کد خبر: ۸۰۱۷۵
تاریخ انتشار: ۰۳:۵۸ - ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - 2015October 05
شفا آنلاین>جامعه پزشکی>همايش نکوداشت رزمندگان، آزادگان و جانبازان جامعه پزشکي از سوي سازمان نظام پزشکي ايران،جمعه شب گذشته برگزار شد.
به گزارش شفا آنلاین، غروب جمعه که پزشکان فعال در دفاع مقدس ساعتي زودتر از زمان برگزاري برنامه وارد سالن همايش‌هاي صدا و سيما شدند.

خيابان وليعصر، جام‌جم: لابي سالن، ساعتي ميزبان ميهمانان و خانواده‌هاي آنها بود و محلي براي احوالپرسي و يا ديد و بازديد کساني که شايد غير از همکاري در سال‌هاي بدون جنگ، روزهاي جنگ را هم، با هم خنديدند و گريستند.

در آن روزها زندگي تعريف مي‌شد در واژه «جنگ، زندگي و ديگر هيچ» و امروز اين خاطرات را مرور مي‌کنند از نقاب گذر زمان. آنها ديروزها را در پشت سنگرهاي اهواز، سوسنگرد و غرب ايران زير آتش گلوله زندگي کرده‌اند و امروز خاطره‌اي است از ديروز.

همان زمان که آسمان سنگرها به رنگ شراره آتش بود و شهر گر گرفته بود. اما زمين و دل‌هاي زمينيان به رنگ آبي‌آسماني بود. خاطره‌اي تلخ و شيرين و ديداري به رنگ روزهاي جواني. عده‌اي همديگر را در آغوش مي‌کشند و آن ديگري در مقابل استاد خود خم مي‌شود به احترام. ايرج حقيقي به همراه همسر خود که سياهي سر را تبديل به رنگ نقره‌فام کرده؛ امروز مي‌گويد از 9 بار حضور خود در سنگرها. او از روزهاي سوسنگرد مي‌گويد و از غرب ايران. همان زمان که سقف بيمارستان برسر بيمار و پزشک يکجا فرود آمد و مجبور شدند اورژانس را به خانه‌اي مسکوني و خالي منتقل کنند.

مي‌گويد آن زمان پنجاه ساله بود و پزشک عمومي و هرگز آن دلبستگي مردم به وطن و آن همبستگي براي نجات وطن را فراموش نمي‌کند. او از همکاري همه جامعه ايران در روزهاي جنگ مي‌گويد. از ايثار رزمندگان و جامعه‌اي که به احترام همه شهدا و نقش‌آفرين‌هاي جنگ شولاي احترام به تن مي‌کند و ياد مي‌کند آن هشت سالي را که گذشت.

موضوع همايش«نقش جامعه پزشکي در دفاع مقدس» بود. ميهمان‌ها و خانواده آنها تمام صندلي‌هاي سالن را پر کرده‌اند و اين تعداد جمعيت شرکت کننده در همايش خوشحال‌کننده است. شايد اگر همايشي علمي بود پر شدن اين همه صندلي خواسته‌اي محال بود و کسي در دل هواي چنين خواستي نداشت.

اين همايش براي اولين‌بار در مهرماه و همزمان با هفته دفاع مقدس برگزار مي‌شود؛ اگرچه جاي خيلي از پزشکان حاضر در جنگ اين‌جا خاليست. کسي باور نمي‌کند پزشکان فعال در جبهه و جنگ به همين تعداد باشند؛ به تعداد همين ميهمان‌ها. اما اين اولين همايش بزرگداشت پزشکان حاضر در جبهه است؛ شايد در سال‌هاي دگر رويدادي ديگر اتفاق بيفتد. اما قرار است اين همايش يکساله عمري طولاني داشته باشد. ساعي دبير همايش مي‌گويد: «تا زماني که مي‌توانم، تلاش خواهم کرد هر سال اين برنامه اجرا شود.»

در سالن باز مي‌شود و موسيقي شادِ مذهبي يادآور مي‌شود عيد غديرخم را و به تعبير زالي «عيد اکبر» .

