کد خبر: ۲۷۱۱۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۹ - ۱۴ تير ۱۳۹۳ - 2014July 05
شفاآنلاین-یکی از تخصص هایی که باید آن را پیش از ازدواج یاد بگیرید و چه در دوران آشنایی و چه پس از ازدواج به کار ببرید « تکنیک پرهیز از «صداقت تلخ » است. هرچند که ما می دانیم احتمالا مطرح کردن این مبحث چالش بر انگیز است و پیامدهایی خواهد داشت و شاید خیلی ها را دچار سوء برداشت کند اما باید آن را برای تان توضیح بدهیم چون زیاد پیش می آید که زوجی به خاطر ندانستن همین تکنیک در دوران پیش از ازدواج یا پس از آن دچار مشکلات جدی شده اند.

به گزارش شفا آنلاین،پیش از آغاز توضیح مان درباره این تکنیک، باز هم می خواهیم یک پرونده خانوادگی را برای تان باز کنیم. پرونده ای که سرانجامش با وجود تلاش مشاور، به طلاق رسید. خانم الف و آقای ب حدود 2 سال پیش با هم آشنا شدند. آشنایی آنها از طریق یکی از دوستان مشترک شان بود.

آقای ب پیش از این آشنایی یک بار ازدواج کرده بود اما همسرش ناگهان تصمیم به ترک کشور گرفت و از آنجا که آقای ب بر اساس تخصصش اصرار داشت در ایران کار کند پیشنهاد همسرش را نپذیرفت و با وجود علاقه ای که به او داشت، به طلاقش رضایت داد . گرچه شاید مساله طلاق ، یک امتیاز منفی برای آقای ب محسوب می شد اما خوش خلقی ، صداقت، شغل پر در آمد و تحصیلات بالای او نکات مثبتی بود که امتیاز منفی اش را تا حدی جبران می کرد.

این همان باوری بود که باعث شد خانم الف در مرحله خواستگاری به او « بله » بگوید. از این گذشته خانم الف با خودش حساب و کتاب کرده و به نتیجه رسیده بود وقتی در کشوری بر اساس آمارها از هر 5 ازدواج 2 تا به طلاق می رسد حذف همه مردانی که طلاق گرفته اند از فهرست خواستگارهایش به معنای خط زدن بخش عمده ای از گزینه های ازدواجش است.

به این ترتیب خانم الف و آقای ب وارد مذاکره های پیش از ازدواج شدند. همه چیز خوب پیش می رفت و آنها ویژگی های مشترک فراوانی داشتند تا روزی که خانم الف ، خیره شد به انگشت های دست چپ آقای ب، که کنار فنجان قهوه روی میز ، با ریتم موسیقی کافی شاپ، ضرب گرفته بودند و ناگهان حسود شد و فکر کرد « یکی از این انگشت ها روزی حلقه ای داشته... چرا موضوع را جدی نگرفته بودم ؟... حلقه نماد یک عشق بوده ....از کجا معلوم که حالا عشقی در کار نباشد ؟....»

به این ترتیب تصمیم گرفت یک جلسه از مذاکرات پیش از ازدواج را به گفتگو درباره روابط پیشین آقای ب با همسر سابقش اختصاص دهد. سوال های او در ابتدا کلی بود مثلا پرسید که آیا او همسرش را دوست داشته است؟ چه مدت با هم زندگی می کردند؟ چه وقت از هم جدا شدند؟ علت جدایی شان چه بود؟ و آیا آقای ب هم اکنون مهریه همسر سابقش را می پردازد؟

آقای ب باحوصله به پرسش ها پاسخ داد چون حس می کرد همسر آینده اش حق دارد درباره زندگی مشترک گذشته او که یک سال و نیم بیشتر طول نکشیده بود بداند اما خانم الف به پرسش های کلی بسنده نکرد. زیاده روی کرد و وارد جزئیاتی خطرناک و بی فایده شد برای مثال از چند و چون رابطه خاص او و همسرش پرسید و آرام آرام پرسش هایش را به خصوصی ترین حریم های زندگی قبلی او کشاند و درباره شان کنجکاوی کرد. آقای ب گرچه اذیت می شد اما به همه این پرسش ها پاسخ های تفضیلی می داد چون شعارش این بود که صداقت در زندگی مشترک حرف اول را می زند.

