کد خبر: ۲۲۱۹۳۰
تاریخ انتشار: ۰۲:۴۵ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ - 2019January 31
دوران بلوغ سخت‌ترین سال‌های زندگی‌ام بود. از خودم بدم می‌آمد. نمی‌توانستم با كسی درباره خودم حرف بزنم. از تغییراتی كه هر روز در من ایجاد می‌شد، خجالت می‌كشیدم. دیگر دوست نداشتم با مادرم بیرون بروم و با او حرف بزنم
شفا آنلاین>اجتماعی>مسائل دختران به خاطر شرایط خاص فرهنگی اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌كند .مادر، به عنوان نزدیك‌ترین فرد از نظر عاطفی به فرزندش، می‌تواند گذر از دوران بلوغ را برای او آسان‌تر كند


«دوران بلوغ سخت‌ترین سال‌های زندگی‌ام بود. از خودم بدم می‌آمد. نمی‌توانستم با كسی درباره خودم حرف بزنم. از تغییراتی كه هر روز در من ایجاد می‌شد، خجالت می‌كشیدم. دیگر دوست نداشتم با مادرم بیرون بروم و با او حرف بزنم.»

خیلی از دختران ایرانی وقتی درباره دوران بلوغشان حرف می‌زنند، ممكن است چنین احساسی داشته باشند. تغییرات دوران بلوغ هم برای دختران و هم برای پسران اهمیت دارد، اما مسائل دختران به خاطر شرایط خاص فرهنگی اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌كند. مادر، به عنوان نزدیك‌ترین فرد از نظر عاطفی به فرزندش، می‌تواند گذر از این دوران را برای او آسان‌تر كند.


نشانه‌های بلوغ كه در دختران ایجاد می‌شود، احساس اضطراب هم همراه آن به وجود می‌آید. در جوامع و خانواده‌هایی كه آموزش جنسی كافی به نوجوانان ارائه نمی‌شود، پیدا شدن اولین علائم ممكن است با تعبیراتی نادرست از جنسیت یا احساس بیماری، طرد شدگی و سردرگمی‌در دختران همراه شود.

كم‌اطلاعی درباره مسائل دوران بلوغ ممكن است باعث شود دختر نوجوان احساس كند این تغییرات نوعی بیماری است، بویژه آن‌كه برخی دختران در این دوران دستخوش اختلالات خلقی ملایم، بی‌‌حوصلگی و گوشه‌گیری ‌شده و عصبی،‌ بهانه‌جو و پرخاشگر می‌شوند.

تمام این نشانه‌ها ممكن است نوجوانی را كه تجربه یا اطلاعات كافی درباره تغییرات بلوغ و تغییرات جسمی‌ ندارد، دچار اضطراب كند. برای كم كردن چنین عوارضی است كه كارشناسان توصیه می‌كنند نوجوانان دختر را باید از پیش برای ورود به این مرحله آماده كرد.


چرا بلوغ دختران؟

زندگی دخترانه، از هر نظر زندگی حساسی است و وقتی این حساسیت‌های طبیعی با ویژگی‌های فرهنگی جامعه‌ای مثل جامعه ما آمیخته می‌شود، دوچندان خواهد شد. مسائل زنانه همواره در پرده‌ای از شرم و حیا پیچیده شده‌اند و اطلاع‌رسانی درخصوص آنها به شكل رسمی‌ وجود ندارد.

با این‌كه دختران از سال‌های انتهای دبستان با تغییرات دوران بلوغ روبه رو می‌شوند، مدرسه‌ها در این زمینه به آنها آموزش نمی‌دهند و این وظیفه تنها بر دوش خانواده‌ها باقی می‌ماند. در خانواده هم این نقش از مادر طلب می‌شود ؛ این‌كه یك تنه فرزندش را از تغییراتی كه پیش رو دارد آگاه كند و بكوشد اتفاق بزرگ بلوغ، با كمترین هزینه و در نهایت آرامش پیش برود.

