شفا آنلاین -فكر ريشهكن كردن فلج اطفال در دنيا براي نخستين بار زماني مطرح شد كه كشورهاي دنيا موفق شدند با هدايت و حمايت سازمان جهاني بهداشت از شر ويروس آبله نجات پيدا كنند و اين بيماري را در دنيا ريشه كن كنند. آبله بيماري خطرناكي بود كه در طول قرنها قربانيان بسياري برجاي گذاشت. ويروس فلج اطفال هم تا همين دهه گذشته در همه دنيا از جمله كشور ما كودكان را در سالهاي نخستين زندگيشان زمينگير ميكرد اما خوشبختانه فكر و اراده بشر براي ريشه كن كردن اين ويروس باعث شد برنامه جهاني مقابله با ويروس فلج اطفال با موفقيت به انجام برسد.
به گزارش شفا آنلاین ،با همه خوشبينيهايي كه از حذف اين ويروس در خيلي از كشورها وجود داشت، اما بار ديگر زنگ خطر بازگشت اين بيماري در جهان به صدا در آمده است و ايران هم به دليل مواجهه با مشكلاتي كه در زمينه توليد و تأمين اين واكسن دارد، از اين امر مستثني نخواهد بود. گفتوگوي زير با مشاور عالي معاون بهداشتي وزارت بهداشت و متخصص بيماريهاي عفوني در ارتباط با اين بيماري و نحوه بازگشت آن در چند كشور همسايه است و مشكلاتي كه كشورمان در تأمين اين واكسن ضروري دارد.
چه عاملي باعث شد انسان برای مبارزه با بيماري فلج اطفال كه به نظام سلامت آسيب جدي وارد ميكرد، اقدام کند؟
همانگونه كه ميدانيد نخستين بيماري كه از طريق واكسن پيشگيري در دنيا ريشه كن شد، بيماري آبله است. در گذشته براي بيماري آبله يك واكسن وجود داشت كه تأثير آن در پيشگيري ابتلا به آبله نسبي بود، در عين حال اگر كسي آبله ميگرفت دارويي كه درمان جدي در پي داشته باشد وجود نداشت. بنابراين همه كشورهاي دنيا درصدد برآمدند تا اين بيماري را ريشه كن كنند، از اين رو به اين نتيجه رسيدند كه تنها راه مقابله با اين ويروس پيشگيري از ابتلا است. بنابراين واكسن آبله به عنوان نخستين واكسن شناخته شده در جهان به كار برده شد.
براي ريشه كن شدن بيماري آبله لازم بود از زمان بروز آن بيماري به مدت سه سال هيچ گزارشي از ابتلاي مجدد وجود نداشته باشد. بنابراين آخرين فردي كه به اين بيماري دچار شده بود در اكتبر سال 1977 در كشور سومالي شناسايي شد.با گذشت سه سال از آخرين ابتلا به دليل اينكه ديگر اثري از آن بيماري يا ابتلاي شخص جديد به آن گزارش نشد، در سال 1980 مجمع بهداشت جهاني گواهي كرد كه آبله در جهان ريشه كن شده است. بعد از آن سازمان جهاني بهداشت به اين فكر افتاد كه كشورهاي دنيا را به ريشه كن كردن بيماريهايي كه برايشان واكسن وجود دارد تشويق كند.
ديفتري، كزاز، سرخك، سل و فلج اطفال از جمله بيماريهايي است كه در آن زمان از واكسن پيشگيريكننده برخوردار بودند. از اين ميان يكي از مهمترين بيماريهايي كه زندگي نسل بشر را به مخاطره انداخته بود، بيماري فلج اطفال بود. در سال 1988 مجمع بهداشت جهاني با امضاي قطعنامهاي تصويب كرد كه تا سال 2000 بيماري فلج اطفال در دنيا ريشه كن شود.
