شفا آنلاین>اقتصادی>بیمه و بانک> در بیشتر کشورهای توسعهیافته جهان، اتخاذ سیاستهای مربوط به حمایت از بنگاههای اقتصادی کوچک متوسط بهمنظور افزایش رشد، ایجاد درآمد و اشتغال و حتی کاهش فقر از مهمترین اولویتهای اقتصادی- اجتماعی دولتها محسوب میشود.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید ویژگیهای
حیاتی بنگاههای کوچک و متوسط، از جمله انعطافپذیری در مقابل تغییرات
بازار و محیط، به نتیجه رسیدن سریع فعالیتها و ابتکار عمل افراد در این
بنگاهها، برخورداری کارکنان این شرکتها از انگیزه بالا، سرمایه اولیه
محدود موردنیاز این بنگاهها، محرک اصلی تحقق کارآفرینی و ... آنها را به
مهمترین عامل رشد، نوآوری و تحرک اقتصادی و توسعه کشورها تبدیل کرده است.
در کشور ما بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسطحال و روز خوبی ندارد.
سالها
است که این بخش به رونق نیاز دارد تا شاید بخشی از
مشکلات اقتصادی با کمک
گرفتن از آنها حل شود اما تاکنون از سمت دولت توجهی به این بنگاهها نشده
است. در این رابطه نظر سعید لیلاز استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی را جویا
شدیم.
نقش بنگاههای خرد در اقتصاد ایران را چگونه میبینید؟ وقتی
ما از بنگاههای خرد صحبت میکنیم باید حوزه مورد بررسی خود را مشخص کنیم.
بهطور مثال اگر در بخش صنعت نفت راجع به آن حرف میزنیم در عمل و واقعیت
امر یک بنگاه بیشتر نداریم که خودش بهتنهایی یکی از بزرگترین بنگاههای
دنیا است و بهتنهایی بین 12 تا 15 درصد تولید ناخالص ایران را تامین
میکند. در بخش کشاورزی عمدتا بنگاههای کوچک فعال هستند. اگر مشاغل خرد و
مشاغل غیررسمی مانند اصناف و کارگاههای صنعتی را تحت عنوان بنگاه خرد
بررسی کنیم آنگاه میتوانیم بگوییم بخش بسیار زیاد اقتصاد ایران را
بنگاهها خرد تشکیل میدهند. در بخش خدمات و کشاورزی بنگاههای خرد بسیار
زیادی وجود دارد و در بخش ساختمان میتوانیم بگوییم بیشتر بنگاههای
اقتصادی خرد وجود دارند.
بنگاههای خردنقش تعیینکنندهای در اقتصاد دارند و
بسیار افزونتر از هر ساختار دیگری میتوانند به اقتصاد کلان کمک کنند.
اقتصاد کلان و اقتصاد خرد مکمل یکدیگر هستند. باید توجه داشت که اقتصاد را
بالادستی و پاییندستی ببینیم نه کلان و خرد زیرا اقتصاد کلان چیزی جز
مجموع اقتصادهای خرد نیست، بنابراین نمیتوانیم بگوییم کدام به کدام کمک
میکنند.
برخی
بنگاهها در اقتصاد زیر بنایی و عدهای دیگر رو بنایی هستند. به دلیل حضور
دولت در اقتصاد ایران و درآمدهای نفتی تمام صنایع مادر دولتی هستند و
بنگاههای بزرگ محسوب میشوند.
دولت و بانکها چگونه میتوانند به بنگاههای پاییندستی و خرد رونق بدهند؟ من
بیشتر از اینکه مسئولیت رکود فعلی را بر گردن دولت یا بانکها بدانم متوجه
فضای عمومی کسب کار در اقتصاد ایران میدانم. تحولات کلان اجتماعی و سیاسی
و اقتصادی در ایران سمت و سویی پیداکرده که هیچگاه بنگاههای خصوصی در
رونق نبودند. فضای عمومی کسب کار مهمتر از کمبود منابع است. با بررسی
اینکه بخش خصوصی در یک سال 5/2 میلیارد دلار خودرو وارد کرده است متوجه
میشویم که بخش خصوصی حاضر به سرمایهگذاری نیست چون به آینده سرمایهگذاری
و سود ده بودن آن اعتماد ندارد.
بخش خصوصی با دیدن تغییرات زیاد قوانین یا
دخالت نهادهای شبهنظامی در اقتصاد حاضر به سرمایهگذاری نمیشود. با یک
بخش خصوصی فقیر و ندار روبرو نیستیم، میشود تمام عناصر وجود یک ثروت بزرگ
را در بخش خصوصی ایران پیدا میشود اما این بخش حاضر به سرمایهگذاری نیست.
بانکهای
ایران تاکنون خوب عملنکردهاند. اگر خوب کارکرده بودند ما با بیش از
دویست هزار میلیارد تومان معوقات بانکی مواجه نبودیم. ریشه داستان به دولتی
بودن اقتصاد ایران برمیگردد. دولتی بودن اقتصاد منجر به این میشود که
دولت دخالتهای غیر عقلایی بکند و به بانکها دستور بدهد که وثیقه بگیرد یا
وثیقه نگیرید درحالیکه بانکها اگر واقعا خصوصی بودند نیاز به دستور دادن
نبود و دولت نقش نظارتی داشت.
وامهای بی وثیقه فراوانی باهدف رونق دادن
به بنگاههای کوچک به جامعه تزریقشده است و نتیجه آن این بوده که نه پول
بانکها برگشته است و نه اینکه در جامعه شغلی ایجادشده است.
راهکار شما برای چنین وضعیتی چیست؟ چارهای
جز آزادسازی اقتصاد ایران وجود ندارد. باید به سمت کاهش دخالت و تصدی دولت
در اقتصاد پیش برویم. ممکن است بگویند ساختار اقتصادی ایران شکننده است من
این حرف را قبول دارم به همین خاطر توصیه میکنم که باید بهتدریج حرکت
کنیم ولی باید مداوم به سمت آزادسازی اقتصاد و کوچک کردن دولت حرکت کنیم.
وضعیت کنونی اقتصاد محصول دخالت دولت در اقتصاد در سال 84 تا 90 است.