واقعیتهای کرونایی و میزان تاسفانگیز مرگومیرهای رکوردشکن آن و کمبود معنادار واکسنها و عدم دسترسی به داروها در برخی از بیمارستانهای مراکز استانها و شهرستانها با آنچه که گفته و شنیده میشود، مغایرت دارد و با واقعیات منطبق نیست
شفاآنلاین>سلامت> در شاهنامه، داستان مرگ سهراب به زبان فردوسی اینگونه روایت میشود که وقتی سهراب با ماجراجویی رادیکال و گرفتن ژست ناسیونالیستی و البته در طی یک «داستان پرآب چشم» تلاش داشت که با هجوم به ایران؛ تخت پادشاه نالایقی چون کیکاوس را برچیند و به سلطهاش پایان دهد و پدرش رستم را بهجایش نشاند و سرانجام به همراه پدر به توران حمله کند و به سلطه افراسیاب نیز پایان دهد، اما ماجرا آنگونه که سهراب میاندیشید و میخواست،پیش نرفت و برای آنکه حکم سرنوشت بر اساس (تراژدی ناشناخت) به تحقق در آید، همۀ کسان از ایران و توران، دوست و دشمن، دانسته و ندانسته، دست به دست هم میدهند تا رستم فرزندش را نشناسد و اینگونه بود که در نبردی تلخ با پدر ناشناس ماندهاش سینه سهراب ، با «بر کشیدن تیغ تیزم پدر، زخمی مهلک برمیدارد و به خاطر اهمال و امتناع یاران رستم در دیر رساندن داروی نجاتبخش یا همان «نوشدارو» پسر در آغوش پدر جان میدهد و رستم چاره نداشت جز آنکه مانند یک فرد درمانده و مستاصل بر سر جنازه فرزندش، زاری سر دهد.
داستانی که بر اساس«تراژدی ناشناخت» در مرگ سهراب به زبان فردوسی حکیم توس روایت شده است. لااقل در قسمتی از داستان بهویژه در بخش پایانی یعنی رساندن داروی نجاتبخش و گریستن بر جنازه فرزند، بیشباهت به توزیع دیرهنگام واکسن و کارزار واکسیناسیون در کشور ما نیست. در واقع پایان تراژدی مرگ سهراب را باید نشانه و براعت استهلال «رخداد پسینی» زیرکانهای در پاندمی کرونا و کارزار واکسنیاسیون در کشور ما دانست. در این روزها و در رسانههای خبری شنیده میشود که سامان دادن به معیشت اقتصادی و واکسیناسیون صد در صدی تا پایان بهمنماه در دستور کار و اولویت برنامههای رئیسجمهوری محترم ابراهیم رئیسی قرار گرفته است که البته تدوین و تنظیم چنین برنامههایی الحق والانصاف که اقدام نیکو و عمل مدبرانه و پسندیدهای است.
نکته مهمتر آنکه در این روزها از سوی دستاندرکاران وزارت درمان و پزشکی و ستاد مبارزه با
کرونا مرتب خبر میرسد که واکسنهای تولید داخلی با ورود موفقیتآمیز آن به مرحله و فاز بالینی قرار است در اغلب مراکز بهداشتی و بیمارستانهای کشور توزیع گردد و حتی منعی نیز برای واکسنهای خاص تولید خارجی وجود ندارد و احتمال آنکه حتی ما شاهد دسترسی به واکسنهایی چون فایزر و مدرنا در کنار واکسنهایی مانند سینوفارم پکنی، سینوفارم ووهانی، اسپوتنیک روسی، کواکسین هندی،آسترازنکای انگلیسی در کشور باشیم، منتفی نیست.
اما واقعیتهای کرونایی و میزان تاسفانگیز مرگومیرهای رکوردشکن آن و کمبود معنادار واکسنها و عدم دسترسی به داروها در برخی از بیمارستانهای مراکز استانها و شهرستانها با آنچه که گفته و شنیده میشود، مغایرت دارد و با واقعیات منطبق نیست. حال اگر در وضعیت خوشبینانه و در صورت اجراییسازی تعطیلی و اعمال قرنطینه و جلوگیری از سویههای مختلف کرونا با کنترل مرزها، برنامههای دولت در واکسیناسیون صد در صدی را معطوف به نتیجه و توفیق بدانیم، پای این پرسشها به میان میآید که چرا این برنامهها و توزیع گسترده واکسنها از نوع داخلی و خارجی آن در دولت پیشین و در آغاز پیکهای پیشین به اجرا در نیامد؟ آیا توزیع واکسنهای مختلف و عدم منع واکسنهای خاص تولید خارجی آنهم بعد از رکوردشکنی مرگببار کرونا، به معنای نوشداروی پس از مرگ سهراب نیست؟
چرا باید وقتی رقیب بر سر کار است، انجیر و زیتون که سفارش شده قرآن کریم است، حرام اعلام شود و وقتی دوست عهدهدار مسند و منصب است، شراب حلال گردد؟ آیا منشأ چنین تصمیم و البته مصیبتی نمیتواند چیزی جز بیشطلبی، خواهندگی عنانگسیخته، خود را دیدن و دیگران را ندیدن باشد؟ نکته مهمتری که در این میان رخ نموده است، راهاندازی موجی از واکسنستیزی است، به این معنی که واکسنهای تولید داخلی کارایی لازم را ندارند، واکسنهای سینو فارم منجر به مرگ میشود، واکسن آسترازنکا لخته خون تولید میکند و سرانجام اسپتونیک نیز ممکن است موجب سکته مغزی گردد.
در واقع راهاندازی امواج واکسن ستیزی خارج از معیارهای علمی سودخواهان و منفعتطلبان بازار سیاه و زیرزمینی شدن تهیه واکسن، بهرغم قرار گرفتن کشور در آستانه پیک ششم و در پیش بودن برنامه راهپیمایی اربعین حسینی در قالب سفر به عراق و با توجه به خطر ورود سویه (لامبدا) به کشور میتواند منجر به تردید افکار عمومی در تحقق واکسیناسیون عمومی شود و چه بسا ممکن است تمامی رشتههای ضدکرونایی دولت رئیسی را پنبه کند.
جان کلام آنکه اگر پهلو و سینه پاره شده سهراب از رهگذر آن «تراژدی ناشناخت» به مرگ و در نهایت به اندوه جانکاه پدری چون رستم منجر شده است، در ایران نیز سینه بسیاری عزیزان و هموطنان با سویههای گوناگون کرونا ویروس، مالامال از درد و چرکین از عفونت کرونایی است و چه بسا که سراسر بدنشان در تب و درد این ویروس منحوس میسوزد.
محققا تداوم راهاندازی امواج واکسنستیزی و کوبیدن مداوم بر طبل آن ممکن است منجر به هلوکاست کرونایی گردد و لازم است که با آگاهیبخشی و روشنگری از فواید واکسیناسیون و جلوگیری از واکسنستیزی و ایجاد شرایط نرمالیزاسیون و عادی شدن اوضاع، از هلوکاست و فاجعه کوویدی جلوگیری کرد.صلاحالدین هرسنی (کارشناس مسائل سیاسی)/ روزنامه همدلی