در طي اين 12 سال در جهت
ريشه كن كردن اين بيماري در سطح جهان تلاشهاي بسياري شد. اما در زمان تعيين شده اين اتفاق مهم رخ نداد. بهطوري كه سازمان بهداشت جهاني تاريخ ريشه كني اين ويروس را به سال 2005 تغيير داد كه بازهم اين اتفاق نيفتاد و در نهايت به سال 2012 موكول كرد اما بازهم بينتيجه ماند. براين اساس اميدواريم طبق آخرين مصوبه اين سازمان، ريشه كني فلج اطفال در دنيا در سال 2018 اتفاق بيفتد.
آيا آماري از مبتلايان به ويروس فلج اطفال كه دچار فلج شدند در سالهايي كه هنوز مبارزه آغاز نشده بود، در دست است؟ با همه برنامههايي كه تاكنون به اجرا درآمده، اين بيماري در حال حاضر دامنگير چند نفر در جهان است؟
قبل از شروع برنامه ريشه كني فلج اطفال يعني در همان سالهاي 1988، سالانه حدود 360 هزار نفر در دنيا (روزانه 1000 نفر) به دليل ويروس فلج اطفال فلج ميشدند. اما در حال حاضر با رواج برنامههاي بهداشتي و درماني سالانه كمتر از 300 نفر در دنيا به اين ويروس مبتلا ميشوند. براين اساس ميتوان ادعا كرد در اين عرصه 2 هزار برابر موفقيت حاصل
شده است.
ايران چه زماني موفق به حذف ويروس فلج اطفال شد؟
سازمان بهداشت جهاني با عضويت 194 كشور از چند منطقه تشكيل شده است كه هر منطقه 10 تا 50 كشور را در خود جاي داده است. در اين ميان ايران در منطقه مديترانه شرقي واقع شده كه داراي 22 عضو يا كشور است. كشورهايي كه طي سالهاي اخير موفق به ريشه كني ويروس فلج اطفال شدهاند البته منهاي كشور سومالي كه اين ويروس در آن كشوربازگشت داشته است.
براساس اطلاعات موجود ايران آخرين بار در حدود 16 سال پيش از شر ويروس وحشي فلج اطفال نجات پيدا كرد و بعد از گذشت 3 سال موفق شد، در سال 2004 به عنوان 6 كشور اول منطقه، گواهي تأييد حذف ويروس فلج اطفال را از سازمان بهداشت جهاني دريافت كند. بنابراين ميتوان گفت در ايران از 13 سال گذشته اثري از ويروس بومي و انتقالي فلج اطفال نيست. براين اساس از آن تاريخ تاكنون ايران نيز مانند ساير كشورهاي منطقه هر ساله بايد گزارشي را به منظور باقي ماندن در شرايط حذف ويروس فلج اطفال به سازمان بهداشت جهاني ارائه كند كه اين گزارش اغلب در فروردين ماه هر سال به سازمان تحويل داده ميشود.
در حال حاضر با همه برنامههايي كه از سوي سازمان جهاني بهداشت به اجرا درآمد، در چه كشورهايي ويروس فلج اطفال هنوز به صورت بومي وجود دارد؟
طبق آخرين آمار تا حدود 5 سال قبل از بين 150 كشوري كه اين بيماري در آنها بومي بود، 5 كشور دنيا يعني افغانستان، پاكستان، هند، نيجريه و نيجر نتوانسته بودند اين ويروس را ريشه كن و از حالت بومي خارج كنند، اما براساس تلاشهايي كه شد در ابتدا كشور نيجر و در قدم بعدي كشور هند در سال 2011 اقدام به ريشه كني فلج اطفال كرده و از حالت بومي خارج شدند. بنابراين در حال حاضر دو كشور در همسايگي ما و كشور نيجر در آفريقا هنوز نتوانستهاند اين ويروس را ريشه كن كنند.
