به گزارش شفا آنلاین،برای
تبیین مساله و جستجوی راهکاری برای گذر از وضعیت هشدارگونه مالی بانکها،
میزگردی با عنوان « چالشهای ساختار مالی بانکها و راهکارهای برون رفت» با
حضور علی دیواندری مدیرعامل سابق بانکهای ملت و پارسیان و رئیس پژوهشکده
پولی و بانکی، سید بهاءالدین حسینی هاشمی مدیرعامل اسبق بانک صادرات و
هوشنگ خستویی عضو انجمن حسابرسان خبره ایران .
این بخش، اختصاص به نقطه نظرات علی دیواندری دارد که در ادامه میخوانید:
آقای دیواندری، این تحلیل مطرح شد که باید
یک بازتعریف از مفهوم بانک انجام شود. یکی از کارشناسان اقتصادی هم یکی از
مشکلات اصلی مدیریت اقتصاد ایران را نداشتن تعریف واحد و مشخص از مفاهیم
اساسی اقتصاد دانستند. مفاهیمی مانند خصوصیسازی و هدفمند کردن یارانهها.
از شما این سوال را داریم که آیا در دولت اعتقاد دارند که این مفاهیم مجدد
باید بازتعریف شود تا امکان اصلاحات ساختاری فراهم شود؟ در دولت قبل هم به
دنبال اصلاحات ساختاری نظام بانکی بود، به نظر شما این اصلاحات از حوزه
قوانین و مقررات میگذرد؟
مولانا میفرماید: ترسیدن ما چون که هم از بیم بلا بود، اکنون ز چه ترسیم
که در عین بلاییم. شاید این بیت زیبا از مولانا زبان حال امروز بانکها
باشد زیرا نظام بانکی ما که روزگاری خود درمان کننده بسیاری از دردها و
بلاها بود امروز خودش گرفتار شده است.
در بحث بیماری سرطان که آقای خستویی به عنوان استعاره استفاده کردند، وقتی
بیماری به جایی میرسد که خطرناک است، پزشک هر آنچه بلد است را باید به کار
بگیرد و از هیچ جیزی منجمله جراحی نترسد زیرا در چنین شرایطی چیزی برای از
دستن رفتن وجود ندارد.
به نظر من اینکه مفهوم بانک و بانکداری در سر جای خودش نیست و خیلی از
مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم نیز از این نگرش برمیخیزد، یک واقعیت و
اینکه این مفاهیم مورد تعریف مجدد قرار گیرد یک ضرورت است.
بخشی از این اصلاحات نیاز به قانون دارد ولی قانون به تنهایی کفایت
نمیکند. قانون عملیات بانکداری بدون ربا را داریم که یک قانون است و یک
مدل اقتصادی برای بانک ارائه داده است و نسبتا سالمتر از آن چیزی است که
در بانکداری متداول اجرا میشود.
در آن زمان هم نویسندگان قانون، ادعای بانکداری اسلامی نداشتند بلکه هدف
بانکداری بدون ربا بود. بانکداری بدون ربا هم ابتدای بانکداری اسلامی است
نه انتهای آن. قرار بود تحول بانکداری کشور از این نقطه شروع شود و به
تدریج به سیر تکامل آن طی شود تا به بانکداری اسلامی برسیم. در بانکداری
اسلامی فقط ربا مطرح نیست بلکه موضوعات مهم دیگری هم مطرح است که یکی از
آنها حذف ربا است.
بحث دیگر نگرشی است که ما به بانک و بانکداری داریم و بحث اجرای آن.
همانقدر که در بانکداری متعارف عملیات بانکی را خوب اجرا خوب نکرده ایم در
بانکداری بدون ربا هم عملکرد خوب نبوده است.