پسران نوجوان این امكان را دارند كه به خاطر ارتباط‌های گسترده‌تر اجتماعی و قرار داشتن در معرض دریافت اطلاعات راحت‌تر با مساله بلوغ روبه‌رو شوند، ضمن این‌كه مربیان و پدران هم برای انتقال اطلاعات به آنها راحت‌تر عمل می‌كنند. همه این عوامل باعث می‌شود نقش مادران برای همراهی در این مرحله مهم در زندگی دختران پررنگ‌تر شود.

دوره نوجوانی از 11 تا 13 سالگی شروع می‌شود و تا 20  18 سالگی ادامه دارد. این دوره، دوران تعارض بین رفتار كودكانه و بزرگسالی است. اما چندسال قبل از ورود كودك به سن نوجوانی، تغییرات اندكی درجسم و رفتارش آشكار می‌شود. این تغییرات در دخترها شایع‌تر است.

شاید دخترها تا كلاس دوم، سوم دبستان همچنان به عروسك بازی و بازی با دوستانشان مشغول باشند، اما با ورود به كلاس چهارم و پنجم دبستان، تغییراتی در رفتارشان به وجود می‌آید.

البته نباید فراموش كرد كه شروع بلوغ به عواملی چون وراثت، عرض جغرافیایی، شرایط بهداشتی خانواده و تغذیه كودك و شرایط روانی و رفتاری او بستگی دارد، اما در حال حاضر در كشور ما متوسط بلوغ دختران در سن ‌11 تا 13 سالگی است.

در آستانه تغییر

با بروز نامحسوس نشانه‌های بلوغ، كودكان كم‌كم دست از بازی می‌كشند و بیشتر تمایل دارند اوقاتشان را با همسالان همجنس خود بگذرانند. آنها ساعت‌ها با دوستانشان حرف می‌زنند. در ابتدای این صحبت‌ها یعنی همان سال‌های پیش از بلوغ، كودكان درباره خانواده، افتخاراتی كه خانواده‌شان داشته، مسافرتی كه پدر و مادرشان داشتند، دارایی‌های خانوادگی، دوستان و آشنایانشان و بحث‌های داغی كه این روزها در زندگی آنها جاری است صحبت می‌كنند.

آنها سعی می‌كنند خود و خانواده‌شان را برتر از دیگری بدانند یا حتی با خیالپردازی‌هایی، ذهن دوستانشان را به سمت خود سوق دهند. حساسیت این دوران كمتر از دوران بلوغ نیست، چون زمینه‌های برقراری ارتباط نزدیك بین مادران و دخترها، از همین زمان شروع می‌شود.

عاطفه اكبریان، روان‌شناس و مشاور كودك می‌گوید:
«ممكن است خیلی از پدر و مادرها گمان كنند بچه‌ها در دوران پیش از بلوغ زیاد حرف می‌زنند یا به دوستانشان دروغ می‌گویند. این طور نیست. آنها واقعیت‌های زندگی‌اشان را با خیالات می‌آمیزند و به دوستانشان می‌گویند، اگر رفتارهای اینچنینی بچه‌ها مورد انتقاد قرار بگیرد و بخصوص مادرها دخترانشان را به دروغگویی متهم كنند یا رفتارهای افراطی‌اشان را در وقت گذرانی با همسالان درك نكنند، وقتی بچه‌ها وارد مرحله بعدی یعنی دوران بلوغ شوند، ارتباط درستی بین آنها و مادرانشان برقرار نمی‌شود.»
 
این دوره بهترین دوره‌ای است كه می‌توان به رفتارهای كودك در آستانه بلوغ جهت مناسب داد؛ مثلاً می‌توان دوستان آنها را كه اكثرا هم محله‌ای‌ها و همكلاسی‌هایشان هستند، شناسایی كرد و البته این كار باید غیرمستقیم انجام شود.