كشورهايي كه موفق به
ريشه كني اين ويروس نشدهاند و همچنان اين ويروس به صورت بومي در آن كشورها فعال است، چه خطري براي ديگر كشورها خواهند داشت؟
خطر كشورهايي كه اين ويروس و بيماري به صورت بومي در آنها فعال است،به اين شكل پديدار ميشود كه حامل ويروس از آن كشورها به كشور ديگر سفر يا مهاجرت ميكند و در همين حين ويروس فلج اطفال را به كشور مقصد ارمغان ميبرد. براساس گزارشهاي مختلف، بسياري از كشورهايي كه از حالت بومي خارج شده بودند و به قولي فلج اطفال در كشورشان ريشه كن شده بود بعد از گذشت سالها از نبود ويروس فلج اطفال، شاهد بازگشت اين ويروس بودهاند و بيترديد يكي از راههاي بازگشت همين است.
علي رغم آنكه فلج اطفال در بسياري از كشورها رخت بربسته بود، اما باز شاهد هستيم كه برخي كشورها از جمله چاد و نيجراعلام ميكنند كه اين ويروس به كشورشان بازگشته، علاوه برآن برخي كشورها امسال به لحاظ وجود ويروس فلج اطفال در وضعيت نامطلوبي قرار دارند. اتيوپي، كامرون و سومالي از جمله اين كشورها هستند.
آنچه حائز اهميت است، استقرار كشور سومالي در منطقه مديترانه شرقي به لحاظ تقسيم بندي سازمان بهداشت جهاني است. يعني همان منطقهاي كه ايران هم در آن قرار دارد و اين موضوع خطري جدي براي ايران محسوب ميشود. علاوه بر آن كشور سوريه كه در همسايگي ما به سر ميبرد به عنوان كشوري كه در برنامه ريشه كني فلج اطفال موفق عمل كرد و سالهاست از اين ويروس عاري است طي يك ماه گذشته شاهد بازگشت اين ويروس به كشورش بوده است. بهطوري كه طبق آمار اعلامي اين كشور از يك ماه گذشته 13 مورد ابتلاي قطعي به فلج اطفال به ثبت رسيده است. براين اساس مجموع اين كشورها در همسايگي ايران خطر جدي براي ما محسوب ميشوند. اگر هوشيار عمل نكنيم هر لحظه ممكن است به فهرست كشورهايي كه ويروس در آنها بازگشت داشته، اضافه شود.
سرعت شيوع اين ويروس به چه شكل است بيشتر توضيح دهيد؟
ويروس فلج اطفال از راه دستگاه گوارش و مدفوع، از طريق آلوده كردن آب و محيط انتقال مييابد. بنابراين اشكال كار اين است، زماني كه يك فلج اطفال شناسايي ميشود در برابر هر يك فلج انتظار داريم 100 بچه ديگر در معرض انتقال اين ويروس قرار گرفته باشد. هر چند دچار فلج اطفال قطعي نميشوند، اما به بيماريهاي عصبي و عمومي دچار ميشوند علاوه بر آن در يك چرخه علمي هر بچهاي كه ويروس را دريافت كند ميتواند آن را به بچههاي ديگر منتقل كنند. پس ميتوان نتيجه گرفت با ابتلاي يك كودك هزاران كودك ديگر در خطر ابتلا قرار خواهند گرفت.
با همه توضيحاتي كه داديد، نگراني و چالش اصلي ما در حال حاضر در مقابله با بيماري فلج اطفال چيست؟ آيا اين واقعيت وجود دارد كه اگر مراقب نباشيم ممكن است اين ويروس در كشور ما هم بازگشت داشته باشد؟
بله بيترديد اين هشدار و زنگ خطر وجود دارد و بسيار جدي است. مجاورت ايران با پاكستان و افغانستان به عنوان كشورهايي كه هنوز از نظر فلج اطفال جزو كشورهايي محسوب ميشوند كه اين ويروس در آنها به صورت بومي وجود دارد. وهمچنين وجود بيش از هزار كيلومتر مساحت مرز اين دو كشور با ايران و عبور و مرور غير مجاز اتباع اين كشورها به ايران، اين نگراني را در پي دارد كه شايد اين ويروس همراه اين افراد به كشور
وارد شود. هر چند سياست كشور ما بوده و است تا جايي كه امكان دارد با رفت و آمدهاي غير مجاز مقابله كند، اما برنامه اصلي ما در كشور براي مقابله با اين ويروس، بالابردن سطح ايمني كودكان زير 15 سال است. ما معتقديم اگر سطح ايمني بالا باشد، ويروس وارده، قدرت نفوذ و انتقال نخواهد داشت. علاوه بر آن وجود سيستم مراقبتي كه به سرعت بيماريابي كرده و بعد از شناسايي بيمار بررسي ميكند كه آيا به فلج اطفال مبتلا است يا خير ميتواند در اين زمينه بسيار مؤثر واقع شود. همچنين در اين سيستم واكسيناسيون همگاني فلج اطفال در كودكان زير 5 سال انجام ميشود.
نكته مهم اين است كه ما همچنان بايد تا زماني كه اين ويروس در دنيا وجود دارد مراقب بوده و سيستمهاي مراقبتي فعال داشته باشيم. بنابراين با وجود پيشرفتهايي كه در اين زمينه كسب شده، نبايد دچار غرور شويم و بايد تعهدات ما ادامه پيدا كند. همه مسئولان بايد بدانند اگر چه موفقيت بزرگي در حوزه بهداشت كشور به دست آمده، ولي با ذرهاي غفلت تمام سرمايه گذاريها ممكن است از دست برود و شاهد بازگشت ويروس باشيم.
پيشنهاد شما براي ادامه ريشه كني فلج اطفال در كشور چيست؟
مهمترين اقدامي كه در اين زمينه ميتوان به اجرا در آورد و مؤثر واقع شود، اجراي برنامه واكسيناسيون با جديت گذشته است. ضمن اينكه دو كشور مجاور سبب شده، در ايران سالي دو بار برنامه واكسيناسيون تكميلي در 30 شهرستان كه عمدتاً در مجاورت آن دو كشور هستند انجام شود.
البته در اين راه موضوع آگاهسازي خانوادهها از هر برنامه اجرايي مهمتر است. برخي خانوادهها تصور ميكنند اگر فرزندشان چند بار از قطره فلج اطفال استفاده كند، عوارض و يا مشكلاتي در پي خواهد داشت. اما بايد بگويم اين ديدگاه كاملاً غلط است. قطره فلج اطفال حاوي ويروس ضعيف شده است بنابراين حتي اگر كودكي 20 بار هم قطره فلج اطفال استفاده كرده باشد، نه تنها هيچ ضرري براي او در پي ندارد، بلكه در برابر ويروس زنده فلج اطفال مصونيت كامل خواهد داشت. بنابراين تا زماني كه در منطقه كشورهايي وجود دارند كه بيماري در آنها ديده ميشود، بايد برنامه واكسيناسيون ادامه يابد، هر چند اجراي اين برنامه نياز به بودجه و حمايت دولتي دارد.
با وجود تهديداتي كه در منطقه وجود دارد و لزوم ادامه برنامه واكسيناسيون، از چندي پيش موضوع نبود واكسن فلج اطفال در كشور مطرح شده است، شما فقدان اين واكسن را در كشور تأييد ميكنيد؟
درست است، اخيراً در تأمين واكسن دچار مشكل شدهايم. اين كمبود با وجود همسايهاي مانند سوريه كه بعد از گذشت 8 سال از ريشه كن شدن فلج اطفال دوباره در آن نمونه اين ويروس مشاهده شده و بدتر شدن وضعيت كشوري مانند سومالي زنگ خطري براي كشور به حساب ميآيد. بنابراين لازم است واكسن فلج اطفال در كشور ما با وجود چنين تهديداتي هميشه به ميزان كافي وجود داشته و ذخيرهسازي به ميزان مورد نياز كشور از قبل صورت گرفته باشد، تا باعث نشود خانوادهها اعتمادشان
سلب شود. قرار است 700 هزار واكسن فلج اطفال از كشور مطمئن اندونزي كه كشوري مسلمان است و از ايران ديرتر شروع به توليد واكسن كرده و امروز از ايران هم پيشي گرفته است خريداري و وارد كشور شود.
