نرخ خودکشی در ایران
مرگ براثر خودکشی موضوع بهشدت بغرنجی است که سالانه صدها هزار نفر را در سراسر جهان به درد میآورد. بر اساس دادههای آماری سازمان بهداشت جهانی، سالانه نزدیک به 800 هزار نفر در جهان براثر اقدام به خودکشی جان خود را از دست میدهند؛ این یعنی یک نفر در هر 40 ثانیه. به بیان آماری، در سراسر جهان سالانه 16 میلیون نفر به خودکشی فکر میکنند. بهاینترتیب، هرسال تقریباً 1/0 درصد از مردم جهان براثر خودکشی جانشان را از دست میدهند اما 2/0 درصد از مردم جهان مقدمات خودکشی را برای خود فراهم میکنند. به گفته دکتر امیرحسین جلالی، میزان مرگ در اثر خودکشی در ایران تقریباً بر اساس آخرین آمار رسمی منتشرشده از سوی وزارت بهداشت حدود 6 درصد هزار نفر جمعیت است.
فکر کردن به خودکشی را جدی بگیرید
وقتی کسی به شما میگوید که به خودکشی فکر میکند یا چیزهایی میگوید که به نظر میرسد فرد در حال فکر کردن به خودکشی است، این صحبتها میتواند هشداردهنده باشد. شما ممکن است ندانید در برابر حرفهای طرف مقابلتان چه اقدامی باید انجام دهید، آیا باید صحبتهای او درباره خودکشی را جدی بگیرید یا اینکه مداخله شما ممکن است وضعیت را بدتر کند؛ جلالی ندوشن در اینباره توضیح میدهد: «فکر به خودکشی ممکن است در هر دورهای از زندگی برای هر آدمی پیش بیاید و این مسئله به جنسیت، نژاد و حتی تدین ارتباطی ندارد. البته تدین افراد میتواند در جلوگیری از اقدام به خودکشی تأثیرگذار باشد؛ چنانچه باور دینی و در نظر داشتن خداوند در افراد متدین میتواند بهعنوان یک امر کنترلکننده عمل کند اما بههرحال فکر به خودکشی ممکن است به ذهن هرکسی بیاید. نکته حائز اهمیت این است که اگر کسی به خودکشی فکر کند حتماً باید درباره این مسئله با عضوی از خانواده یا دوستان صحبت کند و اگر واقعاً احساس میکند هرلحظه امکان اقدام به خودکشی وجود دارد حتماً باید از یک روانپزشک کمک تخصصی بگیرد. از طرف دیگر، اطرافیان باید صحبتهای طرف مقابل درباره خودکشی را جدی بگیرند چرا که نادیده گرفتن این مسئله به امید از بین رفتن یا فراموششدن آن میتواند باعث شود فرد احساس انزوا و سوءتفاهم بیشتری کند.»
عوامل تأثیرگذار در اقدام به خودکشی
جلالی ندوشن میگوید: «معمولاً اقدام به خودکشی زمانی به سراغ افراد میآید که فرد احساس کند هیچ هدف و نقطه امیدی در زندگی ندارد. همچنین تنگناهای اقتصادی و اجتماعی نیز میتواند در اقدام به خودکشی تأثیرگذار باشد اما گاهی برخی عوامل باعث میشود تا فرد افکار خودکشی را عملی کند؛ مثلاً، افسردگی شایعترین علتی است که ممکن است فرد به دنبال افکار خودکشی، اقدام به این عمل کند؛ بنابراین، افراد افسردهای که به خودکشی فکر میکنند باید این مسئله را جدیتر بگیرند. همچنین در افراد مضطرب، در خانوادههایی که قبلاً خودکشی رخداده، افراد مصرف کننده مواد مخدر و محرک، کسانی که سوگوارند و عزیزی را بهتازگی ازدستدادهاند و... افکار خودکشی باید جدیتر گرفته شود چراکه فکر به خودکشی در این افراد ممکن است زودتر به اقدام خودکشی بینجامد.»
