کد خبر: ۱۱۰۱۱۹
تاریخ انتشار: ۰۳:۵۹ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - 2016May 30
شفا آنلاین>حوادث پزشکی> علم و حرفه پزشکی، از دیرباز در ایران رواج داشته و در بسیاری از ایام همچون دوره ساسانیان و دوره اسلامی (قرون 3 تا 6 قمری) رواج علم پزشکی و فنون آن در این سرزمین به اندازه‌ای گسترش یافته و از چنان اعتباری برخوردار بود که نمونه و سرآمد ملل آن زمان محسوب می‌شد.
به گزارش شفا آنلاین،به نقل از سپیداما طی قرون بعد از آن و به ویژه پس از ویرانگری‌های ناشی از حمله مغول و تیموریان، علم پزشکی در ایران رو به انحطاط رفت. همزمان با آن، انقلاب فکری و علمی و دوره رنسانس در غرب فرارسید و علم پزشکی در سوی دیگری از کره زمین به رشد و تکامل خود ادامه داد.

 چنین شد که در هنگامی که در ایران پزشکان و اطباء، برای درمان بیماران خود از فنون و داروهای قدیمی استفاده می‌کردند، در سوی دیگری از کره زمین رشد علوم جدیده، امکانات زیادی را برای اطباء جهت معالجه بیمارانشان فراهم کرد.

بدین ترتیب مرحله نوینی از پیشرفت علم پزشکی آغاز شد که فارغ از اقدامات بسیار محدود انجام گرفته در دوره صفویه تا زندیه توسط هیئت حاکمه و معدود پزشکان خارجی در ایران، تا شروع قرن نوزدهم (قرن سیزدهم قمری) خبری از آن در ایران نبود تا اینکه در اوایل سلسله قاجار و با شروع جنگ‌های ایران و روسیه و نیز کشیده شدن پای ایران به کشاکش‌های قدرت‌های وقت اروپائی، دور جدیدی از سفرهای هیئت‌های خارجی به ایران آغاز شد.

تقریبا همراه با تمامی این هیات‌ها، پزشکی نیز حضور داشت. تعدادی از آنها چه بر اساس برنامه‌ریزی قبلی و چه بر اساس نیاز دولت ایران، در اینجا ماندگار شده و شروع به معالجه بیماران کردند. در آن زمان عباس‌میرزا ولیعهد فتحعلی‌شاه و نیز دیگر فرزندان شاه در گوشه و کنار کشور (از جمله محمد علی دولتشاه در کرمانشاه) تلاش گسترده‌ای را برای مدرنیزه‌کردن ارتش ایران و استفاده از امکانات موجود در غرب جهت بهبود و ارتقاء کیفیت نیروهای نظامی ایران به کار بستند. از جمله این‌گونه تلاش‌ها، بهبود وضعیت بهداشتی و پزشکی ایران (با اولویت پزشکی نظامی) بود. طی حدود نیم‌قرن از سال 1218 قمری/ 1803 (آغاز جنگ های ایران و روسیه) تا 1268 قمری/ 1852 (شروع به کار مدرسه دارالفنون) تمامی رجال و مقامات درجه اول ایرانی در تکاپوی ایجاد بستر لازم برای ورود علم پزشکی نوین به ایران بودند؛ از عباس میرزای ولیعهد گرفته تا محمدشاه و ناصرالدین‌شاه، حاجی میرزا آقاسی و امیرکبیر. در این میان امیرکبیر نقش پررنگ‌تری داشت و به همین جهت به چهره‌ای ممتاز در میان دولتمردان مذکور ایرانی که تلاش خود را برای ورود و رواج علوم جدیده و از جمله شیوه‌های نوین پزشکی در درمان بیماران و مقابله با بیماری‌های مسری همچون وبا و طاعون به کار بستند، تبدیل شد.

مضافا بر اینکه در همان دوره دولتمردان ایرانی با اعزام محصل طب به خارج از کشور و مهم‌تر از آن با زمینه‌سازی جهت تشکیل مدرسه‌ای برای آموزش علوم مدرن دنیا و از جمله پزشکی و داروسازی به جوانان ایرانی در داخل کشور، گام بلندی در رابطه با نهادسازی برای انتقال علم پزشکی مدرن به ایران برداشتند. در این میان باز هم امیرکبیر نقش عمده‌ای را ایفاء کرد.

