روش پيآرپي - (PRP) كه اين روزها زياد راجع به آن ميشنويم و خيليها ادعا ميكنند يك روش درماني با سلولهاي بنيادي است، هيچ ربطي به سلولدرماني ندارد. پيآرپي يك ماده است كه به بخش آسيب ديده بدن تزريق ميشود تا سرعت ترميم افزايش يابد. وقتي قسمتي از بدن زخم ميشود، لختهاي در آن به وجود ميآيد كه حاوي يك سري مواد مغذي است و موجب ترميم زخم ميشود.
عدهاي معتقدند اين ماده مغذي به غير از محل زخم، در ترميم بخشهاي ديگر آسيب ديده بدن هم ميتواند موثر باشد. به همين علت خون فرد را ميگيرند و پلاسماي آن را كه حاوي مواد مغذي است، جدا كرده و به قسمتهاي آسيب ديده بدن تزريق ميكنند. اين روش ميتواند در دندانپزشكي و ترميم پوست تازه بريده شده، موثر باشد، اما وقتي زخم مزمن ميشود يا به طور مثال كسي سكته ميكند با روش پيآرپي و به اسم سلول درماني نميتوان آن را درمان كرد. سلول درماني به معني انتقال سلول است و اگر در يك روش درمان از مادهاي استفاده شود كه در آن سلولي وجود ندارد، نميتوان نامش را سلولدرماني گذاشت.
وقتي قسمتي از بافت بدن يا اندام از بين ميرود طبيعي است در اين ناحيه تعداد زيادي از سلولها را از دست ميدهيم كه سلول درماني ميتواند سلولهاي از دست رفته را جايگزين كند.
سابقه سلول درماني در دنيا به 50 سال پيش و درمان بيماري سرطان برميگردد. روشي كه در آن پيوند مغز استخوان انجام ميشود، اما با روش سلولدرماني كه براي ساير بيماريها استفاده ميشود، متفاوت است.
در ايران بيشتر از 20 سال است كه از اين روش براي درمان استفاده ميشود و در حال حاضر بيماريهاي مزمن قلبي و عروقي، استخواني و غضروفي، گوارشي و كبدي، پوستي، چشمي و عصبي با اين روش نوين درمان ميشود.
اين روزها اخبار و تبليغات بيشماري درباره استفاده از سلولهاي بنيادي براي درمان بيماريهاي مختلف به گوش ميرسد، اما اين روش درماني چگونه به جنگ بيماريها ميآيد و آيا هر بيماري با سلول درماني قابل درمان است؟
در اين زمينه دكتر ناصر اقدمي، رئيس مركز سلول درماني پژوهشگاه رويان به اين مهم اشاره ميكند و میگوید: بيماريهايي كه اكنون در كشور با روش سلول درماني مداوا ميشوند، براساس اولويتهاي بهداشتي كشور انتخاب شدهاند، به عبارتي هم اكنون در حال بررسي درمان نارسايي مزمن قلبي، شكستگيهاي غيرقابل جوش خوردن، درمان التهاب روده و سوختگي در قرنيه هستيم. در بخش سيستم عصبي هم روي فلج مغزي و بيماري اماس تحقيق ميكنيم. پيوند و درمان نارسايي حاد كليه هم از مشكلات ديگري است كه بزودي با سلول درماني حل ميشود.
اقدمي درباره روش سلول درماني توضيح ميدهد: ما نميتوانيم با يك نوع سلول همه آسيبها در بدن را جبران كنيم و به سلولي نياز داريم كه هم تكثير شود و هم انواع سلولهايي را كه ميخواهيم براي ما ايجاد كند به همين علت سلول درماني جايگاه ويژهاي در بحث درمان دارد.
در اين روش چند اصطلاح وجود دارد كه يكي از آنها روش «خودي و غيرخودي» است. به اين معني كه در روش «خودي» سلول از خود فرد گرفته و به وي تزريق ميشود، اما در روش «غيرخودي» سلول از فردي ديگر يا منبعي ديگر به بيمار تزريق خواهد شد. هر كدام از اين روشها بسته به نوع بيماري، كاربرد مختلف و خاص خود را دارد به عنوان مثال در بيماري سرطان نميتوان از خود بيمار سلول گرفت، اما در بيماران قلبي و موارد شكستگي اين مشكل وجود ندارد.
وي ميافزايد: بحث ديگري كه در سلول درماني وجود دارد، جدا كردن و كشت كردن سلول است. در بعضي موارد به منبعي دسترسي داريم كه انبوهي از انواع سلول است و ما سلول مورد نظر را خارج ميكنيم و چون تعدادش كافي است ديگر نيازي به تكثير نيست، اما گاه منبع، سلول كمي دارد و قبل از استفاده بايد تكثير شود؛ براي مثال در درمان بيماري قلبي روش ما جدا كردن سلولهاي خودي بدون هيچ تكثير است. سلولهاي بنيادي را از مغز استخوان بيرون ميكشيم و بدون اينكه تكثيري انجام دهيم به ناحيهاي كه دچار سكته شده يا عروق قلب تزريق ميكنيم. اما در شكستگي استخوان، سلولي از مغز استخوان به كار گرفته ميشود كه تعدادش بسيار كم است و مجبوريم آن را كشت كنيم. اقدمي با اشاره به اينكه اطلاعرساني در زمينه سلول درماني در كشور بسيار كم است، ميگويد: از علل اين كمبود، گستردگي اين نوع درمان و دخالت آن در ساير رشتههاي پزشكي است. پزشكان و بيماران هم اطلاعات و مطالعه كافي اين زمينه ندارند. در همه دنيا معتبرترين منبع اطلاعاتي دانشگاه است و بهتر است افراد قبل از مراجعه به مراكز سلول درماني آگاهي لازم درباره بيماري خود و استفاده از روش سلول درماني كسب كنند و پس از مشاوره با پزشكان فوق تخصص و در صورت نياز به اين روش جديد درماني، به مراكز معتبر مراجعه كنند، زيرا همه بيماريها با سلول درماني قابل درمان نيست.