تا صورت پيوند جهان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود...


تابلوي افتخار پزشکي

عقربه‌هاي ساعت زمان به هشت شب نزديک مي‌شود و ميهمانان ايستاده سرود جمهوري اسلامي را زمزمه مي‌کنند و دقيقه‌اي بعد، سيدرضا هاشمي، آياتي از کلام خدا را تلاوت مي‌کند. مراسم شروع مي‎شود با يک دقيقه سکوت به ياد «فاجعه سياه منا». به احترام 464 نفر ايراني زائر بيت‌الله که در منا کشته شدند، ميهمان‌ها مي‌ايستند و قرائت مي‌کنند سوره «حمد» را. بعد اولين سخنران مراسم زالي است که به ميهمان‌ها خيرمقدم مي‌گويد و سخنراني خود را در سه بخش ادامه مي‌دهد: «عيد غدير خم»، «جامعه پزشکان و جنگ» و «حادثه منا». او در اول از عيد اکبر شيعيان مي‌گويد و در آخر از فاجعه تلخ منا. زالي در بخش ديگر صحبت‌هاي خود به حضور جامعه سپيدپوش کشور در صحنه دفاع مقدس اشاره مي‌کند. «در تابلوي افتخارات جامعه پزشکي، قطعه دفاع مقدس متفاوت است. تبلور حضور پزشکان و تيم پزشکي در دفاع مقدس، تجلي ايثار و ازخودگذشتگي است. حضور 210 پست اورژانس، 840 پست امدادي و بالغ بر 43 بيمارستان تخصصي صحرايي و شبه صحرايي که با حرکت هوشمندانه و حرکت فني-مهندسي جهادي اتفاق افتاد. گمانه‌زني‌هاي حاکي از اين است که در چنين شرايطي بالغ بر 8 هزار عمل بزرگ شفابخش در بيمارستان‌هاي صحرايي انجام شد و بالغ بر 180هزار خدمت و حدود 100هزار مداخله در اين بيمارستان‌ها صورت گرفت. آن چيزي که در تاريخ پزشکي ايران سترگ است، رکوردشکني است که ما متاسفانه نتوانسته‌ايم آن را بحث‌هاي علمي تبيين کنيم.

آخرين‌بار در جامعه علمي از نظر «سرعت رسيدگي به شرايط مصدومان» جنگ کره است که رکورد دارد. در حاليکه در عمليات‌ موخر دفاع مقدس، رسيدگي به مجروحان به کسري از ساعت، سرعت رسيده است که در اواخر قرن بيستم اين يک سرعت رکوردار بود که بايد در جامعه علمي آن را مطرح کرد . اين سرعت و دقت نشان‌دهنده شجاعت و حضور در صحنه جامعه پزشکي است. نکته ديگر قابل توجه بحث «بهداشت جنگ» است.

در جنگ و رخدادهاي غيرطبيعي مشکلات بهداشتي و بيماري‌هاي اپيدميک وجود دارد. اما در هيچ جاي جنگ 8 ساله ايران-عراق بيماري اپيدميکي که از جبهه به پشت جبهه و شهرها منتقل شود، وجود ندارد و اين يک دستاورد بزرگي است که کمتر به آن توجه شده است.

دستاورد سوم «مواجهه جامعه پزشکي با شرايط جديد» بود که يا دانش و مهارت آن قبلا کسب نشده بود و يا به شکل کلاسيک موجود نبود و يا اينکه ايران اولين بار با اين شرايط مواجه مي‌شد. مثل جنگ شيميايي که کمتر از اين نرم‌افزارها بعد از جنگ جهاني دوم مورد استفاده قرار گرفته بود. بنابراين نه در کتب پزشکي ما اين مستندات موجود بود و نه مهارت کافي براي اين مواجهه وجود داشت.

اما با طراحي تيم پزشکي کشور حرکت ارزنده‌اي در درمان مصدومان شروع شد. «افزايش توان پزشکي و مهارت تيم جراحي» از دستاوردهاي به ياد ماندني حضور پزشکان در دفاع مقدس بود که بايد به اين موارد توجه شود. بايد سکانسي از اين حضور پزشکان را به تصوير بکشيم و براي پزشکان جوان يادآوري کنيم که چگونه همکاران آنها در جبهه‌هاي جنگ ايثارگري کردند.»