كارشناسان معتقدند كه با ورود كودك به این مرحله و بروز این نوع رفتارها، رفتار مادرها هم باید تغییر كند و پخته‌تر و منطقی‌تر شود. این مساله را می‌توان این طور تعبیر كرد كه با شروع مراحل بلوغ در دختران، مادران نیز وارد مرحله تازه‌ای می‌شوند كه باید در آن بخش‌های تازه‌ای از وجود خود را كشف كنند.

عاطفه اكبریان، می‌گوید:
«نباید دختران را با همان شیوه‌های قبلی به سمت خود گرایش داد. مادران باید باور كنند كه او در تلاش برای رسیدن به استقلال فكری و منطقی است و حتی در این مرحله ممكن است شاهد نافرمانی‌‌های او باشند. در این دوره ممكن است برخی رفتارهای نادر مثل شب‌ادراری هم در آنها بروز كند كه البته بیشتر از این‌كه یك مساله روان‌شناختی باشد، مربوط به تغییر هورمون‌ها در بدن است.»
 
سردرگمی ‌و ترس

با شروع دوران بلوغ، دختران همزمان دچار تغییراتی در جسم و روحشان می‌شوند. درك همزمان این تغییرات برای آنها می‌تواند دشوار باشد و مادران را هم سردرگم كند.
بسیاری از مادران از مواجهه با این دوران وحشت دارند. به تعبیر عاطفه اكبریان، شاید این دوران برای مادران سخت‌تر باشد: «سن بلوغ دختران پایین است و مادر هنوز برای آن آمادگی ندارد. در حالی كه مادر هنوز درگیر كودكی‌های دخترش است و او را دختربچه‌ای به حساب می‌آورد، دخترش با نشانه‌های رفتاری و جسمی ‌به او اعلام می‌كند كه كودكی به پایان رسیده و خیلی زود وارد دنیای زنانه خواهد شد.» پذیرش این موضوع برای خیلی از مادران ساده نیست.

مینا، زن 32 ساله‌ای است كه یك دختر 12 ساله دارد. او درباره تجربه ورود دخترش به دوران نوجوانی می‌گوید: «خیلی سخت بود. من اصلا آمادگی‌اش را نداشتم. اصلا فكرش را نمی‌كردم كه به این زودی دخترم عوض شود. حرف زدن در این باره برایم خیلی سخت بود. مادر خودم هم این دوران را در سكوت گذراند. یادم هست كه من از برخورد مادرم با مساله بلوغم ناراحت بودم. مادرم اصلا در این خصوص با من حرف نزد و من این مرحله را در تنهایی گذراندم و برایم خیلی سخت بود. در مورد دخترم دوست نداشتم این اتفاق تكرار شود. اما نمی‌دانستم چكار كنم.» مینا این مساله را با مشاور دخترش در مدرسه در میان گذاشت.

هرچند مدرسه در این زمینه برنامه مشخصی نداشت، اما مشاور مدرسه او را به یك مشاور خانواده معرفی كرد:
«مشاور چند جلسه با خودم صحبت كرد. راستش من احساس‌های جدید و عجیبی داشتم كه برایم ناشناخته بود، چیزی مثل احساس حسادت و رقابت و اضطراب درباره دنیای جدیدی كه دخترم قرار است تجربه كند. مشاور اول مرا راهنمایی كرد تا باورهای غلطم را تغییر دهم و با این موضوع دوستانه‌تر برخورد كنم.»

اكبریان، روان‌شناس می‌گوید:
«بین مادرها خیلی شایع است كه به دلیل‌های روان‌شناختی نسبت به این مساله موضع می‌گیرند. برای آنها درك این واقعیت سخت است كه دخترشان كم‌كم به یك آدم بالغ و مستقل تبدیل می‌شود. به همین دلیل شیوه انكار را در پیش می‌گیرند و سعی می‌كنند موضوع را نادیده بگیرند.»

با این حال، نشانه‌های بلوغ منتظر مادران نمی‌مانند و پیش می‌روند. اكبریان معتقد است: «آموزش مادران قبل از مواجهه با این شرایط لازم است. در واقع ما باید شرایطی را ایجاد كنیم كه در فرهنگسراها، مدرسه‌ها و رسانه‌ها، آموزش‌های لازم برای مادران ارائه شود تا بعد بتوانیم توقع داشته باشیم تغییرات دوران بلوغ با آرامش در دخترها سپری شود.»

