همه باید بدانند مسوول چه کسی یا چه چیزی هستند و مسوول چه چیزی یا چه کسی نیستند. آنوقت آنچه مسوولش هستند را انجام بدهند و آنچه مسوولش نیستند را وابگذارند به کسی که مسوول آن است.

شفا آنلاین>اجتماعی>همه باید بدانند مسوول چه کسی یا چه چیزی هستند و مسوول چه چیزی یا چه کسی نیستند. آنوقت آنچه مسوولش هستند را انجام بدهند و آنچه مسوولش نیستند را وابگذارند به کسی که مسوول آن است.
به گزارش شفا آنلاین:معلوم بود که هنوز شصت سالش نشده اما لنگان وارد مطب شد. به وضوح چاق بود؛ با خستگی تمام و کراهت خودش را بین دو دسته صندلی جا داد؛ به خاطر درد مزمن به پزشک مراجعه کرده بود. از کار زیاد و فقدان قدردانی گلهمند بود. کمکم شروع به صحبت کرد؛ از این گفت که هنگام ازدواج سنش کم بوده و مدام به خانواده شوهر خدمت کرده و شوهرش هیچوقت خانه نبوده و تمام کارهای بچهها، نگهداری از مادرشوهر و... روی دوشش بوده؛ از این که حالا هم اوضاع همانطور است؛ از اینکه حالا هم که بچهها بزرگ شدهاند، مدام با پدر خوداختلافنظر دارند...
پرسیدم: چرا برای کارهای منزل کمک نمیگیرید؟
گفت: بچهها که اصلا تن به کار نمیدهند، کار غریبهها هم به دلم نمیچسبد.
گفتم: خب میتووانید از آنها بخواهید!
گفت: پدرشان به اندازه کافی بدرفتار هست.
برایم سوال بود که چرا با این همه مشکل باز هم از مادر شوهرش نگهداری میکند .او که الان خودش احتیاج به پرستار دارد! شاید به خاطر اینکه اگر این کار را نکند، شوهرش ناراحت میشود. هرچه گفتم و پاسخ داد بیشتر متوجه شدم که او هم مثل بسیاری از کسانی که میشناسیم، مسوول همه افراد و همه مسائل خانواده است.
اما واقعا قبول این همه مسئولیت در زندگی، رسیدگی به کارهای مربوطه به فرزندان و دیگران و عدم بیان خستگی از پذیرش این همه مسوولیت به خاطر نگرانی از دعوای بین بچهها یا همسر به صلاح است؟!
در اینباره نظر دکتر فرشادنجفیپور، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه را جویا شدیم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
باید از همان سنین پایین مسوولیتپذیری را آموزش داد
واژه مسوولیت را از لحاظ لغوی میتوان به معنی توانایی پاسخ دادن تعریف کرد. این واژه در عرف عام به مفهوم تصمیمگیری مناسب است كه فرد در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی كه معمولا از او میرود، دست به انتخابی بزند و این انتخاب سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر شود.
مسوولیتپذیری یک صفت است و اگر بخواهیم آن را به شکل ساده تعریف کنیم باید بگوییم کسی مسوولیتپذیر است که خودش را مسوول تمام زندگیاش میداند، مسوول رسیدن به آنچه که میخواهد و رفع تمام آنچه که نمیخواهد. این آدم هیچکس دیگری را در مورد آرزوها و مشکلاتش جز خودش جوابگو نمیداند.
در واقع يکي از شاخصهاي مهم سلامت روان، مسووليتپذيري است. مسووليتپذيري فرآيندي است که فرد بايد از اولين سالهاي کودکي با آن آشنا شود، آن را آموخته و با وظايف متعددي که در دورانهاي مختلف زندگي روبرو ميشود، مسوولانه برخورد کنند. محیط خانواده و سپس مدرسه از عوامل موثر در ايجاد حس مسووليت در افراد هستند. طرز تلقي والدين درباره ميزان آزادي کودکان در داخل خانواده و دادن اجازه به آنها جهت ابراز احساسات نيز ميتواند عامل مهمي در جريان آموزش مسووليت به کودکان محسوب شود.
شخصیت مسوولیتپذیر در 15 سال اول عمر شکل میگیرد
مسووليت يک ويژگي شخصيتي است که معمولا بهصورت يک نگرش در ساختار رواني و رفتاري فرد شکل ميگيرد و يک متغير عمده و اساسي در رفتارهاي اجتماعي محسوب ميشود. بنابراین در آموزش رفتارها در تربيت اجتماعي جايگاه قابلتوجهي دارد.
علاوه بر این، مسووليتپذيري بهعنوان يک متغير رواني و رفتاري، آمادگي براي قبول و اعمال محدوديت در رفتار است. با توجه به اختلافنظر افراد مختلف در مورد ماهيت و رفتار انسان، تعجبی ندارد که در مورد مسووليتپذيري نيز تعريف يکساني وجود نداشته باشد. در بين روانشناسان هم با توجه به ديدگاهي که نسبت به انسان دارند، نظريات متفاوتي در مورد تعریف مسووليت و مسووليتپذيري وجود دارد که طبیعتا روشهايي هم که براي پرورش اين ويژگي شخصيتي ارائه ميدهند، متفاوت است.
اکثر روانشناسان بر مسووليت تاکید کرده و انسان را فردي مسوول ميدانند که در مقابل خود و جامعه مسوول است. از طرف ديگر بعضي از روانشناسان معتقدند که انسان مسوول اعمال و رفتار خود نيست بلکه تمام رفتار به وسيله نيروها و تعارضهاي دروني او تعيين ميشوند. در شکلگيري مسووليتپذیری در افراد، 15 سال اول زندگي از همه عمر مهمتر است. و به نظر میرسد والدینی که در این سن مسوولیتپذیری را به فرزندان خود نمیآموزند، همواره میکوشند تا در مسیر زندگی خود بار مسوولیتهای آنان را به دوش بکشند.
تا چه حد باید مسوولیتپذیر بود؟
در مورد خانمی که درباره آن صحبت شد و بسیاری دیگر از مادرهای میانسال ایرانی مساله مهم این است که آیا اینها افرادی هستند که با توجه به شرایط خود باید مسوولیت همه افراد و همه مسائل خانواده را بر عهده بگیرند؟ اگر درست است پس چرا با گذشت زمان به این روز افتادهاند؟!
واقعیت این است که مسوولیتپذیری هم میزان سالم و ناسالم دارد و همانگونه که کمبودش ناسالم است، زیادیاش هم سالم نیست. همه باید بدانند مسوول چه کسی یا چه چیزی هستند و مسوول چه چیزی یا چه کسی نیستند. آنوقت آنچه مسوولش هستند را انجام بدهند و آنچه مسوولش نیستند را وابگذارند به کسی که مسوول آن است. به نظر میرسد که باید راجع به این موضوعات بیشتر فکر کرد:
مسوولیت یک زن 60 ساله بیمار در قبال مثلا مادرشوهر 80 سالهاش چیست؟!
مسوولیت یک مادر کمسواد در جر و بحثهای دختر سی ساله و کارشناس ارشد با پدر صاحب مدرک دکترایش چیست؟!
مسوولیت یک مادر 60 ساله بیمار در قبال پس 25سالهاش چیست؟
و آیا مسوولیتی در قبال این پسر اگر دارد به شکل مسوولیتی است که در زمان پنج سالگی او داشت؟
قطعا جواب به بسیاری از این سوالات و امثال آن منفی است. وقتی به جواب این پرسشها رسیدیم میتوانیم به راحتی در مورد مسوولیتهای واقعی خود تصمیم بگیریم.
چه باید کرد؟
متاسفانه افرادی که اینچنین هستند، دچار مسمومیت با مسوولیت شدهاند و برای درمان باید مسوولیتپذیری سالم را بیاموزند و با رفتاردرمانی عادات مخرب خود را کنار بگذارند تا شاید رنگ سلامت را ببینند.
اطرافیان و خصوصا مدعیان دلسوزی برای آنان هم باید از این تغییر نگرش حمایت کنند و با قضاوتهای غلط مانع موفقیت آنها نشوند وگرنه رفتارشان سالم نیست.سلامانه