کد خبر: ۳۷۱۸۱۰
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۴ - ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - 2025December 14

زندگی روی ریل اضافه کاری و چند شغلی بودن

میلیون‌ها ایرانی برای تأمین حداقل‌های زندگی مجبورند صبح زود خانه را ترک کنند و شب دیر وقت بازگردند؛ این چندشغلی دیگر انتخاب نیست، بلکه راه بقا در اقتصاد امروز است.

شفاآنلاین »جامعه» زندگی چند شغلی، قصه‌ای تکراری اما غم‌انگیز است؛ قصه‌ای که با ساعت‌های بی‌خوابی، فرسودگی روانی و فشار اقتصادی نوشته می‌شود. یک شغل برای تأمین حداقل‌های معیشتی کافی نیست و افراد برای پرداخت اجاره، خوراک، درمان و بدهی‌ها، ناچارند شیفت دوم و سوم را نیز بر دوش بکشند. این وضعیت نه تنها سلامت جسم و روان را تهدید می‌کند، بلکه خانواده و روابط اجتماعی را فرسوده کرده و سرمایه انسانی کشور را در معرض آسیب قرار می‌دهد.

چندشغلی؛ نشانه آشکار بحران ساختار درآمد و ناکارآمدی بازار کار


به گزارش شفاآنلاین چندشغلی در سال‌های اخیر از یک پدیده جانبی و حاشیه‌ای، به یک واقعیت فراگیر و نگران‌کننده در اقتصاد ایران تبدیل شده است. کارمندان، معلمان، کارگران و نیروهای خدماتی، برای تأمین حداقل نیازهای زندگی خود، ناچارند شغل دوم یا سوم داشته باشند. این وضعیت نشان می‌دهد که حقوق و دستمزدها با هزینه‌های واقعی زندگی همخوانی ندارد و سیاست‌های حمایتی موجود نیز ناکافی هستند. بسیاری از افراد مجبورند برای پرداخت اجاره، قسط و هزینه‌های روزمره، وقت و انرژی بیشتری صرف کنند؛ وضعیتی که فشار اقتصادی را به فشار روانی و اجتماعی تبدیل می‌کند. این چندشغلی، بیشتر یک «راه فرار موقت» است تا یک انتخاب اقتصادی آگاهانه، و بدون اصلاحات ساختاری، ادامه خواهد یافت.

فرسودگی جسمی و روانی؛ بهای سنگین زندگی چندشیفته‌ها

شاغلان چندشغله به‌طور مستقیم با پیامدهای فرسودگی جسمی و روانی مواجه هستند. کاهش ساعت خواب، خستگی مزمن، افت تمرکز و توان تصمیم‌گیری، اضطراب مداوم، و حتی گرایش به مصرف داروهای آرام‌بخش یا مکمل‌های انرژی‌زا، بخشی از هزینه‌های زندگی چندشیفته‌هاست. کارگران شب‌ها مشغول کارند و روزها استراحت ندارند؛ کارمندان پس از ساعات اداری، ناچارند مسافر جابه‌جا کنند یا فعالیت‌های جانبی اقتصادی داشته باشند؛ معلمان عصرها کلاس خصوصی دارند و حتی شب‌ها مشغول تولید محتوا یا پروژه هستند. این فشارهای مستمر، نه تنها سلامت جسمی و روانی فرد را تهدید می‌کند، بلکه کیفیت عملکرد شغلی و بهره‌وری اقتصادی او را نیز کاهش می‌دهد و در بلندمدت، اثرات زیان‌باری بر سرمایه انسانی جامعه بر جای می‌گذارد.

تاثیر چند شغله بودن بر فرسودگی پیوند های خانوادگی

چندشغلی فقط یک مسئله اقتصادی نیست؛ بلکه بحرانی اجتماعی است که مستقیم بر خانواده و روابط انسانی اثر می‌گذارد. والدینی که بیشتر وقت خود را در مسیر رفت‌وآمد یا محل کار می‌گذرانند، فرصت کافی برای تعامل با فرزندان و همسرانشان ندارند. کاهش حضور در خانه، عدم امکان گفت‌وگو و همراهی با خانواده، و فرسایش روابط خانوادگی، پیامدهای پنهان این وضعیت است. کودکان و نوجوانانی که والدینشان کمتر در دسترس‌اند، در معرض آسیب‌های اجتماعی و روانی بیشتری قرار می‌گیرند. این شرایط به مرور، سرمایه اجتماعی خانواده را کاهش می‌دهد و فرسایش اعتماد و ارتباط میان اعضای آن را تشدید می‌کند.

جوانان و زنان جامعه؛ فشار بیش از توان

نسل جوان ایران، که هنوز به ثبات شغلی و اقتصادی دست نیافته است، بیش از سایر گروه‌ها تحت فشار چندشغلی قرار دارد. دانشجویان و فارغ‌التحصیلانی که به دنبال درآمد برای تأمین هزینه‌های تحصیل و زندگی هستند، اغلب به کارهای موقت، پروژه‌ای یا جانبی روی می‌آورند. این وضعیت، علاوه بر کاهش امید به آینده، توانایی برنامه‌ریزی بلندمدت و سرمایه‌گذاری در مهارت‌ها و خلاقیت را محدود می‌کند. کارشناسان اجتماعی هشدار می‌دهند که فرسودگی زودهنگام جوانان، علاوه بر تأثیر فردی، می‌تواند توان توسعه انسانی و اشتغال پایدار در کشور را نیز به خطر بیندازد.

زنان، به‌ویژه زنان سرپرست خانوار، بیش از هر گروه دیگری با فشار چندشغلی روبه‌رو هستند. مسئولیت‌های شغلی بیرون از خانه و فعالیت‌های خانگی و مراقبت از خانواده، بار مضاعفی بر دوش آن‌ها می‌گذارد. بسیاری از زنان برای تأمین حداقل‌های زندگی، مجبورند چند شغل کوچک و کم‌ثبات داشته باشند؛ شغل‌هایی که اغلب بدون بیمه، امنیت شغلی و حمایت اجتماعی هستند. این شرایط نه تنها فرسودگی جسمی و روانی را تشدید می‌کند، بلکه فرصت رشد و توسعه حرفه‌ای و شخصی را نیز از آنان می‌گیرد و به کاهش تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی منجر می‌شود.

چندشغلی بودن واکنش موقت به یک مشکل ساختاری مزمن

گسترش چندشغلی، در واقع واکنشی موقت به مشکلات ساختاری بازار کار است. تا زمانی که دستمزدها با هزینه واقعی زندگی همخوانی نداشته باشد، امنیت شغلی برقرار نشود و حمایت اجتماعی مؤثر وجود نداشته باشد، این پدیده کاهش نمی‌یابد. تحقیقات و مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که چندشغلی بیش از یک پدیده اقتصادی، به یک بحران اجتماعی و انسانی تبدیل شده است. این وضعیت سلامت جسمی و روانی شاغلان را تحت فشار قرار می‌دهد، کیفیت زندگی خانواده‌ها را کاهش می‌دهد و سرمایه انسانی کشور را تهدید می‌کند. فرسودگی مداوم، کاهش بهره‌وری، افزایش خطاهای کاری و رشد مشاغل غیررسمی، از جمله پیامدهای این روند است که اگر اصلاح نشود، آثار آن در اقتصاد و جامعه به وضوح نمایان خواهد شد.

برای کاهش این فشارها، اصلاح دستمزدها و همخوان کردن آن با هزینه واقعی زندگی، ایجاد امنیت شغلی و فرصت‌های پایدار، و حمایت قانونی و بیمه‌ای از شاغلان چندشغله ضروری است. علاوه بر این، توجه به جنبه‌های اجتماعی و روانی، از جمله ارائه خدمات مشاوره و حمایت روانی، فرهنگ‌سازی در زمینه تعادل بین کار و زندگی، و آموزش خانواده‌ها برای مدیریت فشارهای شغلی، می‌تواند فرسودگی را کاهش دهد و روابط انسانی و خانوادگی را حفظ کند. رسانه‌ها نیز با آگاه‌سازی عمومی، انتشار نمونه‌های موفق و همکاری با نهادهای دولتی و خصوصی برای سیاست‌گذاری حمایتی مبتنی بر داده‌های واقعی، می‌توانند نقش مؤثری در کاهش آسیب‌ها ایفا کنند.

چندشغله بودن راه حل نیست بلکه هشداری روشن از ناکارآمدی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است. تنها با اصلاح سیاست‌ها، حمایت واقعی از شاغلان و توجه به جنبه‌های روانی و اجتماعی، می‌توان از فرسودگی نیروی کار و کاهش سرمایه انسانی جلوگیری کرد و به افراد امکان داد زندگی متعادل و پایدار داشته باشند.

نظرات بینندگان