این روانپزشک ادامه میدهد: «اگر کسی از ناامیدی، مرگ و اینکه زندگی ارزش زندگی کردن ندارد، حرف میزند بهترین کار بهعنوان یک دوست یا همکار این است که از او پرسیده شود که آیا این حرفها باعث شده تا به خودکشی فکر کند یا قصد اقدام به خودکشی را داشته باشد؛ گاهی وقتها همین پرسش ساده راهی را برای کمک کردن به آدمی که ممکن است ناامید باشد باز میکند.»
چرایی خودکشی در بهترین حالت ظاهری
گاهی بدون هیچگونه علائم هشداردهنده فرد اقدام به خودکشی میکند؛ چنانچه با انتشار چهره افرادی که اقدام به خودکشی کردند این موضوع قابلمشاهده بود که افراد چند ساعت قبل از خودکشی بسیار شاد بودند یا در کنار خانواده بهصورت عادی زندگی میکردند و مشکلی هم نداشتند، همین باعث شده بود که خانواده تصوری از اقدام به خودکشی در فرد نداشته باشد؛ جلالی ندوشن درباره دلیل اقدام این افراد به خودکشی میگوید: «برخی افراد ممکن است در ظاهر شاد باشند اما در باطن افسرده و غمگین باشند. دستکم 50 درصد افسردگیها، افسردگیهایی هستند که ازنقطهنظر بیرونی برای دیگران خیلی به نظر نمیآید؛ به فرض ممکن است فردی در ظاهر چهره شادی داشته باشد، حتی در مورد خانمها ممکن است آرایش غلیظ داشته باشد یا در مورد مردها سر و وضع ظاهری دلالتی از دلمردگی و افسردگی نکند اما در باطن فرد افسرده باشد. معمولاً اگر کسی بدون آنکه تنش یا مسئلهای حاد در کار باشد خودکشی کند، این به معنای این است که فرد از مدتها قبل به خودکشی فکر میکرده و ممکن است این فکر را با دیگران درمیان نگذاشته باشد یا بقیه به دلایلی فکر خودکشی فرد را دیگران نادیده گرفته باشند. علت آن است که برای ما خوشایند نیست که فکر کنیم عزیزمان دلمرده و غمگین است و اصولاً وقتی کسی از مشکلاتش برای ما صحبت میکنم ما کلافه میشویم و سعی میکنیم حرف را عوض کنیم اما واقعیت این است که در خیلی از این مواردی که ذکر شد ممکن است سرنخهایی درگذشته وجود داشته که فرد چون عموما چیزی را در ظاهر نشان نمیداده و مسائل و مشکلاتش را بیشتر در درون خود نگهداشته، دیگران مسئله افسردگی و دلمردگی او را جدی نگرفتند.»
جلالی تأکید میکند: «با این اوصاف، جامعه نباید نگران باشد که یک آدمهایی با ظاهر شاد ممکن است یکدفعه خودکشی کنند اما بهطورکلی، باید بیشتر حواسمان به کسانی باشد که از ناامیدی و مرگ حرف میزنند یا مشکلاتی دارند و دیگر مثل سابق نیستند یا کمحرف شدهاند.»
میزان خودکشی در نوجوانان و سالمندان بیشتر است
به گفته جلالی ندوشن، خودکشی در همه گروههای سنی رخ میدهد اما مرگ در اثر خودکشی در نوجوانان و سالمندان بیشتر است. او با اشاره به عوامل خودکشی در نوجوانان و سالمندان میگوید: «خودکشی معمولاً به دنبال عوامل و بیماریهایی رخ میدهد که زمینه ژنتیکی دارند. از آنجاییکه نوجوانی سن هیجان، بیقراری و بیثباتی است، اگر کسی ازنظر ژنتیکی زمینهای داشته باشد یا فضای خانوادگی و اجتماعی مشوشی داشته باشد احتمال اقدام به خودکشی را دارد. در مورد سالمندان نیز دلمردگی، یأس، تنهایی، بیماریهای مزمن، مرگ همسر، ترک کردن خانواده توسط فرزندان و مشکلاتی از این دسته زمینه خودکشی در سالمندان را فراهم میکند.»