 البته او هیچ‌گاه شاهد افتتاح و شروع به کار رسمی مدرسه دارالفنون نبود و تنها چند روز پس از به قتل رسیدن او در حمام فین کاشان، آن مدرسه رسما گشایش یافت. علی‌رغم چنین سرنوشتی برای امیرکبیر، مدرسه دارالفنون با حمایت همه‌جانبه مقامات ایرانی و به‌خصوص شخص ناصرالدین شاه، با قدرت و برنامه‌ریزی همه‌جانبه به کار خود ادامه داد و تا دهه‌های بعد، مرجعیت علمی خود را برای تربیت اطباء و پزشکان حفظ کرد.

       علی‌رغم اهمیت مدرسه دارالفنون در شکل‌گیری و گسترش علم نوین پزشکی در ایران، مسائل و موضوعات متعدد دیگری نیز در پروسه گسترش این علم در جامعه ایران در دهه‌های بعد نقش مهمی داشتند که از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
قوانین و مقررات، آئین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های ناظر بر امور پزشکی در سطوح محلی، منطقه‌ای و ملی
نهادهای رسمی پزشکی
نهادها، انجمن‌ها و دیگر تشکل‌های غیررسمی در حیطه پزشکی
طب نظام
بهداشت محیطی و برنامه‌های سراسری بهداشتی، پیشگیری و درمانی
بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و مراکز درمانی
جنگ، بلایا و... و عملکرد پزشکان و کادردرمانی ایرانی
رسالات و کتاب‌ها و تالیفات پزشکی

       سلسله مقلات «سرگذشت ورود پزشکی نوین به ایران از عباس میرزا تا دانشگاه تهران» برگرفته و خلاصه‌ای از کتاب در دست تالیفی با همین عناون به قلم نگارنده است که در آن به بحث مفصل پیرامون موضوع های مذکور در در طول یک دوره تاریخی، از زمان عباس‌میرزا ولیعهد تا اواسط دوره رضاشاه، پرداخته می‌شود. قسمت اول این سلسله مقالات به تحولات مربوط به پزشکی نوین به ایران در طول یک دوره زمانی 50 ساله از آغاز جنگ‌های ایران و روسیه 1218 قمری /1803 تا شروع به کار و سال‌های اولیه فعالیت مدرسه دارالفنون در 1270 قمری/ 1854 اختصاص دارد. در طی این دوره مقامات ایرانی با استفاده از روش‌های گوناگون تلاش کردند علم پزشکی و طبابت نوین را به ایران آورده و با اتخاذ سیاست‌های ویژه‌ای، نخستین برنامه‌های جامع بهداشتی و پزشکی را در کشور به اجرا گذارند. فارغ از نتیجه به دست آمده، تدوین و اجرای آن برنامه‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

پزشکان
       شروع جنگ‌های ایران و روسیه در سال 1218 قمری/ 1803 دولتمردان ایرانی را متوجه ضعف شدید و عقب‌ماندگی ایران از علم و تکنولوژی پیشرفته زمان خود کرد. در همین راستا، طب و پزشکی سنتی ایران نیز نقاط ضعف فراوان خود را در مقایسه با آنچه که در بین روس‌ها وجود داشت، آشکار ساخت. در مقابله با چنین وضعیتی سیاستمداران ایرانی و در راس آن‌ها عباس میرزای ولیعهد و وزاری او، اجرای دو روش و برنامه را در پیش گرفتند. نخستین راهکار، اعزام محصل برای تحصیل طب به اروپا بود. در نخستین گروه اعزامی محصلین ایرانی به اروپا در سال 1226 قمری/ 1811 یکی از دو تن محصل اعزامی، میرزابابا افشار برای آموزش طب رهسپار شده بودند.

چهار سال بعد هم یکی از پنج محصل اعزامی گروه دوم، میرزاجعفر طبیب، باید در رشته طب به تحصیل ادامه می‌داد. همان‌گونه که در گروه اعزامی محصلین در 1260 قمری/ 1844 نیز یک فرد (میرزایحیی طبیب) برای آموزش علم طب در نظر گرفته شده بود. راهکار دوم برای مقابله با وضعیت نامساعد بهداشتی و درمانی ایران، دعوت از پزشکان خارجی برای خدمت در کشور بود.

بریگز، چارلز کارمیک، کمپل و مکنیل از جمله این پزشکان بودند که عموما همراه با هیئت‌های خارجی (انگلیسی و فرانسوی) به ایران آمده و سپس در این کشور ماندگار شدند. اغلب این گروه از پزشکان خارجی به مقامات بالای درباری و پزشکی مخصوص ولیعهد و شاه رسیدند. در سال‌های پس از پایان جنگ‌های ایران و روس، در دوره سلطنت محمدشاه تا اوایل دوره ناصرالدین شاه، پزشکان خارجی دیگری نیز در ایران به فعالیت مشغول بودند .
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: