به نظر میرسد که این مطالب، یک محرک قدرتمند جنسی را برمیانگیزد که به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمنا صورت میگیرد. پورنوگرافی و هرزهنگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجانآلودی ایجاد میکند که دائماً به ذهن فرد خطور میکند و او آنها را در مخیله خود تفصیل میدهد. افراد به هنگام اعتیاد به پورنوگرافی، به تنهایی نمیتوانند از شر آن خلاص شوند و آن را کنار بگذارند. علیرغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همکاران) را به دنبال دارد.
افراد با ضریب هوشی بالاتر بر خلاف انتظارها بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند چون قدرت خیال پردازی و تصویر سازی این افراد خصوصا در خواندن داستان های سکسی بالاتر از دیگران است و طبیعتا اعتیادشان پورنوگرافی قوی تر است. این افراد پله پله به سمتی حرکت می کنند که هر چه پیشتر می روند به دنبال مطالب وقیحانه تری می گردند و در مرحله بعد زمان خودارضايي را افزایش داده و به سمتی می روند که زمان بسیار زیادی طول می کشد تا فرد به مرحله آخر برسد.
از دید روان شناسان فهم و درک درجه اعتیاد و قدرت آن در معتادان برای غیر معتادان دشوار است. زمانی که تحت فشار آن بحران قرار می گیرند هیچ چیز نمی تواند جلوی آنها را بگیرد. و اعتیاد بر زندگی آنها حکمرانی می کند.
جدایی و طلاق در این زمینه بسیار رواج
دارد و البته کمتر رسانه ای می شود فرد معتاد به پورنوگرافی به سمتی حرکت
می کند که همسر مجبور است او را همراهی کند و او خواستار رفتارهای عجیب و
متنوع جنسی خواهد شد و این موضوع تا جایی پیش می رود که همسر که درجه
اعتیاد را درک نمی کند و از این رفتارها هیچ لذتی نمی برد نمی تواند موضوع
را تحمل کند و نتیجه دعوا و جدایی و طلاق ...
فرد معتاد به پورنوگرافی اغلب خودارضايي را به ارتباط سالم جنسی ترجیح می دهد و این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آنها را کاهش میدهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آنها میشود. مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلمهای مستهجن، از زنان خود ارضا نمیشوند و آنها را ناکافی میدانند. محرک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرشان است و همسر آنها به سادگی میتواند این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن میکند.
هر فردی که مرتباً با دیدن هرزهنگاریها خودارضايي میکند، در خطر تبدیل شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد. یک اثر جنبی همیشگی، کاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزهنگاری منجر به گسست آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگیهایی که به روابط زناشویی کمک میکنند، میشود. جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگیهای انسانی میشود.
یک تصور غلط : عموماً این گونه فکر میکنند که خودارضايي عواقب کم اهمیتی دارد و فقط تنش جنسی را کاهش میدهد. جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ اما یک استثنا وجود دارد و آن این است که خودارضايي مداوم با تصویرپردازی پورنوگرافی ها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرک آشکار هرزهنگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی سازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیبهای جنسی دیگر میشود.
در این مورد، هیچ فرقی نمیکند که فرد، یک
پزشک مشهور باشد یا یک قهرمان، مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر
و یا یک پسربچه ۱۵ ساله؛ همه آنها میتوانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی
شوند.
روند شرطی سازی خودارضايي غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته
از بین نمیرود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از
دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و
همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه میدهد.
این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف میشود و درمان آن دشوار است. تکذیب این بیماری از طرف مرد معتاد به پورنوگرافی و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و قابل پیش بینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری میانجامد.
یافتههای دکتر روان شناس، چیز مک گاف
در دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهند که خاطرات تجربههایی که به هنگام
تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ میدهند، توسط هورمون غده آدرنال در
مغز مینشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض میتواند تا حدودی اثر
اعتیاد به پورنوگرافی را توصیف کند.