ارتباطهای پیامکی و چت کردن با تلفن همراه و رایانه به عنوان یکی از فراگیرترین شیوههای ارتباطی، میتواند در کمترین زمان، در سختترین شرایط، در دورترین مکان و با ارزانترین قیمت کاربردهای مناسبی داشته باشد. بیشک هر محصول ارتباطی جدیدی که وارد کشور میشود، به سبب ناشناخته بودن و دقت نظر نشدن در استفاده از آن، جامعه را دچار هیجانهای کاذب و کارکردهایی غیر از کارکردهای اصلی و آسیبهای اجتماعی فراوانی میکند که یکی از مهمترین این آسیبها رابطه بین دو جنس مخالف است. در ادامه، به برخی از آسیبهای روابط پیامکی اشاره میکنیم:
مانعی برای رشد و پیشرفت
اینگونه روابط و دوستیها گاهی به خاطر تفنن و سرگرمی شکل میگیرد و باعث میشود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف این ارتباط بکنند. اینگونه روابط بزرگترین مانع برای رشد و ترقی فرد در زمینههای مختلف است زیرا با دلمشغولیای که در اثر اینگونه پیوندها پدید میآید از تمرکز نیروهای فکری و روحی، کاسته میشود. اینکه شخصی به قصد گذراندن وقت و تفریح به این کار روی آورد، رابطه پیامکی را توجیه نمیکند و باید گفت که این رابطهها کمکم زمینه فساد و از بین رفتن حیا را در جامعه فراهم میکند.
کاهش عزت نفس
یکی از انگیزههای دوستی با جنس مخالف این است که جنس مذکر، داشتن دوستدختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور میکند و جنس مونث نیز داشتن دوستپسر را یک جاذبه فردی به حساب میآورد. از منظر روانشناختی کسانی که عزت نفس پایینی دارند، یعنی خود را کمارزش میپندارند، تلاش میکنند از این طریق کسب ارزش کنند.
بیعلاقه شدن به دیگران
دختران و پسرانی که مورد بیمحبتی در خانواده قرار میگیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، در صدد کسب رضایت یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آنها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناهگاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند. وابستگی عاطفی که به مرور در ذهن کاربر به واسطه ارتباطات پیامکی ایجاد میشود، باعث میشود تا او تمام عشق و احساسات خود را خرج طرف مقابل و احساسات خود را تلف کند. به خصوص اگر این رابطه اولین رابطه فرد باشد، با قطع شدن ارتباط دیگر نمیتواند شخص دیگری را مانند طرف مقابل دوست داشته باشد و به او عشق بورزد.
محروم شدن از شناخت واقعی
معمولا ادعا میشود که اینگونه روابط و دوستیها به انگیزه شناخت بیشتر شکل میگیرد ولی با کمی دقت میتوان فهمید که روح حاکم بر اینگونه دوستیها، هوسرانی است، نه خردورزی. ممکن است در این دوستیها شناخت ظاهری از جنس مخالف بالا برود اما وقتی پای هیجان به میان آمد، میزان شناخت واقعی پایین میآید و این ارتباطات نهتنها کمکی به شناخت افراد از یکدیگر نمیکند بلکه با بروز احساسات در بین دو طرف، باعث میشود که آنان از شناخت یکدیگر فاصله بگیرند و بر سلامت جسمی و روانشناختی آنان تأثیر منفی داشته باشد. این امر میتواند به یک فاجعه احساسی برای هر دو نفر منجر شود. پس بهترین روش شناخت یک فرد خاص، تکیه بر عقلانیت و خردورزی در سایه نظارت خانوادههاست.
زندگی در دنیایی از تعارضها
این فناوری جدید ارتباطی شاید به واسطه تغییر روابط اجتماعی افراد در حالت واقعی، همراهی و همدلی طرف مقابل در ابتدا با بیان حرفهایی از جنس دل، حمایتکننده باشد و به کم شدن استرس و اضطراب کمک کند اما در درازمدت، این دوستیها به پایان میرسند و با مخدوش شدن دنیای صادقانه افراد، بر پیچیدگیهای ذهنی آنان در مواجهه با دنیای اطراف افزوده میشود و با حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی میگذارد.
کنترل نکردن هیجانات افسارگسیخته
در برخی موارد، دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج به ارسال پیامک میپردازند و سعی میکنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند اما حقیقت امر این است که معمولا این وعدهها در حد خیال باقی میمانند. ما انسانها نیازهای زیادی داریم و یکی از مهمترین آنها نیاز به پیوندجویی است. نیازی همیشه زنده و درونی که ما را به پیوند دوستی یا پیوند زناشویی ترغیب میکند. حال اگر نیاز به پیوندجویی، هدفمند پیش نرود و بر مبنای ارضای مجموعهای از نیازهای شخصی، بدون ضابطه باشد، سبب شکلگیری هیجانات عاطفی افسارگسیختهای میشود که کنترل آن بسیار مشکل است.
اتلاف وقت و بی اعتماد شدن
ارتباط پیامکی میتواند اعتیادآور باشد به نحوی که دو طرف بعد از مدتی به
گزارشگیری یا خبررسانی ساعتی و دقیقهای به یکدیگر عادت کنند و خودشان را
ملزم بدانند که هر طور شده است، باید الان حتما از طرفم خبر بگیرم که
ناراحت نشود یا مطلع شوم وی کجاست. بنابراین فرصتی را که میتوان با
مطالعه، تفریح یا ورزش سپری کرد، در لابهلای پیامکبازی همراه با صرف
هزینه تلف میکنند که در انتها جز خستگی و خمودگی و ضرر مادی سودی برایشان
ندارد. از سوی دیگر ارتباط غیر شرعی دختر و پسر و شکسته شدن قبح چنین
روابطی در جامعه، باعث ایجاد روحیه بیاعتمادی نسبت به همسر آینده میشود و
این ذهنیت آزاردهنده در فرد شکل میگیرد که آیا همسرش پیش از این نیز چنین
رابطهای را تجربه کرده است یا خیر؟ این بیاعتمادی و شک هیچگاه فرد را
رها نمیکند و سرانجام، بنیان مستحکم خانواده را به مخاطره میاندازد.
روزنامه خراسان