احيا عملي الهي است

بعد از سخنراني زالي نوبت به سخنران بعدي، سردار سلامي مي‌رسد. قرار بود مراسم دو سخنران ديگر داشته باشد؛ سخنران اول جانشين فرمانده سپاه پاسداران بود و ديگري وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکي؛ اما سخنران دوم امکان حضور در برنامه را نداشت و سردار سلامي در سه تا 10 دقيقه توانست صحبت‌هاي خود را ارائه کند. مجري برنامه رضا لاري‌پور سخنران اول و تنها سخنران مراسم را به جايگاه فرا مي‌خواند.

سردار سلامي در ابتداي سخنانش به عيد غديرخم اشاره کرده و بعد از حضور جامعه پزشکي در صحنه‌هاي جنگ مي‌گويد. سپس با اشاره به آيه «وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» گفت: «اگر انساني، انسان ديگر را احيا کند و او را به زندگي بازگرداند همانند آن است که همه بشريت را احيا کرده است.

علم پزشکي حرفه احيا انسان‌هاست. احيا يک عملي الهي است و به يقين آنها که توفيق پوشيدن لباس سفيد طبابت را يافته‌اند، تفيضي از جانب خداوند به آنها شده است. مي‌توان عشق پزشکي را حيات بخش جامعه ناميد. اما علاوه بر احيا، که اعطاي زندگي به انسان، خدمت به انسان‌هاي دردمند و ايجاد اميد، آرامش، اعتماد و کاهش آلام جزو نتايج مسلم کار پزشکان است. حرفه مقدس که تجلي تفويض الهي است و ارزشي جاودانه و توفيقي بزرگ.

شايد براي پزشکان به دليل تکرار اين مفاهيم ارزش‌هاي حقيقي اين احيا آنگونه که هست، درک نشود اما اين حقيقت وجود دارد که از زيباترين و نوراني‌ترين توفيقاتي است که انسان در طول زندگي خود مي‌تواند بيابد.» سردار سلامي در ادامه به آن دسته از پزشکاني اشاره کرد که در سختي‌هاي جنگ کنار رزمندگان بودند و ايستادگي کردند و از خطر نترسيدند که زيباترين تجلي مفهوم انسان و ارزش‌هاي اسلامي را به نمايش گذاشتند.

او گفت: «جنگ‌ها واقعيت‌هايي هستند که گاه حيات و ممات ملت‌ها به آن بستگي دارد.» او سپس اشاره کرد: «اگر در دفاع مقدس مردم، جوانان و پزشکان ما در اتحاد و انسجامي خيره‌کننده، استثنايي و تاريخي ايستادگي نمي‌کردند، ما امروز اين تراز از اقتدار و منزلت را در نظام بين‌الملل نداشتيم. اگر پزشکان ما قدر آن زمان‌هاي حياتي را نمي‌دانستند همان نکته‌اي که سرعت نجات حياتي را طلايي نمي‌دانستند و اگر رزمندگان قدر آن موقعيت‌ها را نمي‌دانستند، امروز در موقعيتي خفت‌بار زندگي مي‌کرديم.

ما با يک ائتلاف نانوشته جهاني جنگيديم.» برنامه که به اينجا مي‌رسد کليپي درباره جنگ و نقش پزشکان پخش مي‌شود. در اين کليپ چند دقيقه‌اي عکس و اسامي پزشکان، بهياران و پرستاران و دانشجويان پزشکي که در جنگ شهيد شده‌اند ديده مي‌شود، با نماهنگي از روزهاي جنگ...روزهايي که «اندک اندک جمع ياران مي‌رسد...»


به دخترم دروغ نگوييد!

مجري برنامه از فرزند شهيدي دعوت مي‌کند که پدرش پس از 29 سال احراز هويت شد و به همراه ديگر غواص‌هاي شهيد به کشور بازگشت: فرزند شهيد «حجت‌الاسلام محمد شيخ‌شعاعي.» از شهداي غواصي که دسته‌جمعي تازه به کشور بازگشته‌اند.