پس از عقد، پرسش های خانم الف، بیشتر و بیشتر شد تا جایی که وقتی برای نخستین بار به خانه همسرش آمد، به همه اتاق های خانه سرک کشید و در هر اتاق، درباره کارهایی که همسر سابق آقای ب انجام می داده است سوال کرد حتی درباره نوع ارتباط زناشویی آن دو نفر، نوع لباس هایی که زن قبلی می پوشید و چگونگی رفتارش در اوقات صمیمیت.

هیچ چیز در ظاهر خانم الف نشان نمی داد که او از شنیدن آن جزئیات متأثر شده است و به این ترتیب آقای ب با آن که خجالت می کشید و شرمسار می شد سعی کرد با همان شعار صداقت، به همه پرسش های خانم الف پاسخ بدهد.

اما خونسردی خانم الف فقط مربوط به روزهایی بود که هنوز زندگی مشترک زیر یک سقف را تجربه نکرده بود. پس از ازدواج او هر ساعت، هر دقیقه و هر ثانیه ، در هر خاطره مشترکی ، همسر سابق آقای ب را به یاد می آورد و طعنه ای به مرد می زد.

این طعنه ها در درگیری های شان، بیشتر می شد. هر بار آقای ب قصد داشت با خانم الف رابطه صمیمانه تری داشته باشد زن سوال می کرد که آیا او با همسر سابقش هم همینطور رفتار می کرده است؟ یا از شوهرش می خواست طوری دیگر رفتار کند چون در مرور خاطرات قبلی اش شنیده بود که او با زن قبلی اش هم همینگونه بوده است.

به مرور زمان خانم الف شروع به نشخوار ذهنی خاطرات زندگی پیشین از دست رفته آقای ب کرد و گاهی از رو کردن اجزایی از آن، به عنوان دست آویزی برای گرفتن امتیاز در زندگی مشترک استفاده کرد و پس از مدتی آنقدر مرور خاطرات زندگی پیشین شوهرش آزارش داد که به هر بهانه ای مشاجره کرد و دست آخر تصمیم گرفت از شوهرش جدا شود.

به نظر شما آقای ب کار درستی کرد که با شعار صداقت ، جزئیات بسیار ریز زندگی قبلی اش را در اختیار همسر آینده اش گذاشت؟ فکر می کنید این معنای واقعی صداقت است؟ ما به شما تضمین می دهیم که چنین نیست و این نوع رفتارها چه از سوی زن و چه از سوی مرد، دردسرهای بزرگی را پس از آغاز زندگی مشترک به همراه دارد.

توجه داشته باشید که ما نمی گوییم ارتباط نزدیک عاطفی، دوران نامزدی یا عقد یا ازدواج قبلی تان را پنهان یا انکار کنید. این مصداق بارز دروغگویی است و زندگی که با دروغ آغاز شود به سرانجام نمی رسد اما توصیه مشاوران خانواده این است که بیش از حد وارد جزئیات نشوید برای مثال وقتی طرف مقابل می پرسد که آیا شما پیش تر ازدواج کرده بودید ؟ در صورتی که پاسخ تان مثبت است باید حقیقت را بیان کنید اما صداقت تلخ وقتی پیش می آید که در پاسخ به پرسش های او درباره جزئیات ارتباط جنسی با همسرتان ، بخواهید همه چیز را شرح دهید در حالی که می توانید بگویید « مانند هر زن و شوهر دیگری ، با هم ارتباط داشتیم و بیش از این مایل نیستم توضیح بدهم. چون ذکر این جزئیات به ارتباط ما کمکی نمی کند و مایل نیستم آنها را یادآوری کنم. »

برای درک این که چه وقت به مرزهای صداقت تلخ نزدیک می شوید همیشه پیش از پاسخ دادن به پرسش های طرف مقابل، از خود بپرسید چه میزان این پرسش ها مربوط به حریم شخصی تان است، چه حد از آنها جزو حقوق انسانی او برای آغاز یک ارتباط عاطفی با شماست و اصلاً بیان نکات ریز و خصوصی درباره رابطه قبلی تان، تا چه حد برای زندگی مشترک آینده تان مفید است و بر آن تأثیر می گذارد.

جام جم

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: