 5/3 سالگی رفتارهای لجبازانه و قشقرقهایی برای رسیدن به خواستههایش دارد که شامل پا کوبیدن، سر کوبیدن، جیغ و داد کردن و... است. بروز این رفتارها در این سن کاملا طبیعی است، نه نشاندهنده افسردگی. به همین دلیل تشخیص علائم افسردگی معمولا از حدود 3 سالگی به بعد راحتتر است.
مهمترین کار، مطالعه و افزایش آگاهی والدین از خصوصیات و ویژگیهای روانشناختی کودکان در دورههای مختلف سنی است که میتواند در کنترل رفتارهای آنها موثر باشد. مثلا پرت کردن حواس کودک از خواستههایی که میتواند او را به سمت لجبازی سوق دهد، یکی از راههای کنترل لجبازی او است. در واقع مادر باید همواره در فکر پیشگیری از بروز لجبازی و قشقرق باشد زیرا مدیریت رفتار کودک وقتی در فاز قشقرق میافتد، بسیار دشوارتر است. گاهی هم لازم است به خواسته کودک «نه» گفته شود. در این صورت والدین باید جدیت لازم را در رفتار خود داشته باشند و با مشاهده لجبازی کودک مستاصل نشوند، کوتاه نیایند و نگران افسرده شدن او نباشند زیرا همانطور که اشاره شد، این رفتارها در سنین نوپایی کاملا طبیعی است. البته مشابه این رفتار را در دوره نوجوانی هم تا حدی طبیعی میدانیم چون طبق تعریف کنوانسیون کودک، دوره کودکی تا سن 18 سالگی است.
بله، اما اگر این علائم از حدود 4-5/3 سالگی به بعد مداوم و حداقل 2 تا 3 هفته در کودک وجود داشته باشد، به افسردگیاش شک میکنیم. یکی از علائم مهم افسردگی کودکان، تحریکپذیری و عصبانیت آنهاست. مثلا میبینید کودکی که تا چندی قبل خوشاخلاق بوده و مشکلی نداشته، حالا علاوه بر اینکه غمگین است خیلی زود عصبانی میشود و واکنش نشان میدهد.
کودک در طول دوره افسردگی حساستر و زودرنجتر میشود، سریعتر بغض میکند و گریهکردنهایش افزایش مییابد اما هر گریهای نشانه افسردگی نیست. در افسردگی گاهی حتی کودک برای موارد بسیار بیاهمیت تا یکی دو ساعت گریه میکند و این در کنار سایر علامتهای افسردگی میتواند خانواده را به افسردهبودن فرزند مشکوک کند. به عبارتی در دوران افسردگی، کودک دچار افت کیفی در زندگی میشود، کمتر سراغ دوستانش میرود، در بازیهای گروهی شرکت نمیکند و از زندگیاش لذت نمیبرد. والدین نباید گریهکردن بچهها را به افسردگی ارتباط دهند چون در بیشتر موارد اینطور نیست.
خیلی هم سخت نیست چون مشکلات رفتاری کودک معمولا کیفیت زندگی او را مختل نمیکند. کودک بازی میکند، میخندد، با دوستانش ارتباط برقرار میکند و... ولی افسردگی اختلالی است که روی کیفیت و زندگی طبیعی کودک اثر چشمگیری میگذارد. در این زمان است که والدین باید به ابتلای فرزندشان به افسردگی شک کنند و او را نزد روانپزشک ببرند.
در صورتی که کودک در محیط خانواده مورد بیتوجهی و غفلت، کودکآزاری جسمی، تنبیه سخت و... قرار بگیرد، قطعا در معرض ابتلا به افسردگی قرار خواهدگرفت. احتمال ابتلا به افسردگی در کودکانی که یکی از والدین آنها افسرده است، 2 برابر و در کودکانی که هر 2 والد آنها افسردگی را در زندگی تجربه کردهاند، 4 برابر بیشتر از سایر کودکان است. علاوه بر ژنتیک، عوامل هورمونی، استرسهای روزمره زندگی، فشار والدین و... هم میتواند در ایجاد و بروز افسردگی کودک نقش داشته باشد.