دختر، نامه پدر را که 29 سال پيش براي او نوشته مي‌خواند به همراه بغضي نهفته در گلو که گاه راه صدا را مي‌فشارد. «به دخترم دروغ نگوييد! نگوييد من به سفر رفته‌ام، نگوييد از سفر بازخواهم گشت، نگوييد زيباترين هديه را برايش به ارمغان خواهم آورد. به دخترم واقعيت را بگوييد. بگوييد به خاطر آزادي تو هزاران خمپاره دشمن، سينه پدرت را نشانه رفته است. بگوييد خون پدرت بر تمام مرزهاي غرب و جنوب کشورت پريشان شده است.

بگوييد موشک‎هاي دشمن انگشتان پدرت را در سومار، دست‌هاي پدر را در ميمک، پاهاي پدرت را در مسيان، سينه پدرت را در شلمچه، چشمان پدر را در هويزه، حنجره پدرت را ارتفاعات الله‎اکبر، خون پدرت را در رودخانه بهمنشير و قلب پدرت را در خونين شهر پرپر کردند....به دخترم واقعيت را بگوييد. بگذاريد قلب کوچک دخترم ترک بردارد و نفرت هميشگي از استعمار در آن ريشه دواند...»سکوتي سنگين بر فضا نشسته و چند بغضي به آرامي ترک برداشته با شنيدن نامه شهيد شعاعي به دخترش. بار ديگر صدا مجري برنامه سکوت را مي‌شکند. او دعوت مي‌کند از چند نفر که براي تقدير از رزمندگان، آزادگان و جانبازان جامعه پزشکي به صحنه بيايند: سردار سلامي، زالي، گلعلي‌زاده، ساعي، بيات و پيوندي.


تقدير از استاد و دوستانش

آهسته قدم برمي‌دارد و شمرده سخن مي‌گويد. لبخند مي‌زد به آرامي و مدام دستانش را در جلوي سينه خود مي‌گيرد. متولد 1313 است؛ از شاگردان مدرسه مروي و دارالفنون. براي تحصيل در رشته پزشکي وارد دانشگاه تهران مي‎شود و سپس براي ادامه تحصيل به دانشگاه نيويورک مي‌رود.

او رئيس دانشگاه جندي‌شاپور اهواز بوده و عضو فرهنگستان علوم؛ از چهره‌هاي ماندگار، رئيس انجمن سرطان ايران و استاد نمونه پزشکي و نويسنده کتب و مقالات پرشمار. منوچهر دوايي هشت سال در جبهه و جنگ بود و اين‌بار در ميان صداي تشويق طولاني مدت حاضران به صحنه مي‌رود و تعظيم مي‌کند از روي احترام به حاضران در سالن همايش‌هاي صدا و سيما. تقديرنامه و يک جلد قرآن هديه مي‌گيرد و باز با قدم‌هاي لرزان بازمي‌گردد و مي‌نشيند.

او هر بار براي همکارش به احترام مي‌ايستد، وقتي اسمش را صدا مي‌زنند. بعد از دوايي از محمدحسين بدخش، محمد صاحب‌الزماني، فاطمه ناهيدي، محمدرضا ظفرمندي، سيدمسعود خاتمي، احمد عبداللهي، شهيد حسن رجائي‌فر که پسر وي به نمايندگي از خانواده تقديرنامه پدر را به‌دست گرفت، ايرج حريرچي ، محمد جهانگيري، مجيد عشقي، محمد رئيس‌زاده، فعالان در روزهاي جنگ تقدير مي‌شود. بخش پاياني برنامه بازگويي خاطرات روزهاي جنگ دوايي است و در نهايت اجراي زنده محمد اصفهاني. ساعت 11 شب اعلام پايان زمان همايش نقش جامعه پزشکي در دفاع مقدس بود و بارديگر گپ‌وگفتي دوستانه. زندگي يعني«عشق، خاطره و دوستي».سپید

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: