این در حالی بود که پزشک جوان مدعی بود غذاهای مسموم را فرد ناشناسی بهعنوان نذری به مطبش آورده و او نیز آنها را به خانه برده و در نهایت همسر، مادربزرگ، مادر، پدر و برادرش بهدلیل خوردن آن مسموم شده و 2نفر از آنها جانشان را از دست دادهاند؛ ادعایی که تحقیقات پلیس دروغ بودن آن را ثابت کرد و مشخص شد که نهتنها غذاها نذری نبودند، بلکه پزشک تبریزی، خودش آنها را از یکی از رستورانها تهیه کرده بود.
کارآگاهان پلیس که موفق شده بودند این رستوران را شناسایی کنند، در بررسی فیلمهای ضبط شده در دوربینهای مداربسته به تصاویری دست یافتند که نشان میداد پزشک جوان به رستوران مراجعه کرده و بعد از تهیه غذاها، آنجا را ترک کرده است. بنابراین احتمال داشت که وی بعد از تهیه غذاها آنها را به قرص برنج آغشته کرده و در اختیار خانوادهاش قرار داده است. به این ترتیب انگشت اتهام به سوی وی نشانه رفت و او به جرم قتل دستگیر شد. هر چند وی در جریان بازجوییها مدعی شد که در مسموم کردن غذاها نقشی نداشته است اما در نهایت پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی فرستاده شد. در این کیفرخواست پزشک جوان متهم به قتل همسر و مادربزرگش شده بود و قضات دادگاه پیش از جلسه محاکمه به بررسی پرونده پرداختند و متوجه نواقصی شدند که در محتویات پرونده وجود داشت و به این ترتیب پرونده بار دیگر به دادسرا فرستاده شد.
موسی خلیلاللهی، دادستان تبریز گفت: نقصهایی که دادگاه کیفری وارد کرده بود دوباره بررسی شد و پس از رفع آنها پرونده باردیگر به دادگاه فرستاده شد و قرار است تا پایان اینماه یا اوایلماه آینده جلسه محاکمه او برگزار شود. به گفته وی تاکنون خانواده همسر این مرد درخواست قصاص کردهاند. همچنین داییهای او نیز از وی شکایت کرده است اما پدر، مادر و برادر او که در این حادثه مسموم شده و تا یک قدمی مرگ رفته بودند شکایتی مطرح نکردهاند.
پرونده پزشک تبریزی در حالی با کیفرخواست قتل عمد به دادگاه فرستاده شده که هنوز انگیزه او از این اقدام سؤالی بزرگ است. پدر المیرا(همسر پزشکتبریزی) در پاسخ به همشهری گفت: آشنایی المیرا و علیرضا(متهم به قتل) خیلی اتفاقی بود. علیرضا دوست صمیمی شوهر همدانشگاهی المیرا بود و یک روز که آنها به پارک ائلگلی تبریز رفته بودند با هم آشنا شدند. مدتی بعد از این آشنایی علیرضا به خواستگاری دخترم آمد و با موافقت ما جشن کوچکی گرفتیم و آنها به عقد هم درآمدند.
قرار شد وقتی درس دامادم تمام شد و خواستند زیر یک سقف بروند، جشن عروسی بگیرند که این اتفاق هرگز رخ نداد و حدود 4.5سال بعد از عقدشان، دخترم به قتل رسید. پدر المیرا ادامه میدهد: از مدتی قبل از این حادثه، متوجه رفتار مشکوک علیرضا شده بودم. او زیاد به خانه ما میآمد و مدام با تلفن همراهش حرف میزد. حتی یکبار از دخترم ماجرا را پرسیدم و خواستم اگر مشکلی دارند به من بگویند اما او با توجه به اخلاقش که خیلی تودار بود، چیزی نگفت. تا اینکه آن اتفاق تلخ رخ داد ولی با این حال هرگز به دامادم مشکوک نشدم.
بعد از آن بود که پلیس او را دستگیر کرد و معلوم شد که وی غذای مسموم را به دخترم و خانوادهاش داده است. علیرضا مدعی بود که بیگناه است اما در تحقیقات پلیس مشخص شد که علیرضا با همان دختری که دوست و همدانشگاهی المیرا بوده، رابطه پنهانی داشته است.
حتی زمانی که آن زن در آنکارا بود، علیرضا هم به بهانه اینکه میخواهد در امتحان شرکت کند، به آنجا رفت و آنها با هم بودند و همه این شواهد و مدارک در پرونده ثبت شده است. ظاهرا دخترم متوجه این ماجرا شده بود و شوهرش برای اینکه رازش فاش نشود و بتواند به آن زن برسد نقشه این جنایت را کشیده است.
پلیس درباره این ماجرا بهطور کامل تحقیق کرده و پرونده قطوری تشکیل داده و ما تنها خواستهمان از دادگاه این است که قاتل دخترم قصاص شود. مرد میانسال میگوید: من 2دختر داشتم که علیرضا یکی از آنها را از من گرفت. بعد از این حادثه، زندگی ما ویران شد. همسرم دچار افسردگی شده و ما هرگز نمیتوانیم این داغ را فراموش کنیم. مدتی قبل علیرضا که شواهد را علیه خودش میدید ادعای تازهای را مطرح کرد و به دروغ گفت که المیرا و خانوادهاش بهدلیل خوردن قرص لاغری مسموم شدهاند اما همه ادعاهای او رد شده و منتظریم تا دادگاه تکلیف این پرونده را مشخص کند.