به گزارش شفا آنلاین : امیر محمد شهسوارانی یکی از مفاهیم زیبا در حوزه روانشناسی رشد و شخصیت را «خودپنداره» عنوان کرد و اظهار داشت: در معنایی عام و کلی، تصور فرد از خود و ویژگیهای ظاهری و شخصی را خودپنداره میگویند.
وی ادامه داد: کودک در فرایند رشد طبیعی به تدریج بر اساس بازخوردهایی که از دیگران در مورد خود دریافت میکند، تصویری از ویژگیهای ظاهری اش به دست می آورد که به آن تصویر بدنی میگویند.
این متخصص حوزه بهداشت روان، گفت: بسیاری از افرادی که در بزرگسالی به جراحیهای زیبایی مکرر روی میآورند، دچار مشکلاتی در تصویر بدنی خویش هستند. پس از آن، در ادامه فرایند رشد شخصیت، خود فاعلی (به عنوان انجام دهنده کارها) در ذهن کودک نقش میبندد که از منظر روانشناسی به آن «تصویر خویشتن» گفته میشود.
وی افزود: تصویر خویشتن مبنای اصلی مباحثی است که فرد خود را «خوب» یا «بد» میداند. بسیاری از افرادی که در بزرگسالی کنشهای نامناسب و حتی شخصیتی ضد اجتماعی دارند، در کودکی تصویر خویشتن بد و منفی را به دست آوردهاند.
شهسوارانی با اشاره به اینکه تصویر خویشتن تقریباً تحت تاثیر سبکهای فرزندپروری والدین و تعاملات کلامی آنها با کودک است، اظهار داشت: به هر میزان که والدین تعاملات مثبتتری با فرد داشته باشند، تصویر خویشتن او مثبتتر شده و او را از انجام کنشهای منفی در آینده باز خواهد داشت.
بر اساس رویکردهای والدین و مراقبان کودک در تعامل، پرورش او و نیز ترکیب توانمندیها و مهارتهای کودک در انجام اعمال مختلف، بر پایه تصویر بدنی و تصویر خویشتن، در کودک احساسی از میزان قابلیت و توانمندی شکل میگیرد که در روانشناسی رشد و شخصیت از آن به عنوان «خود-کارآمدی» یاد میشود.
وی ادامه داد: بر اساس پژوهشهای متعدد در حوزههای روانشناسی، خودکارآمدی مفهومی بسیار مهم در پدیدآیی استرس و اضطراب و در ادامه آن افسردگی و حتی اختلالات جدی روانی نظیر اسکیزوفرنی است. خودکارآمدی در حقیقت احساسی ذهنی از میزان توانمندی فرد در مقابله با مسایل پیش رو در موقعیتهای مختلف زندگی است.
این روانشناس گفت: هرچه میزان احساس خودکارآمدی فرد بالاتر باشد، موقعیتهای تنشزای زندگی را بیشتر به عنوان چالش تلقی میکند و در مقابل، هرچه خودکارآمدی فرد پایینتر باشد، موقعیتهای مختلف زندگی را به عنوان تهدید تلقی کرده و خود را ناتوان از مقابله با آنها تصور خواهد کرد.
این پدیده نقشی بسیار مهم در شکلگیری حالتهای درمانگی آموخته شده (ادراک ناتوانی از مواجهه و مقابله با رخدادهای تنش زای زندگی به طور کلی)، ناامیدی، و اختلالات روانی نظیر افسردگی و حتی خودکشی ایفا میکند.
این متخصص حوزه بهداشت روان، تصریح کرد: در فرآیند رشد روانی و شکلگیری شخصیت، آخرین مرحله شکلگیری خودپنداره است که در حقیقت تصویر ذهنی یکپارچه از ویژگیهای مختلف بدنی، احساس خوب یا بد بودن و تواناییهای مختلف به صورت نقاط ضعف و قوت است.
* افراد با خودپنداره ضعیف جسارت و کارایی پستهای سازمانی را ندارند
وی افزود: خودپنداره، مفهومی بسیار عمیق و گسترده است که ریشههای شکلگیری متعددی در سطوح گوناگون فردی، خانوادگی، شغلی، تحصیلی، و اجتماعی دارد. افراد با خودپنداره ضعیف به ویژه در پستهای سازمانی از خود جسارت و کارآیی لازم را نشان نداده و حتی در مواجهه با مشکلات عادی رویههای سازمانی، حالتهای استیصال و درماندگی از خود نشان میدهند.
این افراد به دلیل احساس ناتوانی از انجام کارها و مقابله با مسایل، حالت بهتزدگی و یا تلنبار کردن مشکلات و درجات مختلفی از عدم همکاری و مطلع نساختن همکاران و بالادستان را از خود نشان میدهند.
شهسوارانی گفت: خطر خودپنداره ضعیف یا منفی در سازمان به حدی است که امروزه در مباحث اصلی رفتار سازمانی، در کنار استرس و فرسودگی شغلی، سهم عمدهای از پژوهشهای مدیریت منابع انسانی و رفتارسازمانی به بررسی علل و روشهای ترمیم خودپنداره منفی و ضعیف اختصاص یافته است.
* روشهای اصلاح خودپنداره
وی خاطر نشان کرد: روشها و فنون مختلفی برای اصلاح خودپنداره توسط متخخصان سلامت روان به کار میرود که در درجه نخست شامل آموزش مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی به همه کارکنان سازمان برای ایجاد حمایت از افراد دارای خودپنداره ضعیف است و در گام بعدی، ارائه مشاورههای تخصصی و آموزشهای روانی ویژه برای افراد دارای خودپنداره ضعیف و منفی است تا بتوانند با ترمیم خودپنداره و همراهی، ادخال و تلفیق در رویههای جاری سازمان، بازدهی و بهرهوری سازمانی خود را افزایش دهند.فارس