از خودم بدم می‌آید!

در آستانه بلوغ، مادر، به عنوان فردی كه هنوز كودك بشدت به او وابسته است، می‌تواند نقش مهمی را مثل یك دوست ایفا كند. كارشناسان توصیه می‌‌كنند بهتر است مادر یا زنی كه مورد اعتماد دختر نوجوان است، با او درباره دوران بلوغ صحبت كند، چون ناآگاهی از پدیده‌های بلوغ، ممكن است او را در مواجهه با این موقعیت‌ها دچار اضطراب و نگرانی كند و عواقب روانی بدی به جا بگذارد.

دختران نوجوان نیاز دارند كه برای تجربه همه مراحل بلوغ و ظهور آن در جسم و روان آگاه و آماده باشند و بدانند كه چطور باید با آن روبه‌رو شوند یا معنای این رخداد‌ها در بلوغ برای آنها چیست. عاطفه اكبریان می‌گوید: «بی‌اطلاعی دختر نوجوان از اتفاق‌های دوران بلوغ ممكن است او را دچار عوارض جبران‌ناپذیری كند. خیلی از دختران نوجوان احساس‌هایی شبیه نفرت از خود، ترس، اضطراب و افسردگی را تجربه می‌كنند.

آنها ممكن است احساس كنند كه اتفاق ناخوشایندی برایشان افتاده و دچار نوعی بیماری شده‌اند. از نظر فرهنگی هم ممكن است دچار اختلال شوند، مثلا این كه نسبت به جنسیتشان دچار نارضایتی شده و از دختر بودن ناراحت شوند. این مسائل اگر نادیده گرفته شود، ممكن است آنها را در پذیرش نقش‌های آینده‌شان به عنوان مادر و همسر دچار مشكل كند. وظیفه مادران این است كه در زمان مناسب، شرایط دوران بلوغ و چگونگی این تغییرات را برایشان توضیح دهند تا دچار حیرت، احساس منفی در مورد خود، دوگانگی شخصیتی و ناسازگاری با شرایط نشوند.»

بسیاری از مادران به خاطر شرم و حیا و گاهی بی‌اطلاعی، مساله بلوغ را در دخترانشان مسكوت می‌گذارند و آن را مشمول مرور زمان می‌كنند. به این ترتیب دختران نوجوان یا باید خودشان به تنهایی با این مساله مواجه شوند یا اطلاعات مورد نیازشان را از گروه‌های همسال بگیرند كه آنها هم از این نظر چندان قابل اعتماد نیستند. از طرفی سكوت مادر در این زمینه ممكن است دختر نوجوان را دچار احساس بی‌اعتمادی نسبت به او كند.

تجربه زهره، 20 ساله، تجربه‌ای از این دست است:
«من در سن خیلی كم نشانه‌های بلوغ را داشتم، در حالی كه حتی در مدرسه هم هیچ كدام از دوستانم هنوز به بلوغ نرسیده بودند. من و مادرم هیچ وقت درباره این موضوع حرف نزدیم. من اول خیلی ترسیدم. ساعت‌ها در تنهایی گریه كردم. بعد سعی كردم با سوال‌هایی به مادرم بفهمانم اتفاق‌هایی در من افتاده، اما او برخورد سردی كرد.
بالاخره مساله‌ام را با یكی از دخترخاله‌هایم كه چند سال از من بزرگ‌تر بود، در میان گذاشتم و او جواب سوال‌هایم را داد. با این حال، تا مدت‌ها نسبت به مادرم احساس بدی داشتم و نمی‌توانستم به او اعتماد كنم. حس می‌كردم مرا دوست ندارد و حتی از من بدش می‌آید.»
 