بنابراین ما باید این واقعیت را بدانیم که بانکداری در دنیا یک صنعت است و
بانک یک بنگاه اقتصادی است گرچه هر بانک به عنوان یک مرکز مالی و اقتصادی
هدفهایی برای خود دارد در مقابل یک اهدافی هم دولت و حاکمیت برای آن قائل
میشود که خیلی مهم است. بانکها ذینفعان متعددی دارند و هر کدام از یک
منظر به مسائل نگاه میکنند.
*جذابیت ایجاد بانک برای سرمایهگذاران ایرانی عجیب است
من البته از این موضوع که چرا در کشور ما تاسیس بانک تا این حد برای
سرمایهگذاران از جذابیت برخوردار بوده است همواره تعجب میکنم زیرا صنعت
بانکداری در دنیا آنچنان صنعت جذابی نیست.
اما اینکه چرا خیلی از تجار و اصناف ایران دوست دارند بانک داشته باشند و
به هر بهانهای به سراغ بانکداری رفتهاند و از عواقب و ریسکهای بزرگ این
صنعت نمیترسند، شاید به این دلیل باشد که مفهوم بانک و بانکداری را از آن
منظری که باید بشناسیم، نشناختهایم.
بانکداری در دنیا یک سیستمی است که قوانین بسیار محکم و سترگی برای آن وضع
میکنند و بانکها به شدت تحت نظارت هستند. اصلا بانکها نمیتوانند دست از
پا خطا کنند و اگر خطا کنند با ریسکهای رعایت مقررات مواجه میشوند که
هزینه آن برای بانک بسیار سنگین است. بنابراین بانک باید با مقررات حرکت
کند.
*اجرای قوانین سخت نظارتی برای بانکها در کشورهای توسعه یافته
چرا در دنیا اینگونه شده است و در ایران این طور نیست؟ همه در همه بخشها
این برداشت اشتباه را دارند. اینکه فقط دولت چنین نگاهی داشته، این یک بخش
موضوع است. رفتار بانکها و نحوه نظارت بر عملکرد بانکها باید مورد توجه
قرار گیرد. نظارت بر بانکها در دنیا دو هدف مهم را در بر میگیرد. در کشور
ما یک فاکتور سوم هم به آن اضافه میشود.
در دنیا هدف از نظارت این است که منافع سپردهگذاران حفظ شود چون بانکی به
صورت خرد از مردم سپرده میگیرد و یک نهادی باید مواظب باشد که این
سپردهها از بین نرود. اگر میگوییم منافع سپردهگذار، منظور سود و بهره
نیست بلکه اصل موجودی آن دسته از سپردهگذاران است که پولشان در اختیار
بانک است.
بنابراین موضوعاتی مثل رعایت نسبت کفایت سرمایه و سقف ذینفع واحد صرفا برای
حفظ سپردههای مشتریان بانکهاست. اینکه بانک به یک سرمایهگذار یا به یک
گروه ذینفع که منفعت مشترک دارند بیش از حد تعیین شده تسهیلات ندهد یا سقف
تعهدات کلان را باید رعایت کند برای این است که سپرده ها در معرض خطر قرار
نگیرد.
اصولا کاهش ریسک اعتباری که مطرح میشود و بانکهای مرکزی دنیا خیلی مراقب
هستند ریسک اعتباری را در پرداخت تسهیلات حتی تسهیلات خرد بسنجند، برای حفظ
منافع سپردهگذران است.
در نظارت بر تسهیلات خرد معمولا امتیاز اعتباری هر فرد محاسبه میشود و حتی
اینکه فردی که بهای برق مصرفی خودش را چند ماه دیر پرداخت کرده است امتیاز
منفی میگیرد و در حوزه نظارت آن بانک ممکن است بخاطر لحاظ نکردن نمره
منفی مشتری در اعطای تسهیلات جریمه نقدی شود که چرا به آن فرد تسهیلات
پرداخت کرده است. بانکهای مرکزی دلشان برای بانکها نسوخته، آنها
بیشترنگران وجوه سپردهگذاران هستند که سرمایهشان را به بانک آوردهاند.
