به گزارش شفا آنلاین،علی حیدری در یادداشتی درباره ناکارآمدی صندوقهای بازنشستگی نوشت: بزرگنمایی کمک دولت به برخی صندوقهای بازنشستگی دولتی و دمیدن بر طبل ناکارآمدی بیمههای بازنشستگی توصیه بانک جهانی(World Bank) و صندوق بین المللی پول به کشورهایی است که از وامهای این دو نهاد بین المللی تحت سلطه آمریکا برخوردار شده اند و مشخص نیست وقتی ایران نه تنها از وامهای WB و IMF بهره مند نشده بلکه بخاطر تحریمها و بلوکه شدن اموال ایران بهواقع در بسیاری از مواقع بانکهای خارجی از ایران وام گرفته اند، چرا بایستی نسخههای بانک جهانی و صندوق بین المللی برای کشورهای مقروض را در ایران مطرح و اجرا کنیم.
در حال حاضر حدود 60 کشور جهان از این دو نهاد استقراض کردهاند و در بازپرداخت وامهای دریافتی مشکل دارند و عملاً اقتصاد آنها نزد WB و IMF به گرو گذاشته شده است و در نتیجه این دو نهاد بین المللی اعطای وام جدید و یا استمهال و امهال وامهای قبلی و یا بخشودگی وامهای موصوف را موکول و مشروط به انجام اصلاحات اقتصادی و نیز اصلاحات در صندوقهای بیمه بازنشستگی آنها کردهاند و به این کشورها توصیه کردهاند که بایستی بهطور کامل از نظامهای مبتنی بر DB (مزایای معین) به DC (حق بیمه معین) و بیمههای اجتماعی خصوصی عزیمت نمود و بقول خودشان بار مالی دولت را کاهش دهند.
البته استفاده از روش DC و یا حسابهای انفرادی در قالب نظام چند لایه تأمین اجتماعی و در سطح مازاد و مکمل می تواند مد نظر قرار گیرد ولیکن استفاده از این رویکرد در سطح پایه با اصول قانون اساسی بویژه اصول 3، 12 و 43 و بویژه اصل 29 قانون اساسی مغایر است .
صندوقهای بازنشستگی یک سازوکار بین النسلی هستند و مشکلات و چالشهای آنها نیز بر اثر تصمیماتی است که طی چند دهه گذشته در قبال آنها گرفته شده و عملاً نظامات تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرایی کشور در حال حاضر چیزی را درو میکنند که طی ادوار مختلف گذشته کاشته اند و نبایستی اکنون که برخی از این صندوقها دچار چالش و کسری نقدینگی شدهاند، کمکهای دولت به آنها را که در اصل مابه ازای تصمیمات مغایر با اصول و قواعد بیمه ای در دهههای گذشته است را، بزرگنمایی کرد و بجای "حل" بحران آن را با دادن آدرس غلط "رفع و رجوع" و یا "جمع و جور" کرد.
در
میان صندوقهای بازنشستگی موجود آن دسته از صندوقهایی که استقلال مالی و
اداری و شخصیت مستقل نسبتاً حقوقی بیشتری داشته اند و مداخلات غیر بیمه ای
کمتری در آنها صورت گرفته است از وضعیت مناسب تری برخوردارند نظیر صندوق
وکلا و کارشناسان رسمی دادگستری، صندوق آینده ساز و تا همین اواخر صندوق
بیمه اجتماعی روستائیان و در حال حاضر سازمان تأمین اجتماعی نیز که عمده
ترین بیمه گر اجتماعی کشور است،
دهها هزار میلیارد تومان از دولت
طلبکار است و حتی اگر دولت 10% بدهیهای سنواتی و یا یک چهارم از حق بیمه
جاری خود را به این سازمان بپردازد بحران نقدینگی آن حل میشود.
ولی سایر صندوقهای بازنشستگی غالباً دولتی و دو جانبه (کارمند – دولت) به این خاطر دچار مشکل شده اند که اولاً فاقد شخصیت مستقل حقوقی و بدون استقلال مالی و اداری بوده اند و عملاً دولت در غالب مواقع حق بیمههای متعلقه (سهم دولت) را به این صندوقها بموقع و مکفی نپرداخته و حتی در دهه 60 ذخایر و اندوختههای آنها را (سهم دولت و سهم بیمه شده) خرج مصارف جاری دولت و یا دستگاههای مربوطه کرده و بهلحاظ اعمال مدیریت دولتی بر آنها، عملاً این صندوقها قبل از دهه 80 و تا قبل از بروز چندین مرحله تغییر پایه پولی و کاهش ارزش پول ملی، نتوانسته اند به سرمایه گذاری ذخایر خود بپردازند و بهواقع پرداختهای جبرانی دولت به آنها نوعی جبران مافات عملکرد گذشته است نه کمک و مساعدت.
مداخلات غیربیمه ای (قوانین و مقررات)، عدم تفکیک ضوابط استخدامی از ضوابط بیمه بازنشستگی، عدم رعایت استقلال مالی و اداری و عدم حفظ شخصیت مستقل حقوقی، عدم پرداخت بهموقع حق بیمه سهم دولت، استفاده از ذخایر حق بیمه صندوقها برای مصارف دولت در دهههای 60 و 70، عدم امکان سرمایه گذاری بر روی ذخایر بیمه ای صندوقها تا قبل از دهه 80، بازنشستگیهای پیش از موعد خصوصی سازی غیر اصولی و ... در کنار ناکارآمدی مدیران مربوطه همگی باعث بروز بحران در صندوقها شده است و اشکال از مکانیسم بیمههای اجتماعی نیست.
صرفنظر از اینکه اگر کل بودجه کشور را در نظر بگیریم، میزان کمک دولت به این صندوقها کمتر از 3 درصد میشود ولی عده ای با تقسیم این کمکها بر بودجه عمومی این درصد را به 10 و بیشتر افزایش میدهند و آنرا بزرگنمایی میکنند.
اگر بعضیها میخواهند نسخههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در مورد ایران صندوقهای بازنشستگی و بهطور کلی در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی کشور دیکته کنند، بهتر است حداقل از این دو نهاد بینالمللی برای ایران وام بگیرند تا اینکار توجیه داشته باشد وگرنه ایران همانند برزیل یا یونان نیست که بخواهد تابع النعل بالنعل توصیههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول باشد و نسخههای دیکته شده آنها را در قبال صندوقهای بازنشستگی کشور خود بهویژه صندوقهای بازنشستگی کشوری و لشکری مو به مو اجرا کند.