ايران جزو توليدكنندگان واكسن فلج اطفال در منطقه بود و هميشه اين واكسن از طريق توليد داخلي تأمين و حتی صادرميشد، چه مشكلي باعث شده براي تأمين آن دست به دامن واردات شود؟
ايران هنوز توليدكننده واكسن فلج اطفال است اما برخي اختلافات
درون سازماني و تعويض مديريتها باعث شده، ايران كه خود روزي توليدكننده اصلي واكسن فلج اطفال بود امروز در تأمين آن دچار مشكل شود. از مشكلات درون سازماني كه بگذريم آنچه حائز اهميت است، پيگيري توليد واكسن از انستيتو رازي به عنوان متولي اصلي توليد واكسن در كشور است. علاوه بر آن وزارت كشاورزي كه مؤسسه انستيتو رازي زير نظر اين وزارتخانه فعاليت ميكند بايد بداند كه واكسن براي همه بچهها از جمله فرزندان خودشان داراي اهميت است. بنابراين عنايت كند و مشكلات درون سازماني موجود را برطرف كرده برنامهاي براي توليد مجدد واكسن فلج اطفال تدارك ببيند. گذشته از آن انستيتو رازي به عنوان توليدكننده و تأمينكننده واكسن مورد نياز كشور موظف است هر گاه مشاهده كرد ميزان واكسن موجود، تأمينكننده و جوابگوي نياز كشور نيست برنامهاي براي ورود به موقع آن داشته باشد تا اعتماد مردم سلب نشود. در اين راستا وزارت بهداشت هم بايد پيگير اين موضوع باشد كه واكسن با كيفيت مطلوب و به مقدار مورد نياز كشور در انستيتو رازي توليد شده و در دسترس قرارگيرد و در صورت لزوم كمبود داخلي را ازطريق رايزني خارجي تأمين ميكند.
هر چند اعلام شده است كه
3 ميليون دوز واكسن فلج اطفال به كشور وارد ميشود و اميدواريم بتواند نياز امروز كشور را پاسخ دهد.
به هر ترتيب همه دستگاهها و ارگانهاي مربوطه بايد دست به دست هم دهند تا اين موفقيت در كشور باقي بماند. مقامات كشوري بايد بدانند كه مسأله فلج اطفال نه تنها معضلي كشوري است بلكه معضلي بينالمللي است. اگر كوتاهي كنيم و اين كوتاهي موجب بازگشت ويروس به كشور شود نه تنها حيثيت كشور به خطر خواهد افتاد بلكه سلامت فرزندان ما نيز به خطر ميافتد.
اگر يك كودك در ايران به اين بيماري مبتلا شود بايد منتظر چه فاجعهاي بود؟
در مقابل هر يك بچهاي كه فلج ميشود 100 بچه ديگر به اين ويروس آلوده ميشوند و هر نفر از اين
100 نفر خود منتقلكننده ويروس خواهد بود بهطوري كه ويروس فلج اطفال مانند بمب منفجر خواهد شد. بنابراين نبايد منتظر يك فلج بود. اطلاعرساني شفاف نكتهاي است كه همه مسئولان نظام بايد آن را جدي بگيرند. بويژه توجه به نقاط دور افتاده بايد در رأس امور قرار بگيرد، بهطوري كه نبايد يك بچه در دور افتادهترين نقطه از واكسيناسيون جا بماند. هر ايراني بايد آگاهي داشته باشد كه اگر بچهاي زير 5 سال فلج شده، براي جلوگيري از يك فاجعه بزرگ اطلاعرساني كند.