بنابراین تاکید بر این مباحث نظارتی یا سخت گیری در مورد حسابرسی دقیق و
محاسبات صورتهای مالی که بانک مرکزی آن را تایید میکند به خاطر یک هدف
است و آن حفظ منافع سپرده گذاران است.
به بحث نظارت اشاره کردید. نتیجه اقدامات
نظارتی بانک مرکزی در چند سال گذشته ثابت کرده که بانک مرکزی در حوزه نظارت
توفیقی نداشته است. به نظر شما چرا بانک مرکزی در حوزه نظارت این قدر ضعیف
عمل میکند؟
اجازه بفرمایی بحث قبلی را تکمیل کنم، در ادامه عرض میکنم. بنابر این
علاوه بر صیانت از سپردهها هدف دیگر بانک مرکزی هدایت بانکها برای ایفای
نقش کلیدی در رشد و توسعه در سطح ملی است زیرا بانکها یکی از زیرساختهای
هر کشور در زمینه تولید و سرمایهگذاری محسوب میشوند و هر نوع
سرمایهگذاری که انجام میشود در نهایت بانک باید حمایت کند و تضامین لازم
را بدهد.
حتی اگر در بورس تامین مالی انجام شود باز هم نیاز است بانک پروژه را بررسی
و تضمین و تایید کند. لذا سپردههای خرد که در حساب بانکها جمع میشود به
هر حال یک اثر توسعهای در اقتصاد ملی دارد. اصلا بانک ایجاد شده برای
تولید نقدینگی و تجهیز منابع برای تسهیلات دهی.
* نباید تا این حد از رشد نقدینگی ترسید
البته اغلب رشد نقدینگی در کشور ما مشکل ساز بوده و بعضا با آن مبارزه شده
است اما من اعتقاد دارم نباید تا این حد از نقدینگی ترسید، چون اصولا
عملیات بانک نقدینگی ایجاد میکند و بیشتر لازم است حجم نقدینگی با روش
مناسب و حرفهای مدیریت شود اگر از نقدینگی میترسیم خوب دیگر بانک احتیاج
نداریم.
در دنیا کشورهایی داریم که دو برابر تولید ناخالص داخلی نقدینگی دارند اما
مشکل تورم نیز ندارند. برای اینکه نقدینگی است که قدرت اقتصادی لازم را
برای ایجاد اشتغال و تولید فراهم میکند.
* دامنه نظارت بانکهای مرکزی دنیا بر بانکها
بنابراین یکی از اهداف ملی در نظارتهای بانکی این است که بانکها به توسعه
اقتصادی کشور کمک کنند. مواردی مانند حمایت از فعالیتهای مولد تولیدی و
خدماتی که بانکهای مرکزی باید مراقب باشند منابع مصرفی نظام بانکی به کجا
میرود.
به این خاطر است که موضوع سیاستهای اعتباری در حوزه مصرف از اهمیت خاصی
برخوردار است. این کار البته بیشتر به این منظور انجام میشود که
فعالیتهای اعتباری بانکها اقتصاد کلان را با چالشهایی مانند سفته بازی
پول مواجه نکند. شما بررسی کنید میبینید در هیچ جای دنیا به کسی برای خرید
و فروش زمین و معاملات سهام وام نمیدهند.
حساسیت نظارتی بر رعایت نرخ سودی که تعیین میشود نیز از مصادیق مراقبت از
اقتصاد کلان است لذا بانکهای مرکزی مراقبت میکنند که بانکها نرخ های
اعلام شده را رعایت کنند و بعضا جریمههای سنگینی هم برای متخلفان در نظر
میگیرند. البته بازهای برای نرخ سود تعیین میکنند.
* بانکها در دنیا زیر تیغ نظارتی بانکهای مرکزی هستند
منظورم این است از خودمان سوال کنیم چرا بانکها زیر تیغ نظارتی بانک مرکزی
هستند؟ پاسخ روشن است زیرا بانکهای مرکزی به خاطر اهداف توسعهای کشورها
به دنبال این هستند شاخصهای اقتصاد کلانی که برای دولت مهم است رعایت شود.