به اعتقاد روان‌شناسان، آینده روابط مادر و دختر تا حد زیادی به برخورد آنها در دوران بلوغ بستگی دارد و شیوه رفتار مادر با دخترش، می‌تواند پایه‌گذار روابطی سالم و صمیمانه برای باقی عمرشان باشد.

در دوران نوجوانی ذهن انسان همانند سیستم بدن دستخوش تغییرات سریع می‌شود و بنابراین تصورات و باورهای غلط درباره دوران بلوغ می‌تواند مشكل‌آفرین باشد؛ مثلا اگر دختر نوجوان را در این دوران از برخی فعالیت‌های اجتماعی یا ورزشی دور نگه داریم، این مساله می‌تواند تاثیرات منفی در ساختار شخصیت او بگذارد. تغییرات بلوغ در دختران، سرآغاز توجه جدی تر به جنسیت آنها هم هست.

دختران در این سن به نشانه‌های بلوغ در خود توجه بیشتری نشان می‌دهند. آنها به تطابق وضعیت ظاهری خود با نقش‌هایی كه در خانواده و اجتماع به عهده دارند، می‌پردازند و در صورتی كه به لحاظ شیوه‌های تربیتی عادت به كلیشه‌های پسرانه كرده باشند در این زمینه دوگانگی جنسیتی را احساس خواهند كرد. پدر و مادرها نه تنها ناگزیر از انطباق با شرایط جسمانی تازه نوجوانانشان هستند، بلكه در عین حال لازم است از تغییرات روانی دنیای نوجوانان نیز آگاه باشند.

مرا نمی‌فهمید!

«شما درك نمی‌كنید»! حق با اوست. دختر نوجوان همه چیز را از نگاه خود می‌بیند و مادر با پافشاری و سماجت می‌خواهد بفهمد افكار دخترش از كجا سرچشمه گرفته است. نوجوانان تصور می‌كنند در مركز هستی قرار گرفته‌اند و دنیا به تماشای آنها ایستاده است. به نظر نوجوان‌ها، نمی‌شود به بزرگ‌ترها اعتماد كرد چون آنها اصلا از دنیای نوجوان‌ها سر در نمی‌آورند.
اگر مادری به فرزندش اعتماد دارد و این اعتماد و باور خود را با عشق و محبت به گوش نوجوان خود برساند و به او بگوید كه توافق نداشتنشان به دشمنی و دوری از همدیگر منجر نمی‌شود؛ در این صورت مادران و فرزندان به فكر حل اختلافشان می‌افتند، گفتگو قطع نمی‌شود و صدای هیچ كدام بالا نمی‌رود. آنها با آرامش به حرف‌های همدیگر گوش می‌دهند و مادر هم از دیدگاه‌های متضاد نوجوانش دچار ترس نخواهد شد.
 
به نظر عاطفه اكبریان، یكی از روش‌هایی كه مادر برای كاستن از خودمحوری دخترش می‌تواند به كار بگیرد، همدلی و همدردی است: «دختران دوست دارند حرف بزنند و احساس كنند بر اساس حرف زدنشان درباره آنها قضاوت نخواهد شد و بخصوص مورد انتقاد قرار نمی‌گیرند.

آنها روابط مستقیم و گفتگوی بی‌پرده را دوست دارند و آن را كاملا درك می‌كنند.آنها به دلیل سنشان پیام‌های مبهم را درك نمی‌كنند و احتمالا آن را به شكلی نادرست تعبیر می‌كنند. به همین دلیل است كه طعنه و طنز، نوجوان را آزرده می‌كند.

دختران نوجوان از شنیدن گفته‌های مثبت استقبال می‌كنند نه گفتار مخرب، جملات منفی و مخرب معمولا به ناراحتی، شرم و عدم‌خلاقیت آنان منجر می‌شود و تعبیر آنها نیز برای نوجوانان دشوار است. یكی از نشانه‌های پایان یافتن نوجوانی زمانی است كه دختری بتواند به مادرش بگوید: شاید حق با تو باشد.»جام جم آنلاین

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: