شفاآنلاین »سلامت» چندی قبل مرد جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی همسر و دختر هفتسالهاش شکایت کرد.
به گزارش شفاآنلاین وی در توضیح ماجرا گفت: «دیروز بعدازظهر همسرم همراه دختر خردسالم برای شرکت در جشن تولد یکی از دوستانش از خانه بیرون رفتند. من محل کارم بودم و همسرم تلفنی از من اجازه گرفت و گفت شب به خانه برمیگردد. شب در خانه منتظرشان بودم، اما آنها به خانه برنگشتند. نگرانشان شدم و با همسرم تماس گرفتم، اما گوشی تلفن همراهش خاموش بود و نگرانیام بیشتر شد.»
او ادامه داد: «به خانه دوستش رفتم. دوستش گفت همسرم و دخترم پس از پایان جشن تولد و قبل از غروب آفتاب از خانهاش بیرون رفتهاند. سپس به سراغ دوستان و بستگان رفتم، اما هیچکدام خبری از همسر و دخترم نداشتند و حتی به مراکز درمانی هم سر زدم که بیفایده بود و نتوانستم ردی از آنها پیدا کنم. الان خیلی نگرانم و احتمال میدهم برای آنها اتفاقی رخ داده باشد.»
آغاز تحقیقات پلیسی
با ثبت شکایت مرد جوان، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور بازپرس جنایی برای پیدا کردن ردی از مادر و دختر وارد عمل شدند.
فرضیه آدمربایی یا قتل؟
مأموران در جریان تحقیقات با دو فرضیه روبهرو شدند. نخست فرضیه آدمربایی؛ از آنجا که مرد جوان در کار تجارت بود و وضع مالی خوبی داشت، این احتمال قوت گرفت که فرد یا افرادی زن جوان و دخترش را ربوده و قصد اخاذی میلیاردی دارند، اما با گذشت چند روز از حادثه، هیچ تماسی برای اخاذی با مرد جوان و خانوادهاش گرفته نشد و این فرضیه رنگ باخت.
در گام بعدی، مأموران احتمال دادند مادر و دختر گمشده به دلایلی به قتل رسیدهاند و عامل یا عاملان قتل برای از بین بردن ردپا، اجساد آنها را در مکانی دفن کردهاند. بررسیها نشان داد نام مادر و دختر در لیست هیچیک از مراکز درمانی و حتی پزشکی قانونی نیز ثبت نشدهاست.
پیامکی که بنبست را شکست
در حالی که تحقیقات مأموران به بنبست خورده بود و مادر و دختر گمشده هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بودند، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و سرنخی تازه در اختیار مأموران قرار داد.
زن گمشده که با نقشه و برنامهریزی همراه دخترش از خانه فرار کرده و قصد خروج از ایران را داشت، پیامکی را به اشتباه به جای مادرش برای همسرش ارسال کرده و راز گمشدنش را فاش کردهبود.
مرد جوان با ارائه این پیامک گفت: «من فهمیدم همسرم پیام را اشتباهی برای من فرستادهاست. او هیچ وقت بدون اجازه من جایی نمیرفت. الان باورم نمیشود که تصمیم دارد همراه دخترم مرا تنها بگذارد و به خارج از کشور برود.»
در متن پیامک آمدهبود: «مادرم نگران من و دخترم نباش. ما در یکی از شهرهای مرزی هستیم و بهزودی از کشور خارج میشویم و دوباره با شما تماس میگیرم.»
دستگیری پیش از خروج از کشور
با بهدست آمدن این اطلاعات، کارآگاهان به دستور بازپرس جنایی با مأموران پلیس مرزی هماهنگ کردند و مشخصات مادر و دختر را در اختیار آنها قرار دادند. مأموران مرزی نیز موفق شدند زن جوان و دخترش را پیش از خروج از کشور بازداشت و به تهران منتقل کنند.
زن جوان پس از انتقال به تهران درباره ماجرا گفت: «من و شوهرم زندگی خوبی داشتیم و از نظر مالی مشکلی نداشتیم. وقتی دخترمان به دنیا آمد زندگی ما شیرینتر شد، اما چند ماهی بود با همسرم اختلاف پیدا کردهبودم. او خیلی سختگیری میکرد و باید برای هر کاری از او اجازه میگرفتم. همین موضوعات مرا از زندگی خسته کرد و تصمیم گرفتم از او جدا شوم، اما شوهرم تهدید میکرد، اگر جدا شوم دیگر رنگ دخترم را نمیبینم.»
او ادامه داد: «اختلافات ما بیشتر شد و از طرفی من دخترم را خیلی دوست داشتم و تحمل جدایی از او برایم غیرممکن بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم همراه دخترم از کشور فرار کنم و پیش برادرم که در آلمان زندگی میکند، بروم و آنجا زندگی تازهای را شروع کنم. برای فرار، قاچاقبر انسانی پیدا کردم و مبلغی به حسابش واریز کردم. قرار بود مخفیانه به ترکیه، از آنجا به یونان و در نهایت به آلمان بروم. روز حادثه به بهانه شرکت در جشن تولد دوستم از خانه خارج شدم و همراه دخترم به سمت مرز رفتم، اما یک پیامک اشتباه تمام نقشههایم را نقش بر آب کرد.» در پایان، زن جوان به همراه دخترش تحویل خانوادهشان شدند.