کد خبر: ۲۵۵۸۶
تاریخ انتشار: ۲۲:۵۳ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - 2014June 21
احساسي كه مادام‌العمر با ماست؛
شفا آنلاين-«به پايين نگاهي انداختم و دلم ريخت، جنگل و كوه زير پايم بود و نمي‌توانستم از جايم تكان بخورم. در دلم به خاطر اين كار و ريسك كردنم غوغايي به پا بود ...

به گزارش شفا آنلاين،من كه از بلندي و ارتفاع مي‌ترسم نبايد به خاطر حرف ديگران و كري‌خواني با دوستانم سوار تله كابين مي‌شدم و اين ترس را به جان مي‌خريدم. از بچگي دنبال همه نوع هيجاني بودم فقط همين يكي بود كه اين را هم امتحان كردم و فكر مي‌كنم براي دفعات بعدي مشكلي با ارتفاع و بلندي نداشته باشم.»

خشم، نفرت، سرعت، ترس، غم و شادي همه حالتي هستند كه ما نسبت به تحريك‌كننده‌هاي بيروني پاسخ مي‌دهيم و در آنها بدن از خود واكنش‌هاي خارجي و دروني و كلامي و صوتي نشان مي‌دهد. شايد پيش آمده كه ضربان قلبت زياد مي‌شود، نفست غيرطبيعي مي‌شود، رنگ چهره‌ات تغيير مي‌كند، فشار خونت بالا مي‌رود، گاه و بي‌گاه آه مي‌كشي، لرزش دست داري، احساس ترس مي‌كني وحرف‌هاي شاد يا غم‌انگيزي مي‌زني در اين طور مواقع نبايد نگران شد چون دچار يك هيجان موقتي شده‌اي.

با شنيدن يك موسيقي چنان تغييري در تمامي حالات ما به وجود مي‌آيد كه براي خودمان هم تعجب‌آور است و برخي مواقع چنان با اين احساس همراه مي‌شويم كه بعدها شك مي‌كنيم اين خودمان بوديم يا نه؟ هيجان طوري محيط و شرايط زندگي ما را در بر مي‌گيرد كه گاهي بدون آن احساس بي‌ارزشي مي‌كنيم و به دنبال جرقه‌اي اين‌چنيني و انگيزه مي‌گرديم. هيجان بزرگ و كوچك نمي‌شناسد و از همان لبخند زمان تولد اين احساس در كنار ماست و رفته‌رفته بر تنوع اين احساس و تعداد آن افزوده مي‌شود، ديگر به وجود و حضورش عادت مي‌كنيم و به نوعي به حيات ما معنا مي‌دهد چون رنگ و بوي زندگي در سكون و سكوت تفاوت عمده‌اي دارد.

تأثير هيجانات بر ما

همه ما از ابتداي تولد تا لحظه مرگ با پديده‌اي به نام هيجان سر و كار داريم كه زندگي‌مان را تحت تأثير قرار داده و بر اساس آن رفتارها و احساساتمان را بروز مي‌دهيم. از كوچك‌ترين حركات تا بلندپروازانه‌ترين افكارمان از هيجان نشئت مي‌گيرد، در واقع هيجان چاشني زندگي است و بدون نمك و ادويه غذا خوش طعم و خوشمزه نمي‌شود. اگر هيجان را از برنامه زندگي‌مان حذف كنيم چيزي باقي نمي‌ماند و براي بيان احساس دروني و بيروني‌مان راه ديگري نداريم. در كودكي و جواني بيشتر از بزرگسالي و پيري به دنبالش هستيم و از آن هراسي به دل راه نمي‌دهيم.

هيجان در كودكان بيشتر به شكل عوامل ظاهري ديده مي‌شود و در چهره و رفتار عادي آنها كاملاً هويداست. خشم، گريه، خنده و شادي اولين عكس‌العمل‌هايي هستند كه آنها بروز مي‌دهند و در ادامه مسير زندگي كم‌كم ياد مي‌گيرند كه چطور اين برخورد‌هايشان را مديريت كنند. رفتار كودك را به راحتي مي‌توان از حالات هيجاني‌اش شناخت چون برعكس بزرگسالان نمي‌توانند هيجان‌هاي خود را مخفي كنند.