شانههای هشداردهنده خودکشی در نوجوانان
برخی علائم و نشانهها میتواند به والدین هشدار دهد که امکان خودکشی در نوجوانشان وجود دارد: «اگر نوجوان منزوی و کمحرف شده و رفتارهای عجیب و متفاوت از گذشته پیداکرده، احتمال خودکشی هم در کنار مجموعه مشکلات دیگری که ممکن است به بار بیاید وجود دارد. همچنین در شرایط و بحرانهایی مثل از دست دادن عزیزان، طلاق پدر و مادر، مشکلات مالی و... والدین باید به نوجوانشان بسیار توجه کنند و با درک شرایط نوجوان، افکار منفی ازجمله فکر به خودکشی را از او دورنگه دارند.»
چگونه از افکار خودکشی خلاص شویم؟
جلالی ندوشن در پاسخ به این سؤال میگوید: «حقیقتاً خلاص شدن از افکار خودکشی دشوار است و این افکار قابل تکرار است اما میتوان با راهکارهایی افکار خودکشی را مدیریت و کنترل کرد. فکر خودکشی یک نوع راهحل برای فرد است و زمانی که فرد تصمیم به اقدام برای خودکشی میگیرد دید تونلی پیدا میکند و چشم و ذهنش فقط یکراه حل میبیند و آن حذف خودش است اما وقتی فرد حالش مساعد است میتواند بنا بر فضای زندگی خود چارچوبی را طراحی کند تا بتواند چشماندازهای متفاوتی را ببیند. در این صورت هر زمان فکر خودکشی به ذهنش برگشت میتواند با استفاده از چشماندازی که قبلاً ذخیره با خود داشته، فکر خودکشی را از خودش دور کند.»
این روانپزشک با اشاره به این چارچوبها و چشماندازها میگوید: «این را به خاطر داشته باشیم که همیشه افرادی هستند که به ما نیاز دارند. نبود ما میتواند باعث ایجاد غم و اندوه در زندگی دوستان و عزیزانمان شود. وجود این افراد به ما یادآوری میکند که زندگی ارزش زیستن دارد. همچنین کارهای زیادی وجود دارد که هنوز میشود در زندگی خود انجام داد.»
او ادامه میدهد: «مواجهه با مرگ و عقبنشینی از لبه پرتگاه ممکن است. میتوانیم از شجاعت و میل خود به زندگی، برای رویارویی با مشکلات زندگی، یادگیری مهارتهای مقابلهای برای غلبه بر افسردگی و یافتن قدرت برای ادامه دادن استفاده کنیم.»
احتمال مرگ با خودکشی کمخطر
جلالی میگوید متأسفانه درصد قابلتوجهی از افراد در اثر خودکشیهای کمخطرتر جانشان را ازدستدادهاند: «آدمها یکجایی ممکن است به آخر خط برسند و تصمیم قاطع برای خودکشی بگیرند و یکجایی ممکن است فرد بین مرگ و زندگی مردد باشد بنابراین ممکن است اقدام فرد اقدامی نباشد که قطعاً فرد را به کام مرگ بکشاند. با این وجود، در این موارد هم ممکن است فرد اقدامی کند که همین نیز میتواند سبب مرگ فرد شود. بنابراین، حتماً باید خودکشی را جدی گرفت و زمینههایی که در ذهن فرد وجود دارد و ممکن است او را به سمتی ببرد که چیزی شبیه مرگ یا تهدید به مرگ را امتحان کند را باید بررسی کرد.»
این روانپزشک در پایان تأکید میکند: «همیشه احتمال خودکشی مجدد وجود دارد اما دیگران ضمن جدی گرفتن این مسئله باید حواسشان باشد در برخورد با افرادی که تجربه خودکشی داشتهاند، از ترحم، انگ، سرزنش و قضاوت پرهیز کنند.»