آقای دکتر از نظر شما به عنوان یک روانپزشک طلاق میتواند باعث چه آسیب هایی شود؟
طلاق و جدایی والدین بر کودکان، خانواده، اقتصاد و اجتماع تأثیربه سزایی دارد. جدایی از همسر بر اساس مقیاس هولمز و راهه که ارزیابی دگرگونی های زندگی و تاثیر یر سلامتی است طلاق را دومین عامل استرسزا بعد از مرگ همسر معرفی کرده است. بنابراین جدا از آسیبهای اقتصادی اجتماعی این استرس میتواند سلامت جسم و روان زوجین را به مخاطره بیندازد. در عین حال طلاق خود یک راه حل نهایی در مواردی است که مشاجره، بحث و اختلاف یک استرس مزمن و طولانی و عدم رضایت زناشویی را ایجاد میکند و محیط نامناسبی را برای رشد بهینه فرزندان فراهم میکند که خود نیز تاثیر مستقیم بر سلامت جسم و روان دارد. بنابراین طلاق میتواند از آسیب بیشتر زوجین و فرزندان کمک کند.
با توجه به این توضیحات آیا این که همه فرزندان طلاق در معرض این آسیب های روان تنی قرار می گیرند درست است ؟این نوع از آسیب ها شامل چه مواردی می شود ؟
ابتدا این مسئله را دوباره خاطر نشان میکنم که قبل از طلاق نیز این بچهها در فضای امن و راحتی زندگی نمیکردهاند. اختلاف والدین و تعارضات آنها، شاهد بحث و مشاجرهای تکراری والدین و گاها خشونت آنها نسبت به هم و یا فرزندان، زمینه را برای مشکلات جدی در آنها فراهم ساخته است و اگر طلاق نیز صورت نگیرد این بچه ها به شدت آسیب دیده اند که در زندگی آینده آنها قابل مشاهده میباشد. پس چندان غیر قابل تصور نیست که فرزندان طلاق پرخاشگر باشند یا از اضطراب و افسردگی رنج ببرند. اختلالات خوردن نیز در این کودکان دیده میشود. اختلال سلوک که الگوی رفتاری پایدار و تکرار شونده شامل نقض حقوق اساسی دیگران و تجاوز از هنجارهای اجتماعی متناسب با سن کودک یا نوجوان تعریف شده است در فرزندان طلاق بیشتر دیده میشود از پیامدهای اختلال سلوک میتوان به ناتوانی در حل مسئله، عزت نفس پایین، رفتارهای پرخاشگرانه و ناسازگارانه، ضعف در عملکرد تحصیلی و ناتوانی در مهارتهای اجتماعی کلامی و غیرکلامی اشاره کرد و به طور کل به دلیل نبودن فضای امن و آرام قبل از طلاق والدین شدت مشکلات فرزندان طلاق از بچه هایی که یکی از والدین خود را از دست دادهاند بیشتر میباشد.
عنوان یک فلوشیب بیماریهای روان تنی چه نوع از بیماری های روان تنی در بچه هایی که والدین آنها از هم جدا شدهاند ر ممکن است دیده شود؟
طبق پژوهش ها بین تجربیات آسیب زا مانند طلاق والدین و شدت علائم جسمی ارتباطی مثبت وجود دارد. تجارب نامطلوب کودکی، منجر به افزایش خطر ابتلا به حملات صرع روانزاد، میگرن، رفتارهای پرخطر برای سلامت حتی در بزرگسالی میشود. هر قدر کودکان توانمندی اجتماعی کمتری در برابر حوادث منفی زندگی داشته باشند آسیب پذیرتر هستند و شکایات جسمی بیشتری را نسبت به سایر کودکان گزارش میدهند. از مشکلات روان تنی در کودکان میتوان از مشکلات گوارشی نظیر دل درد، اسهال یا یبوست، تهوع و یا استقراغ، مشکلات پوستی، احساس درد در دست یا پا قفسه سینه، سر درد، مشکلات ادراری و ... نام برد که در این کودکان دیده میشود.
آیا زوجینی که بعد از یک زندگی مشترک از هم جدا می شوند نیز ممکن است به بیماری های روان تنی دچار شوند؟
وضعیت تاهل در سلامت جسم نقش مهمی دارد اما پژوهش های جدید نشان می دهند که نه فقط وضعیت تأهل، بلکه این رضایتمندی زناشویی است که منجر به سلامت می شود. به عبارت دیگر، اگرچه ازدواج برخی فواید فیزیکی و روان شناختی دارد، اما این منفعت ها به افراد متأهل خشنود و راضی محدود می شوند. از طرفی کیفیت رابطه زناشویی به طور مثبتی با میزان سلامت عمومی، مصونیت بیشتر، ایمنی و وجود آنتی بادی های بیشتر علیه عوامل و بررسی و عملکرد بهتر سیستم قلبی عروقی رابطه دارد. همانطور که گفته شد نابسامانی زناشویی و طلاق بعد از مرگ ناگهانی در خانواده، از مهمترین عوامل تنش زا می باشد. تاثیر این نابسامانی در وضعیت زن و مرد متفاوت است. زنان بیشتر به ناراحتی های روان شناختی، افسردگی و اختلالات جسمی خفیف دچار میشوند در حالی که مردان نسبت به بیماری های مرگباری چون ناراحتیهای قلبی، عروقی و سرطان آسیب پذیرتر هستند.
چه باید کرد تا فرزندان با وجود جدایی والدین از یکدیگر آسیب کمتری را متحمل شوند؟
چند نکته مهم وجود دارد که بهتر است قبل از تصمیم به طلاق افراد به آن توجه نمایند. اول اینکه اگر با همسر خود دچار مشکل و تعارض هستند بحث و مشاجرات تکراری کمکی به حل مسئله نمیکند و بهتر است برای اختلافات خود از یک زوجدرمانگر کمک بگیرند در صورتی که مشکل به دلیل مزمن شدن و یا مشکلات شخصیتی یک یا هر دو نفر قابل درمان نباشد طلاق میتواند از آسیب بیشتر جلوگیری نماید و حنما قبل از طلاق نیز با روانشناس مشاوره صورت بگیرد تا با حداقل آسیب به خود و فرزندان طلاق انجام پذیرد.