
شفاآنلاین »اقتصاد» پیش از این نوشته بودم که در اقتصاد ایران، نوسانات قیمتی در نیمه دوم هر سال تقریبا همیشه بیش از تغییرات مشابه در نیمه اول سال است. فشار برای تامین کسری بودجه، آئینهای اعیاد میلادی و شمسی، فشار پرداخت حقوق و دستمزد، خریدهای سنگین ارزی توسط شرکتها و بانکها و جلو انداختن خرید کالاها و خدمات به دلیل مصون ماندن از تورم سال بعد، بخشی از دلایل این نوسانات فزاینده قیمتها در نیمههای دوم سال است. در زمان نگارش متن حاضر، نرخ ارز در بازار آزاد ارز به کانال ۱۲۹هزار تومان و بهای هر قطعه سکه امامی به مرز ۱۴۰میلیون تومان نزدیک شد. در این مقوله نیز دلایل مختلفی نظیر تعیین نرخ سوم بنزین، تاکید بر نرخ ترجیحی ارز، تقاضای ارز برای سفرهای سال نوی میلادی و افزایش تقاضای سکه و طلا به مناسبت روز مادر برای توجیه تلاطم و آشفتگی در بازارهای ارز، سکه و طلا عنوان میشود. فارغ از این اعداد و ارقام، آنچه در بازارهای حقیقی(کالایی) مشاهده میشود شگفتانهای است که در حال رخ دادن است به طوری که قیمت هر کیلو گوشت دام با قیمت گردوی پوست کنده تقریبا برابری میکند! البته با کمال احترام و اعتذار، حامیان محیطزیست ممکن است به دلیل مصرف آب بیشتر در تولید گوشت دام و نیز تاثیر دامداری بر گرمایش زمین، از رسیدن قیمت گردو(با مصرف کمتر آب) به گوشت دام چندان بدشان نیاید. با این حال دورنمای تاخت افسارگسیخته قیمتها، رضایتبخش و افزایشدهنده رفاه نبوده و نخواهد بود. روسای قوای سهگانه و تیم اقتصادی دولت (بانک مرکزی، سازمان برنامهوبودجه و وزارت اقتصاد) و همینطور وزارتخانههای مرتبط با اقتصاد (وزارتخانههای صمت، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، مسکن، نفت و نیرو) بعید است که از وقایع اتفاقیه در بازارهای حساس ارز و طلا مطلع نباشند اما سوال این است که آیا ابزارهای کافی برای مهار این نوسانات را دارند یا بهطور عمد، صحنه گردان این وقایع هستند؟ از آنجایی که دادهها و گزارشهای بهنگام در دسترس نیست، تحلیلها مبتنی بر حدس و گمان و البته ممکن است سوگیرانه باشد. رییس کل محترم بانک مرکزی نیک میداند که اصلیترین وظیفه و رسالت بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است در حالی که ارزش پول ملی هفته به هفته و روزبهروز با افت شدید مواجه میشود. توانایی بانک مرکزی در تسکین التهابات بازار ارز و به تبع آن طلا، به ورودی منابع ارزی و براساس سیاست از پیش مشخص بانک به مدیریت نرخ ارز شناور وابسته است. بدیهی است به دلیل تحریمهای گسترده بر اقتصاد ایران و محدودیتهای فروش و صادرات نفت و غیرنفت، اولا منابع ارزی با کاهش مواجه شده یا بهدلیل واسطهگریها، با هزینه بالاتری وارد کشور میشود و به دلیل لزوم تامین نیازهای دارویی و کالاهای اساسی و راهبردی، باقیمانده منابع ارزی قابل عرضه در بازار آزاد و صرافیها کاهش مییابد. بر این اساس، سمت تقاضای ارز باید با دیدهبانی و پایش بیشتری مدیریت و بیشینه محدودیتها برای ارز بسیار لوکس و کمیاب اعمال شود. در غیر این صورت همانگونه که اشاره شد، با امواج قیمتی با دامنه زیاد برای تقریبا همه کالاها و خدمات در کوتاه و میانمدت مواجه خواهیم شد. هر چند برخی تولیدکنندگان تا همین الان امواج اولیه افزایش قیمتها را کلید زدهاند و برای افزایشهای بعدی در سال آتی آماده میشوند. البته دولت نیز از این افزایشها منتفع شده و سهم ۱۰درصد مالیات بر ارزشافزوده را بهراحتی جذب میکند. خروج از وضعیت موجود و لااقل حفظ ارزش پول ملی نیاز به تصمیمات راهبردی در سطح عالی و اتخاذ سیاستهای هماهنگ در خصوص وضعیت نه جنگ-نه صلح، تداوم مذاکرات ولو غیرمستقیم، مبادلات تهاتری با همسایگان و شرکای اصلی تجاری، اولویتبندی تقاضاهای ارزی و مانند آنها دارد. در این خصوص، روسای قوا، شورایعالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، کمیسیونهای اقتصادی و برنامهوبودجه مجلس، بانک مرکزی، سازمان برنامه و وزارتخانههای اقتصادی نقش مهمی دارند البته در این بین باید اشاره کرد که نقش رهبری و مشاوران ایشان در جلوگیری از بحران ارزی مهم و تعیین کننده است بنابراین ایشان باید در این خصوص ورود کنند. نکته پایانی اینکه تاکنون ملت ایران از سختیهای بسیاری عبور کرده و حوادث تلخ و شیرین زیادی را پشتسر گذاشتهاند. در شرایط کنونی برای حفظ اقتدار و انسجام بیشتر، تبیین درست واقعیات اقتصادی و سیاسی به تثبیت منافع ملی کمک میکند. تکرار وجود انواع ناترازیها از زبان مقامات ارشد، کمکی به حل مساله نمیکند و با احترام به دلسوزان نظام، با قاطعیت و براساس دادههای رسمی آماری میتوان ادعا کرد که جز مورد ناترازی در حوزه آب- به دلیل خشکسالیهای ممتد- بقیه ناترازیها، محلی از اعراب ندارند و مدیران بخشهای بانکی، بودجه، انرژی و…چنانچه درست برنامهریزی کنند، این عدم تعادلها گذرا و موقتی یا دچار سوءتعبیر است.
عضو هیات علمی پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس