به گزارش شفا آنلاین،ارتباط میان دو همسر بر اساس مستقیم یا غیر مستقیم بودن و شفاف یا غیر شفاف بودن به چهار گروه تقسیم می شود. هدف هر چهار نوع ، انتقال پیامی به طرف مقابل است اما شیوه آنها برای برآورده کردن این هدف متفاوت است.
شاید بهتر باشد تفاوت آنها را با یک مثال شرح بدهیم. مینا امروز می خواهد کاناپه بزرگ و ارغوانی گوشه اتاق پذیرایی نقلی شان را کنار بکشد و زیر آن را جارو کند. همایون تازه از اداره برگشته، روی مبلی دیگر لم داده است و با تبلتش، اخبار روز را مطالعه می کند.
مینا می خواهد همسرش در جا به جا کردن کاناپه به او کمک کند. اگر او شیوه پیام مستقیم و شفاف را انتخاب کند باید بگوید « عزیزم، ممکن است کمک کنی کاناپه را بکشم کنار؟» این پیام از آن جهت مستقیم است که مینا همسرش را خطاب قرار داده و شفاف است چرا که زن، دقیقا اعلام می کند از او چه می خواهد. این شیوه برقراری ارتباط ، بهترین روش ارتباطی است که پژوهش ها نشان می دهد همسران موفق، از آن زیاد استفاده می کنند.
اگراو شیوه دوم یعنی پیام غیر مستقیم و شفاف را برگزیند، امکان دارد بگوید « کاش یکی پیدا می شد کمک می کرد این کاناپه را بکشم کنار !» در این پیام مینا به طور مستقیم همایون را خطاب قرار نداده است اما مرد اگر حوصله داشته باشد حرف های همسرش را تحلیل می کند و نتیجه می گیرد که چون کسی جز او در خانه نیست پس لابد منظور مینا اوست و با این حال دلخور می شود که چرا زنش با طعنه درخواستش را مطرح کرده است.
شاید مینا بخواهد پیامش را به شکل دیگری پیچیده کند یعنی آن را به پیامی مستقیم و غیر شفاف تبدیل کند در نتیجه در حالی که یک سر کاناپه را گرفته همسرش را مستقیما خطاب قرار می دهد و از او گلایه می کند « تو نباید در کارهای خانه هیچ کمکی به من بکنی ؟ من اینجا برده ام ؟ اسیری آوردی ؟» همایون احتمالا در این پیام متوجه نمی شود که چرا مینا خشمگین است و پرخاش می کند و این گیجی اش، زن را بیشتر دلخور و آشفته می کند.
پیچیده ترین و بدترین شکل ارتباط میان همسران اما، غیرمستقیم و غیرشفاف است. در این شیوه، مینا، نه همسرش را خطاب قرار می دهد و نه واقعا می گوید که چه می خواهد و فقط غر غر می کند « خوش به حال مردم با شوهرهایشان! آدم می بیند کیف می کند. شانس که قسمت می کردند ما رفتیم دنبال سنگ ترازو. روی پیشانی من نوشته سیاه بخت. شوهر خوب نصیب بقیه شد، آنوقت ما چی ؟ هیچی ! با مدرک لیسانس، شدیم خدمتکار و آشپز. »
همسرش وقتی این رفتار را می بیند شاید با تعجب بپرسد « با من هستی ؟! چی شده؟! » اما مینا رو به او نمی کند و به حرف هایش ادامه می دهد.
نه فقط همایون، بلکه تقریبا همه مردهای دنیا از غرغر شنیدن متنفرند. او وقتی حرف های مینا را می شنود چه واکنشی دارد؟ شاید اول سعی کند ساکت بماند و خود را به نشنیدن بزند اما امکان دارد سرانجام از کوره در برود و با همان لحن ناخوشایند زنش، به او پاسخ بدهد و به این ترتیب چالشی مفصل میان آنها آغاز شود؛ یک دعوای طولانی و کشدار فقط برسر کنار کشیدن کاناپه، به اندازه نیم متر.
لابد خیال میکنید نادرست بودن این سه شیوه ارتباطی کاملاً آشکار است و طبیعتاً امکان ندارد کسی آنها را به کار ببرد اما حقیقت این است که بر اساس پژوهشها بسیاری از زوج های ناموفق از این روشها در زندگی مشترک استفاده می کنند.
هرچند مردان هم این شیوه ارتباط را به کار می بندند اما زنها بیشتر از آنها به غیر مستقیم و غیر شفاف گویی تمایل دارند اما مردها معمولاً علاقه ای ندارند پیام های غیر مستقیم یا غیر شفاف را درک کنند و همه عمر در حال رمزگشایی از حرف های زنان باشند و مثلاً کشف کنند که وقتی زنی می گوید«همممم، چه بوی پیترایی ! » یعنی « عزیزم ممکن است من را به یک پیتزا مهمان کنی؟ » یا « صبح تا شب زل بزن به این تلویزیون ! خب ؟ » یعنی « نظرت چیست تلویزیون را خاموشی کنی و به من نگاه کنی تا با هم گپ بزنیم؟» یا « پوسیدم توی این چاردیواری » یعنی « تو هم دلت می خواهد چند روزی آب و هوا عوض کنیم و بزنیم به جاده ؟ » یا « چه پیر و زشت شدم امروز من!» یعنی « لطفا مثل گذشته درباره زیبایی ام صحبت کن. به تعریف شنیدن نیاز دارم . »
جام جم