موضوعی مانند پولشویی برای بانکهای مرکزی دنیا خیلی مهم است زیرا مسائل
دیگری را از طریق بانک حل میکند. قوانین ضد پولشویی بیشتر به این خاطر
است که سیاستهای مالیاتی نقض نشود، فرار مالیاتی رخ ندهد و اهداف اقتصاد
کلان محقق شود.
در کشور ما علاوه بر صیانت از سپردهها و مراقبت از اجرای سیاستهای کلان
اقتصادی یک موضوع به موضوع دیگری هم باید اشاره کرد. درست است که بانک یک
بنگاه اقتصادی است و بانکداری یک تجارت بزرگ و مهم است و همه هم باید سود
ببرند اعم از بانک و مشتری اما ما یک سری الزامات شرعی هم داریم.
دین ما اسلام است و قانون مورد عمل ما بانکداری بدون رباست و باید مراقب
باشیم مسائل شرعی و اسلامی در عملیات بانکی رعایت شود. البته تجربه گذشته
نشان میدهد که در بخشهای مختلف مراقبت بوده الزامات شرعی نیز تبدیل به
قانون و مقررات شده است.
* اگر نظام بانک نبود هنوز وارد کننده فولاد، پتروشیمی و محصولات صنایع بزرگ بودیم
شکّی نیست آنچه که در بانکداری کشور اتفاق افتاده از لحاظ توسعه و شکلگیری
بنگاههای اقتصادی و خودکفایی در حوزه صنایع، اگر نظام بانکی نبود اصلا
شکل نمیگرفتند و هنوز ما وارد کننده بودیم.
اگر در صنعت فولاد، پتروشیمی، نفت و گاز، صنایع بزرگ، حرفی برای گفتن داریم
حتما ردّپای حمایتهای سیستم بانکی را میبینید. اگر چه تسهیلات بانکی
کفایت لازم برای همه نیازها را نکند اما سیستم بانکی در حد توانش تسهیلات
پرداخت کرده است.
* نمیتوانیم بگوییم بانکها هیچ کمکی نکردهاند
بنابراین کارهای خوبی در شبکه بانکی شده است و نمیتوان گفت بانکها هیچ
کمکی نکردهاند. اثر سرنوشت ساز بانکها را در زمانی متوجه شدیم که بانکها
تحریم شدند. واقعا صنایع و کارآفرینان با تحریم بانکها دچار مشکل شدند. با
تحریمها هم نقل و انتقالات پول انجام نمیشد و هم منابعی که بانکها از
طریق بانکهای خارجی دریافت میکردند، قطع شد.
پس اگر منصفانه نگاه کنیم، هم نظارت بوده و هم بانکها کار کردهاند. اما
آیا این نظارتها کافی بوده و نظام بانکی همه توان خودش را به کار گرفته
برای حل مشکلات اقتصادی، در اینجا میتوانیم بگوییم با حد مطلوب فاصله
داریم.
جمله کلیدی را وزیر اقتصاد در همایش بانکداری الکترونیک مطرح کرد.
ایشان اشاره کردند بانکهای ما در حد و اندازهای که شایسته آنهاست
نمیتوانند به اقتصاد کمک کنند. به ویژه شرایط رکودی که وجود دارد. اما
باید بدانیم این انتظار که پاسخ داده نمیشود به دلیل این نیست که بانکها
نمیخواهند در اقتصاد نقشآفرینی کنند بلکه مساله در این است که بانکها
خودشان با مشکلات مختلف مواجهند.
* معضلات نظام بانکی
بانکها هماکنون مطالبات معوق بالا دارند و بخشی از منابع آنها قفل شده
است. سودهای دریافتنی در سرفصلها نشسته که تحقق انها دشوار است. اینها
بابت شناسایی سودهایی است که نتوانستهاند وصول کنند و این مرتب در
ترازنامه بانکها در حال افزایش است.
