اما فوبیا، ترسی غیرمنطقی و افراطی است، و افراد در مواجهه با این نوع ترس، مثلاً سوسک یا گربه، به گونهای غیرطبیعی و افراطی واکنش نشان میدهند؛ و البته در مورد این نوع ترس حتماً باید با مشاور صحبت کنید. زیرا ترس بیش از حد، ممکن است تاثیر جدی روی سلامت فیزیکی و عاطفی فرد بگذارد.
از نظر زیستشناختی، مغز انسان که اولین واکنشهای فیزیکی به ترس را کنترل میکند، هنگام مواجهه با ترس مواد شیمیایی مانند آدرنالین وهورمون های استرس کورتیزول در جریان خون آزاد میکند و باعث واکنشهای جسمی خاصی همچون ضربان قلب شدید، افزایش فشار خون و تعرق زیاد میشود.
برخلاف افراد بزرگسال، کودکان در مواجهه با ترس در معرض آسیب جدی میباشند، زیرا که قادر به درک درست شرایط نیستند و نمیتوانند موارد واقعی یا غیرواقعی را تشخیص دهند. اینگونه تهدیدها و خطرها برای کودکان کاملاً واقعی تلقی میشود و نمیتوانند ترس خود را کنترل کنند.
والدین نیز غالباً توانایی کاملی برای مقابله با ترس در کودکان را ندارند و نمیتوانند به آنها اطمینان دهند که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. از این رو ترسی که در کودکان نهادینه میشود، تاثیر منفی بر رشد کودک گذاشته و او را در معرض مشکلات استرس و اضطراب در ادامهی زندگی قرار میگیرد.
در مراحل رشد کودک تجارب و اتفاقهایی صورت میگیرد که میتواند منشاء ترس او باشد. والدین بیشترین نقش و تاثیر را در ماندگاری ترس در ضمیر کودکان دارند. مثل والدینی که به خاطر ترس شخصی خودشان از یک چیز این ترس را در کودک خود به وجود میآورند.
یا اینکه از تهدیدهایی برای تربیت فرزند یا آرام کردن او استفاده میکنند. مثل «ما میریم بیرون آمپول بزنیم. تو نیا»، «غذاتو بخور وگرنه میگم گرگ بیاد».
توقعات بالا از کودک که باعث رشد ترس در او و تاثیرات روانی جدی میشود، «اگر نمره ۲۰ نیاری تنبیه میشی».
به طور کلی دلایل بسیار زیادی از ترس وجود دارد که برخی از آنها بیشتر شناخته شدهاند و در کودکان و حتی بزرگسالان اشتراکات زیادی در این ترسها وجود دارد. مثل ترس از ارتفاع، تاریکی، خون و امتحانات مدرسه. ولی یکی از شایعترین این ترسها، ترس از حضور در اجتماع و ارتباط گیری اجتماعی است که باعث بروز بیماری روحی و انزوا میشود.
از دیگر دلایل و ریشه اصلی ایجاد ترس در کودکان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:. عدم تکامل قوه تشخیص و همچنین قوه عاطفی و مغزی کودک، اصلیترین عامل ترس در کودکان است.. والدینی که به شدت حمایتکننده و محافظهکار هستند و اجازه مواجهه کودک با ترس یا خطر را نمیدهند.. مواجهه با افراد ناشناس و نیز جدا شدن از افراد خانواده به خصوص مادر و همچنین تنها ماندن در مکانی جدید نیز از دیگر دلایل ترس کودکان میباشد.
ترس از جدایی یکی از طبیعیترین ترسهای کودکان بهخصوص در سن ۲ سالگی میباشد. این ترس با بزرگ شدن کودکان شدت مییابد، زیرا وارد دنیایی جدید شده و باید وقت زیادی را با معلم یا پرستار به جای مادرشان بگذرانند. گاهی ممکن است این ترس علائمی همچون سردرد یا معدهدرد بههمراه داشته باشد و او را به سمت افسردگی سوق دهد.
معمولاً در گروه سنی ۲ تا ۵ سال کودکان با جیغ و فریاد و حتی پرخاشگری ترس خود را از تنها ماندن یا جدا شدن از والدین نشان میدهند. این ترسها باید توسط والدین درک و پیگیری شود، زیرا عدم مدیریت ترس میتواند روی سلامت عاطفی کودک تاثیر منفی بگذارد.
والدین میتوانند برای کاهش ترس و استرس کودکانشان با او صحبت و او را درک کنند. به او بفهمانند که او تنها کسی نیست که میترسد. در مقابل به او اعتمادبهنفس دهند و او را تشویق به انجام کارهای پرهیجان کنند.
یکی از موثرترین راهکارهای کاهش استرس، کتاب و کتابخوانی است که میتوان با استفاده از کتابهایی با موضوع مرتبط و شخصیتهای داخل داستان به کودک کمک کرد. به گونهای که کودک با الگوگیری از شخصیت داستان بفهمد که تنها کسی نیست که میترسد و همچنین راه مقابله با ترس را از شخصیت داستان یاد بگیرد.
یکی از زیباترین و مهمترین روشهای پرورش ذهن کودکان، خواندن کتاب با موضوع ترس در کودکان توسط والدین برای او میباشد. جایگاه موثر کتابخوانی برای کودکان بهگونهایست که نه تنها کودک لحظات با کیفیتی را در کنار والدین سپری میکند بلکه این روش میتواند تاثیر بهسزایی در رشد فکری و شخصیت آینده او داشته باشد.
والدین میتوانند با انتخاب کتابهای مناسب و تداوم در امر کتابخوانی برای فرزندانشان، آنها را به تدریج به کتاب علاقمند کنند و قدم بزرگی در رشد فکری فرزندانشان بردارند.