افزایش جمعیت سالمندی که پیشتر دغدغه کشورهای توسعهیافته بود، اکنون دغدغه مسئولان ایرانی نیز شده است
شفاآنلاین>سلامت> افزایش جمعیت سالمندی که پیشتر دغدغه کشورهای توسعهیافته بود، اکنون دغدغه مسئولان ایرانی نیز شده است. بر اساس آمارها و اظهارات کارشناسان و متخصصان این حوزه، سیمای جمعیتی کشور با شیب تندی در حال پیر شدن است. جوری که تا سال 2050 بیش از 30درصد از جمعیت کشور گرد پیری به سرشان نشسته و سالخورده شدهاند.
به گزارش شفاآنلاین: خبر پیر شدن حدود یکسوم جمعیت کشور در چند دهه آینده را رئیس مرکز تحقیقات سالمندی اعلام کرد. دکتر دلبری در این زمینه گفت: جمعیت سالمندی بالای ۶۰سال به ۱۰درصد جمعیت کل رسیده و دو برابر شدن جمعیت کشور ۴۰سال طول کشیده است. اما دو برابر شدن بعدی جمعیت سالمندی از ۱۰ به ۲۰درصد کمتر از ۲۰سال طول خواهد کشید و در سال ۲۰۵۰ بیش از ۳۰درصد جمعیت کشور سالمند میشوند.
در حالی رئیس مرکز تحقیقات سالمندی از دو برابر شدن
سالمندی در ۴۰سال گذشته خبر میدهد که سیاستهای جمعیتی تا چند سال گذشته بر پایه شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» بود. علاوه بر این سیاست اشتباه جمعیتی، در یکی دو دهه گذشته در سایه غفلت و بیخبری دستگاههای فرهنگی کشور آمار ازدواج بهصورت جدی کاهش پیدا کرد و در مقابل آمار طلاق افزایش پیدا کرد. این عدم تناسب بین ازدواج و طلاق موجب شد از یکسو این پدیده باعث پیر شدن سیمای جمعیتی کشور شود و از سوی دیگر، بخشی از جمعیت به دلیل این غفلت و بیبرنامگی دچار چالش جدی شوند. جامعه نیز با پدیده و آسیبهای اجتماعی تازهای روبهرو شود.
ایران جزو سه کشوری است که بالاترین سرعت سالمندی در جهان را دارد.
در حال حاضر ایران جزو چند کشور اول جهان است که بهسرعت درصد سالمندی آن افزایش مییابد. همین چند روز پیس عبدالله معتمدی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی گفت: سرعت رشد جمعیت سالمندی در جامعه ما بیش از سه برابر رشد جمعیت است. لذا ما دچار جمعیت سالمند هستیم و این شرایط رو به رشد است. آمارها نیز آهنگ پرشتاب سالمندی در ایران را تأیید میکنند. بر اساس سرشماری ۱۳۹۵ از جمعیت ۷۹میلیونی کشور، ۷میلیون و ۴۰۰هزار نفر یعنی ۹.۲۸درصد سالمند هستند و پیشبینی میشود که درصد سالمندان ایران تا سال ۲۰۲۵میلادی یعنی ۶ سال دیگر به ۱۰ و تا ۲۰۵۰ یعنی ۳۱سال دیگر به بیش از ۳۰درصد برسد. بر اساس گزارش سال 2013 سازمان جهانی بهداشت، ایران جزو سه کشوری است که بالاترین سرعت سالمندی در جهان را دارد. آهنگ پرشتاب سالمندی در کشور در حالی است که در کشورهای توسعهیافته بیش از نیمقرن طول کشیده تا سالمندی جمعیت طی شود ولی در جامعه ایران به علت کاهش سریع و چشمگیر نرخ باروری، این مدت در زمان کوتاهی طی شود.
سن سالمندی چه سنی است
در تعیین و تعریف کشور سالخورده اختلافنظر بسیار است و تعاریف متعددی از سن سالخوردگی و سالمندی در دنیا ارائهشده است. هر کشوری بر اساس شرایط فرهنگی و اقتصادی شاخصهای را در تعریف خود مدنظر داشته و با توجه به آن شاخصها سن سالخوردگی را عدد خاصی تعیین کردهاند.
بر اساس یک شاخص شناختهشده جمعیتی، معمولاً اگر بیش از 12درصد کل جمعیت 60سال و بالاتر و یا بیش از 10درصد کل جمعیت 65سال و بالاتر باشد جمعیت سالخورده تلقی میشود. در تعریفی دیگر سازمان ملل متحد نیز کشورها را به سه نوع ساخت جمعیتی جوان، بزرگسال و سالخورده تقسیم کرده است که مشخصه آنها میزان نسبت جمعیت سالمند در این کشورها است.
به این صورت که کشورهای دارای جمعیت جوان، کشورهایی هستند که نسبت سالمندان آن زیر چهار درصد باشد. کشورهای دارای جمعیت بزرگسال کشورهایی هستند که نسبت سالمندان آن بین چهار تا شش درصد باشد و کشورهای دارای جمعیت سالخورده کشورهایی هستند که نسبت جمعیت سالمندان آن بیش از هفت درصد یا بیشتر باشد. باوجوداینکه حال حاضر، سازمان ملل معیار عددی مشخصی برای تعریف سن سالمندی ندارد، اما روی این اصل توافق دارد که افراد 60ساله و بیشتر جمعیت سالمند را تشکیل میدهند.
در ایران سن پیری و سالخوردگی تعریفنشده است ولی اگر شروع دوره پیری را زمان بازنشستگی کامل از خدمت محسوب کنیم طبق قانون تأمین اجتماعی سن پیری برای مردان 60سالگی و برای زنان 55سالگی است و طبق قانون استخدام کشوری سن بازنشستگی برای مردان و زنان 65سالگی است.
مصائب سالمندی در ایران
در حالی ایران مرحله انتقال ساختار سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی را تجربه میکند که کشور امکانات و زیرساختهای مواجهه با این میزان جمعیت سالمند را ندارد و سالمندان حال حاضر کشور که بهمراتب جمعیتشان کمتر از چند سال آینده است، با چالشهای فراوانی مواجهه هستند و اغلب آنان زندگی باکیفیتی ندارند. اغلب شهرهای کشور دوستدار سالمند نیستند، جوری که سالمندان نمیتوانند بهراحتی از خانه بیرون آمده و کارهای روزمره خود را بدون نیاز به دیگران انجام دهند. علاوه بر مشکلات یادشده، سالمندان ازلحاظ اقتصادی نیز در مضیقه هستند. نهادهای حمایتی در ایران ضعیف هستند و حمایتهای لازم و درخور را از این قشر انجام نمیدهند. حقوق بازنشستگی سالمندان بازنشسته کفاف هزینههای سبد معیشت آنها را نمیدهد، وضعیت سالمندان بدون حقوق بازنشستگی و بیمه بسیار بغرنجتر است، اغلب آنها خود را سربار فرزندان خود میدانند و حتی مرگ برایشان آرزو شده است. در حالی برخی سالمندان با نگرانی منتظر مرگ هستند که جامعهشناسان معتقدند این مرحله از عمر دوران سوم زندگی است و افرادی که در این مرحله قرار دارند دارای پتانسیل و کارکردهای خاصی هستند که میتوان از آن در جامعه بهره برد. یکی از مهمترین کارکردهای افراد در میانسالی انتقال تجربیات و استفاده بهینه از آن است. کشورهای شمال اروپا سالهاست از سالمندان در مدارس و مهدکودکها برای انتقال تجربه به نسل جدید استفاده میکنند.
تکریم سالمندان نیز موضوع دیگری در این باب است. در کشور ما اغلب سالمندان را افراد بیمصرف و سربار تلقی میکنند. علاوه بر این، در بسیاری از موارد واژه «پیرزن» یا «پیرمرد» نیز توهین و فحش تلقی میشود و برخی این واژه را برای ناسزاگویی یا تحقیر افراد به کار میبرند. درحالیکه برخی این چرخه از دوره حیات را آنچنان بد و شرمآور تلقی میکنند که بهعنوان فحش از آن استفاده میکنند که امروزه در جوامع پیشرفته، برای حفظ شأن سالمندان و تکریم آنان، عنوان «شهروند ارشد» را برای افراد سالخورده درنظر میگیرند. این تکریم ازآنجهت است که سالمندان به این باور برسند که هنوز در محور تصمیمگیری هستند و در جامعه نقش پررنگی را ایفا میکنند. بدیهی است موارد ذکرشده تنها چند مورد از مصائب سالمندی در ایران است. مشکلات این قشر لیست بلندبالایی است که در این چند سطر کوتاه نمیگنجد. اکنون با توجه به شرایط پیشآمده و تغییرات دموگرافیک جمعیت در ایران، به نظر میرسد باید ضمن اینکه سیاست جمعیتی کشور به سمت افزایش جمعیت منطقی پیش رود، باید زیرساختهای موردنیاز برای ارتقای کیفیت زندگی سالمندان ایجادشده و گسترش یابد و همچنین از تجربه کشورهای مانند ژاپن که در امر ارائه خدمات به سالمندان موفق عمل کردهاند استفاده کرد. بدیهی است اگر موضوع سالمندی در کشور بهدرستی مدیریت و برنامهریزی نگردد میتواند بهعنوان مهمترین چالش اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی درمانی قرن جاری مطرح شود. روزنامه همدلی