این اتفاق مثل این میماند که بانکها تسهیلاتی گران قیمتی را به صورت سود
صفر درصدی در اختیار برخی افراد قرار داده باشند. تا زمانی که این تسهیلات
وصول نشود، سود واقعی قابل حصول نیست. در اقتصاد کلان شرایطی پیش آمده که
سودهای پیشبینی شده حاصل نشده و همین مساله موجب افزایش بدهیها و تعهدات
شده است.
بانکها در این وضعیت دچار تنگنای اعتباری شدهاند. یعنی آن نقدینگی لازم
برای حمایت از فعالیتهای مولد را ندارند. اگر سپرده جدید میآید بیشتر به
سمت پوشش هزینههای بانک میرود. این دیگر به جریان سالم اعتباری برای
بانکها تکافو نمیکند. حل این مشکل از نان شب برای ما واجبتر است.
آقای دکتر طیبنیا هم این بر این مساله تاکید کرد و بنده که هم با توجه به
شناختی که از سیستم بانکی و اقتصاد ایران داریم میگویم.اقتصاد ایران
اقتصاد بانک محور است و همه فعالیتهای اقتصادی بهگونهای به بانک مربوط
میشود. بنابراین اگر اقدامی برای اینکه بانکها از این وضعیت بیرون بیایند
انجام نشود، همه ضرر میکنند و این برای اقتصاد ملی میتواند یک واقعه
دردناک باشد.
شما میگویید نظام بانکی مشکل دارد و وزیر اقتصاد و سایر مسئولان هم بر این مساله اذعان کردند. فکر میکنید کلید حل این مساله چیست؟
تلاشهای خوبی شد و تقریبا همه مشکل را متوجه شدهاند. به نظر من تا زمانی
که در ذهنها همه به این نتیجه نرسیدهاند که روند طی شده نیاز به اصلاح و
تغییر دارد، این اصلاحات به نتیجه نمیرسد.
خود بانکها هم به چنین نتیجهای رسیدهاند؟ چون به نظر میرسد بانکها خودشان طرفدار حفظ وضعیت موجود هستند.
بانکها وقتی در گود هستند و در کوران فعالیتهای اجرایی غرقاند، خیلی چیزها را متوجه نمیشوند.
پس باید خودشان هم به این نتیجه برسند تا این مشکلات حل شود.
البته نسخه واحد برای همه بانکها نمیتوان پیچید. مشکلات در بانکها یکسان نیست. برخی بانکها احتیاج به کمک و اصلاحات بیشتری
دارند و برخی هم نسبتا بهتر عمل کردهاند. ولی اگر جریان کلی اقتصاد به
سمتی برود که سیستم بانکی آسیب ببند این آسیب به همه بانکها تسرّی خواهدی
یافت.
چند چیز در حال حاضر باهم تلاقی پیدا کرده است. یکی اینکه بدهی دولت به
بانکها و بخش خصوصی بسیار زیاد است که البته مربوط به این دولت نمیشود و
یک انباشتی بدهی از دورههای گذشته به وجود آمده و تا به امروز رسیده است.
اکنون دولت به دنبال تقویت بانکهاست اما به دلیل حجم بالای تعهدات
نمیتواند این کار را در مدت زمان کوتاه انجام دهد.
مطلب دوم اینکه درآمد نفت پایین آمده و اگر بودجهای برای بازپرداخت بدهی
بانکها تعیین کنند، بودجه برای سایر هزینه های مهم دیگر باقی نمیماند.
بنابراین بودجه هم ظرفیت بازپرداخت این حجم از بدهی را ندارد.
دولت الان به دنبال راهکار است و در کارگروه بحث میکنند و هم پژوهشکده
پولی و بانکی و موسسه پژوهش و برنامهریزی اقتصادی روی این مساله کار
میکنند.
*بازپرداخت بدهی دولت به بانکها با ایجاد بازار بدهی و انتشار اوراق
یکی از راهکارهایی که روی آن مطالعه میشود، ایجاد بازار بدهی است. یعنی
تبدیل کردن بعضی از این بدهیها به اوراق است. این ظرفیت وجود دارد زیرا ما
کشور بدهکاری نیستیم. ظرفیت راهاندازی بازار بدهی را داریم. اگر بازار
بدهی ایجاد و اوراق قابل تبدیل و تسویه با بانک منتشر شود.
بانک هم میتواند این اوراق را به بانک مرکزی بفروشد و بدهی بانک را
اینگونه تسویه کند. بانکهای ما همه در یک شرایط نیستند زیرا برخی
مشکلاتشان کمتر است اما برخی بانکها احتیاج به کمک دارند. حال این کمکها
یا شرکت از طریق
* ضرورت تاسیس شرکت مدیریت داراییها با کمک بانک مرکزی
تاسیس شرکت مدیریت داراییها یا کمک بانک مرکزی در بازار بین بانکی
میتواند ظهور یابد. بانک مرکزی دو اقدام مهم در دستور کار دارد. یکی اینکه
بانک مرکزی برای رفع عطش نقدینگی از طریق ورود در بازار بین بانکی این عطش
را کاهش داد و تزریقهای مدیریت شده انجام داد.
همچنین سپرده قانونی را کاهش و خط اعتباری کوتاه مدت به بانکها داد. با
این اقدامات نرخ سود بازار بین بانکی به زیر 20 درصد رسیده است. این
مقدمهای میشود برای اینکه بانکها از گرداب افزایش نرخ سود بیرون بیایند و
زمینه کاهش نرخ سود فراهم شود.
* حوزه نظارت در دوره سیف متحول میشود
آقای دکتر سیف چون خودش صاحب تجربه است، توجه ویژهای به مقوله نظارت هم
دارد. هماکنون بانک مرکزی سه پروژه نظارتی به پژوهشکده پولی و بانکی داده
است. معتقدم حوزه نظارت بانک مرکزی در دوره آقای سیف متحول میشود چون
میبینم که کارهای زیربنایی در این بخش در حال انجام است.
ما هم در پژوهشکده دسترسی به متخصصان داخلی و خارجی داریم و پروژه را به
جلو میبریم. البته در کوتاه مدت این پروژهها به ثمر نمیرسد اما دورنمای
این اقدامات این است که با به نتیجه رسیدن این پروژه ها، حوزه نظارت بانک
مرکزی خیلی تقویت خواهد شد و مشکلاتی که در گذشته بوده بهتدریج برطرف
میشود.
البته خلاءهای قانونی در حوزه نظارت داریم که در تدوین لایحه قانون بانکداری و قانون بانک مرکزی این خلاءها برطرف میشود.
* بانکهای آمریکا با وجود نظارت در مقطعی ورشکست شدند
در هر صورت بانکها نیاز به کمک و حمایت دارند. این جوّ منفی که برای
بانکها وجود دارد بهتر است تعدیل شود، حداقل در این مقطع. در آمریکا
بانکها ورشکست شدند و مشکلات جدی به وجود آمد.
کارهایی کرده بودند که نه حسابرس و نه قانون و اخلاق تایید میکرد اما در
نهایت 3 هزار میلیارد دلار پول به سیستم بانکی تزریق شد و مشکل بانکها را
حل کردند. چون اگر بانکها مشکل پیدا کنند، همه مردم و کل اقتصاد با مشکل
مواجه میشوند.
البته انتقادهایی به سیستم بانکی وارد است. اما الان باید دید بانکی که به
خیلی از صنایع کمک کرده و بنگاههای اقتصادی زیادی را نجات داده است، اکنون
خودش با مشکل مواجه شده و احتیاج به کمک دارد.
با توجه به وقت باقی مانده در زمان دیگری راجع به سایر راهکارهای برون رفت از وضعیت موجود بحث شود.