چرا وابسته شدید؟
ریشه
این اختلال غالباً به دوران کودکی بر می گردد و در واقع ممکن است والدین
باعث شوند که احساس استقلال در کودک به وجود نیاید و یا به نحوی ناقص در
آنها شکل بگیرد . کودکانی که با انجام رفتار مستقلانه و قضاوت های نادرست
از سوی والدین طرد می شوند. به کودک می فهمانند باید تابع رای و نظر
والدینش باشد، این افراد غالباً در زندگی شان وابسته می شوند.
فرهنگ
نیز در این مواقع تاثیرات خاص خود را دارد. پرورش ویژگی های خاصی مانند
عدم جرأتمندی ، فداکاری بیش از حد ، نداشتن استقلال و عدم اجازه در تصمیم
گیری نقش موثری در ایجاد این نوع اختلال دارد . در بسیاری از فرهنگ ها این
ویژگی ها در دختران تقویت می گردد و شاید به همین دلیل است که زنان بیشتر
دچار این اختلال می شوند.
زنانی وابسته
اگر
کمی به اطرافتان نگاه کنید، تعداد زیادی از زنان را می بینید که در زندگی
زناشویی وابستگی های عاطفی و اجتماعی و حتی اقتصادی زیادی به همسرانشان
دارند. این گونه از زنان در رابطه زناشویی خود بسیار ایثارگر هستند . در
ابراز عشق و محبت به همسرانشان کوتاهی نمی کنند، و مانند یک مراقب و نگهبان
مدام مراقب همسرشان هستند. غالباً رفتار این زنان منفعلانه است در مورد
هیچ مسئله ای اظهار نظر نمی کنند و هر تصمیمی که از سوی همسرشان گرفته شود
بدون چون و چرا از جانب آنها پذیرفته می شود . اینگونه از زنان حتی حاضر
نیستند کوچکترین کار مانند یک خرید ساده را به تنهایی انجام دهند. و حضور
همسر در کنار آنها در هر ساعت و هر لحظه دارای اهمیت خاص و ویژه ای است.
در مغز همسرتان چه می گذرد
نکته
مهمی که زنانی که با شخصیت های وابسته باید به آن توجه کنند، این است که
زن ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جذاب نیست . مردان علاقه مند هستند که
همسرانشان در هر شرایطی بتوانند از عهده کارهایشان بر بیایند و روی پای خود
بایستند. مردها دوست دارند حرف اول و آخر را در خانواده بزنند ولی اینکه
مجبور باشند تمام مسئولیت های ریز و درشت زندگی را بر عهده بگیرند برای
آنها زجر آور است. بسیاری از مردان دوست دارند همسرشان در کنار آنها در
مورد مسائل گوناگون نظر بدهند و دارای اعتماد به نفس باشند، و در هر موردی
بتوانند با همسرانشان همفکری نمایند. و حتی زمانی که در منزل نیستند
بتوانند مدیریت خانه را بر عهده بگیرند.
نمی خواهم وابسته باشم
کودکانی
که با انجام رفتار مستقلانه و قضاوت های نادرست از سوی والدین طرد می
شوند. به کودک می فهمانند باید تابع رای و نظر والدینش باشد، این افراد
غالباً در زندگی شان وابسته می شوند
اگر شما جزو افرادی هستید
که به همسرتان وابستگی شدید دارید، و بر اساس این نکته که این وابستگی
ممکن است زندگی شما را با چالش ها و مشکلاتی رو به رو سازد بهتر است سعی
کنید این وابستگی را به مرور از بین ببرید. البته این مسئله به این راحتی
ها ممکن نیست و نیازمند تلاش و صبر و تحمل است.
*شرایطی
را که در آن احساس وابستگی بیشتر می کنید، شناسایی نمایید و سعی کنید کمتر
در آن شرایط قرار بگیرید و یا این که سعی کنید با احساس وابستگی خود
مقابله نمایید مثلاً به تنهایی به خرید بروید.
*تعاملات
فردی و اجتماعی خود را افزایش دهید. فعالیت های اجتماعی مفید را در برنامه
خود بگنجانید و سعی کنید برای زندگی خود هدف هایی را در نظر بگیرید.
*داشتن
استقلال یکی از نیازهای اساسی هر انسان است. عشق به همسرتان را مانع داشتن
اسقلال ندانید و سعی کنید با حمایت و تشویق همسرتان به استقلال بیشتری دست
پیدا کنید.
*این
نکته که شما به همسرتان نیاز دارید هیچ ایرادی ندارد همسر شما نیز در
بسیاری از موارد نیازمند حضور شماست. ولی بدانید که این وابستگی ناسالم و
افراطی است که مانعرشد شخصیت و استقلال شما می گردد.
*اگر
شما فردی وابسته هستید بدانید که هیچ گاه روی آرامش را نخواهید دید ، زیرا
شما شب و روز نگران از دست دادن حمایت و محبت همسرتان هستید. و این مسئله
به مرور باعث می شود شما با کوچکترین مسئله ای نسبت به همسرتان دچار سوءظن و
بدگمانی شوید و این شک و بدگمانی باعث آزار روز افزون همسرتان خواهد شد.
چالش زندگی را از بین ببرید
در
پایان باید گفت وابستگی طبیعی و معقول باعث تحکیم خانواده است. و زوجین
برای بقای زندگی خود نیازمند وابستگی های متعادل و دو طرفه هستند. اما
وابستگی ها ی شدید و یک طرفه باعث ایجاد چالش هایی در زندگی مشترک می گردد.بیتوته