هيجان هم بر روي ذهن، فكر و دقت و هم بر عمل افراد تأثير مي‌گذارد و همه هوش و حواس را درگير خود مي‌كند. با بررسي نحوه مديريت و رفتار آدم‌ها در لحظات و موقعيت‌هاي هيجاني است كه پي مي‌بريم افراد از نظر رواني در چه وضعيتي هستند و به ما كمك خوبي براي شناسايي اطرافيانمان مي‌كند. هيجان باعث خلق اثر هنري و افزايش خلاقيت مي‌شود و به همين دليل است كه وقتي هنرمندان و شاعران در معرض اين احساس قرار مي‌گيرند بيشتر به موفقيت مي‌رسند. كشيدن يك تابلو، سرودن يك شعر، خواندن يك ترانه و به وجود آوردن يك اثر هنري همه از احساسي نشئت مي‌گيرد كه ما در اثر هيجان به آن مي‌رسيم و براي هنرمندان هيجان عنصري مهم و تأثيرگذار است.

دو قطب منفي و مثبت

هيجان هم مثل همه كارها و رفتارها حد بالا، پايين و وسط دارد و بايد براي خودمان آنها را دسته‌بندي كنيم. هم هيجان خوب و مثبت داريم و هم يكسري هيجان‌هاي بد و منفي كه بايد كنترلشان كرده و از آنها دوري كنيم.

معمولاً هيجان‌هاي مثبت لذت‌بخش و خوشايند هستند، نقش مهمي در زندگي ما دارند و به سلامت روح و روان كمك مي‌كنند. فردي كه به خوبي از هيجانات مثبت تأمين است در زندگي روزانه و اجتماعي‌اش نيز موفق بوده و عملكرد بهتري دارد. هيجان‌هاي مثبت مثل يك مهماني غير منتظره، جشن تولد و مراسم شادي، كادو گرفتن، رسيدن يك خبر خوش و هزاران بهانه و اتفاقات ريز و درشتي است كه به ما براي رسيدن به اين حس ياري مي‌كند.

هيجان‌هاي منفي مانند ترس، خشم، غم و اندوه همچنان كه جزئي از زندگي ما هستند اگر هنگام تجربه آنها نتوانيم به خوبي كنترلشان كنيم مطمئناً باعث بروز مشكلات رفتاري و فكري در افراد خواهند شد. هيجان‌هاي منفي در افرادي كه اختلالاتي مثل اضطراب، استرس و افسردگي و... دارند بيشتر بروز پيدا مي‌كند. كساني كه به طور مستمر با اين نوع هيجان سر و كار دارند رفته‌رفته دچار مشكلات گوارشي و قلبي- عروقي مي‌شوند. در واقع بايد تلاش كنيم كه هيجان‌هاي منفي را مهار كنيم و بر روي اين حالات مديريت داشته باشيم وگرنه كسي كه داراي اين ويژگي است در تعاملات و ارتباطات عادي و روزانه‌اش با ديگران دچار مشكل‌مي‌شود و زندگي‌اش را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد.

به‌كارگيري هر دو نوع هيجان منفي و جزئي از رفتار و شخصيت مي‌شود و به‌ صورت يك عادت در ما باقي مي‌ماند. پس چه بهتر كه بتوانيم هيجان مثبت را در خودمان رشد دهيم و آن را تقويت كنيم. براي اين كار و رسيدن به هدف، بايد برداشت‌هاي منفي را كنار گذاشت و به اتفاقات مثبت‌ فكر كرد و مثبت انديش شد تا حالات مثبت در ما تقويت شوند. اگر طبيعت را دوست داريد دل به دريا بزنيد و كوه، دريا و جنگل را براي گذران اوقاتتان انتخاب كنيد. اگر فرد غمگيني هستيد، در محيط‌هاي شاد مانند مهماني‌ و عروسي‌ شركت كنيد و اگر عاشق هنر و موسيقي هستيد به سينما، تئاتر، كنسرت، نمايشگاه‌هاي عكس و نقاشي برويد و در محيطي آرام موسيقي گوش كنيد. همه اين كارها براي اين است تا اثر مخرب هيجانات را از خود دور كنيد و به جاي هيجان منفي دور و برتان را پر از هيجانات و احساس‌هاي مثبت كنيد.

در واقع هيجان لازمه زندگي همه ما است و بدون آن مسيري خسته‌كننده را طي خواهيم كرد. تجربه هيجان باعث مي‌شود كه بيشتر به اين سمت كشيده شويم و هركس با توجه به شرايط زندگي و اوضاع روحي خودش تشخيص مي‌دهد كه به چه اندازه هيجان نياز دارد. كم و زياد بودن هيجان به خود فرد بستگي دارد و نمي‌توان متر و معياري براي آن تعيين كرد. افراد پس از مدتي به اين نكته مي‌رسند كه چه هيجاني برايشان مناسب است، از چه نوع هيجان‌هايي دوري كنند و بايد بيشتر به سمت كدام دسته از اين احساس‌ها بروند تا برايشان مشكلي پيش نيايد.

جوان

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: